شعرهای زیبا و دلنشین درباره خواهر
خواندنی › شعر و ادبیات
- 99/04/01شعر درباره خواهر از سبحان زنداقطاعی
خواهری دارم که از چشمه عشق ملکوت آمده است
چشمهایش به شفافی سرچشمه زیبایهاست
نفسهایش زندگیست
نامش رضوان است
روحش از جنس لطافت
دلش از جنس صبور
خواهرم خاطرات لحظه های زندگی در کوچه تنهاییست
خواهرم ماهتاب شبهای تاریک من است
خواهرم یک باغ گل در زیبایی خواب من است
خواهرم حاصل یک تنهایی
خواهرم حاصل یک قطره اشک از چشمان من است
خواهرم آمد از گرمی یک خواب بلند
یا که از گریه ابرهای بهار...شاید از یک رویا
دست بر دست خدا
سینه بر سینه عشق
میسپارم او را
دست بر دست یه تقدیر قشنگ
که بیاید از پشت کلامش
لغت عشق با نام خدا
چه زیبا من سخن میگویم
و اما به هنگام وصیت کردن
قلم روزگار را در دست
مینویسم بر صفحه خاک
شعر کوتاه برای خواهر از امین عالی
با تو ای خواهر خوب افتخاری دارم
سربلندم در کوچه بازار چه حسی دارم
تو که در پاکی و خوبی شهره شهری
من به پرواز بلند توکه ایمان دارم
به چشمهایت معصومانه نگاه کن
که بینی درونش پاکی روان است
ابروهای کمانت چه زیبا و قشنگ است
که رنگین کمان هم از وجودش نگران است
صورتت از نوربا خورشید پا به پا است
که ماه هم این وسط باز نگران است
به رویت دوصد چندان درود باد
که رویت با بنفشه پا به پا است
به برق ان نگاه روشن تو
خدا داند ستاره بینوا است
تو در این مسلک و مکتب سرایی
به عرشی گرچه ان بالا خدا است
بهترین شعر برای خواهر از سید حامد سید کریمی
از مَلَکها و پریان سَرتری
مهربانتر از تو در دنیا ندیدم خواهری
این زبانم قاصر است از وصف تو
چون تو رویایی و من خاکستری
چشم تو چون دُرِّنایاب است عزیز
ابروانت همچو شمشیر نبرد است تیزتیز
دلخوشم در آسمان چون با تواَم
خواهرم از طالعم اشکی نریز
گر نباشی من عصایم سربی است
با تو هر شب آسمانم آبی است
هرکُجا باشم، به یادت قانعم
چون که مهرت در دلم حکاکی است
آرزوی است بر دلم خوشبختیات
روحم و جان و تنم قربانیات
قرنهاست کس ندیده در زمین
این همه صداقت، پاکی و انسانیت
هر چه گفتم قطره ایست از مهراو
خواهری چون او رویاییست بر سرم
چند شعر زیبا برای خواهر از جابر قربانی
خواهر
دارنده نگاه زیبا
پشتوانه خوبی
مهربان
دوستت دارم
صاحب هنر القای تاثیرات خوب
مجذوب کلامت
بگو تا سیراب شوم از بیانت
سبدصمغ اندود نفوذ ناپذیر
خواهر
یادآور استنشاق عطرگل یاس
احساس مشترک
آرام می شوم بایادت
آزاد می شوم درکنارت
رها می شوم درآسمان پرواز می کنم باصدایت
برروی سنگ مرمر باخط خوش می نویسم
خواهر دوستت دارم
شعر در مورد خواهر از مهیار ارزنده
خدایا خواهری دارم مثال گوهر و الماس
که یار و یاور و غمخوار برای این دل تنهاست
خدایا خواهری دارم ز پاکی شهره عام است
نگاه او برای من گرفتاری یک دام است
خدایا خواهری دارم که مادر هم برایم بود
توی شادی توی ماتم همیشه پا به پایم بود
ز وصف روی ماه او چه گویم من نمیدانم
فرشته است یا که انسان است خود من هم نمیدانم
عجب بخت خوشی دارم که او شد مونس دردم
اگر او پیش من باشد دگر دنبال چه گردم؟
تویی عشق و تویی روحم تویی زیباتر از زیبا
تویی آرامش خاطر تویی زیباتر از دیبا
دلت لبریز از مهر و وجودت غرق در نور است
تویی دائم کنار من اگرچه راه تو دور است
خدا داند چه اندازه وجودم غرق در رویت
نگاهم خیره چشم و اسیر تاب ابرویت
روم قربان چشمانت بگردم قد و بالایت
دلم تنها تو را خواهد ببوسم خاک پاهایت
تو مهری و عجب نازی نکن با این دلم بازی
چه گویم من نمیدانم که تو عشقی و مهرنازی
اگر این شعر من زیباست تو زیبا کردهای آن را
وگر نه یک نگاهی هم نیندازد کسی آن را
تو با معناترین معنا تو الگوی همه زنها
تویی رعناترین رعنا تو مونس دل تنها