نقش تمثیل در شعر و ادبیات فارسی
خواندنی › شعر و ادبیات
- 97/09/06تعریف تمثیل
تمثیل در لغت به معنای مثل آوردن، تشبیه کردن چیزی به چیز دیگر، نگاشتن پیکر و نمودن صورت چیزی، عقوبت و عبرت دیگران گردانیدن آمده است.تمثیل آن است که شاعر یا نویسنده به تناسب سخن خویش ، حکایت ، داستان یا نمونه و مثالی را ذکر می کند تا از این طریق ، مفاهیم و نظریات خود را به خواننده یا شنونده منتقل نماید و آنچه در این میان مهم است نتیجه ی تمثیل می باشد که می تواند سرمشقی برای موارد متفاوت باشد. تمثیل در ادبیات معاصر، تقریباً معادل واژه Allgory می باشد، که بیشتر در حوزهی ادبیات روایی یا همان ادبیات داستانی، حماسی و نمایشنامه ای کاربرد دارد. Allgory از اصل یونانی به معنای نوعی دیگر صحبت کردن است و روایتی است که در آن عناصر و عوامل و اعمال، لغات و گاهی زمینه اثر نه تنها به خاطر خود و در معنای خود، بلکه برای اهداف و معنای ثانوی به کار می روند. به عبارت دیگر برخی از عناصر و واژگان، عناصر و واژگان دیگر را ممثل می کنند.
در این دیدگاه، تمثیل در حقیقت شگرد و شیوه ای است که می توان آن را در هر نوع یا شکل ادبی به کار برد، یعنی همان قالبی که در ادب فارسی بسیار رواج دارد و آن بیشتر حکایاتی است که در جهت توضیح و تفسیر دیدگاهها و عقاید اخلاقی و عرفانی در پایان مطب ذکر می شود. تمثیل به این شکل در ادبیات ما جایگاهی والا دارد و قسمت عمده ای از متون منظوم عرفانی ما تمثیلی است. مولانا علاوه بر مثنوی خود، حتی در غزلیاتش داستان های تمثیلی آورده است. از شاعران معاصر، پروین اعتصامی، ایرج میرزا و ملک الشعرای بهار به تمثیل توجه داشته اند و برخی فابل های لافونتن را به شعر ترجمه کردهاند. نوع ادبی تمثیل به دو نوع حیوانی یا فابل و غیرحیوانی یا اگزمپل تقسیم می شود.
در واقع می توان اینگونه گفت که وقتی گوینده ای برای بیان مقصود خود، مطلبی حکیمانه به کار برد که ادعای او را اثبات کند، او از تمثیل بهره جسته است؛ مثلاً: عالم بیعمل به زنبور بیعسل ماند.
در این جملات گوینده خواسته است با بهر هگیری از یک عبارت مورد قبول عامه، تأثیر سخنش را دو چندان کند.
مثال هایی از تمثیل در ادبیات فارسی
بسیاری از روایت های کلیله و دمنه (از منابع مثنوی مولوی)، عطار و سعدی از جمله تمثیل های کوچکند اما منطق الطیر (عطار)، سیرالعباد الی المعاد(سنایی)، سلامان و ابسال(جامی)، کمدی الهی (دانته) تمثیل هایی بزرگ هستند که ساختار این منظومه ها بر بنیاد طرح و درونمایه ای واحد گذاشته شده اما در عمل، قصه های کوتاه بسیاری را در خود جای داده است. منطق الطیر در مجموع، خود تمثیلی است بزرگ. شخصیت های مهم این منظومه عبارتند از: سیمرغ، هدهد، بلبل، فاخته و پرندگان دیگر، که هر یک از آن ها خصایصی دارند ویژه خود و نماینده صنفی از مردم یا نماد حالتی اخلاقی اند.
تفاوت تمثیل و تشبیه
در واقع می توان گفت تمثیل شاخه ای از تشبیه است. وجه شباهت تمثیل و تشبیه در آن است که در هر دو، بین دو چیز مقایسه و شباهتی صورت می گیرد. در تشبیه این شباهت تخیلی است مثل شبیه کردن سخنان شیرین به قند، مانند: بگشای لب که قند فراوانم آرزوست.
تفاوت تمثیل و اسلوب معادله
اسلوب معادله از نظر تكنیك شبیه تمثیل است. صاحب نظرانی مثل دكتر شفیعی كدكنی تمثیل را برابر با اسلوب معادله می دانند. تمثیل ایراد سخنی از جانب نویسنده و آوردن یك مثال عامه پسند در اثبات سخن است.
تفاوت اصلی این دو تكنیك زبانی یعنی اسلوب معادله و تمثیل، با ارسال المثل است. در ارسال المثل، همیشه یك مَثَل در شعر یا در نثر آورده می شود، به عبارت دیگر مثال آن یك ضرب المثل است.
به عنوان مثال:
آن دم که دل به عشق دهی خوش دمی بود // در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست