رمان دلبند از تونی موریسون برنده جایزه نوبل ادبیات

خواندنیکتاب و رمان

- 97/09/27
رمان دلبند از تونی موریسون برنده جایزه نوبل ادبیات

نویسنده رمان دلبند


دلبند یا Beloved نام رمانی زیبا از تونی موریسون نویسنده آمریکایی انگلیسی است که در ژانویه 1987 منتشر شد. این کتاب پس از انتشار با استقبال منتقدان روبه‌رو شد و پس از آنکه موفق به دریافت جایزه ملی کتاب و جایزه انجمن ملی منتقدان آمریکا نشد، تعدادی از نویسندگان اعتراض کردند. در سال 2006 ، روزنامه نیویورک تایمز، دلبند را به‌عنوان بهترین رمان 25 سال گذشته آمریکا انتخاب کرد. در سال 1993 موریسون به‌عنوان اولین زن سیاهپوست، جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. در سال 1998 فیلم این رمان با کارگردانی جاناتان دمی و تهیه‌کنندگی و بازی اپرا وینفری ساخته شد.

مترجم رمان دلبند


رمان دلبند توسط شیرین دخت دقیقیان به فارسی ترجمه شده‌است.

درباره رمان دلبند


در رمان دلبند تونی موریسون، نه تنها تاثیرات فیزیکی بلکه تأثیرات روحی روانی ناشی از برده‌داری را نیز به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که برده‌داری چگونه آزادی، خانواده و در برخی موارد، عقل و منطق را هم از انسان می‌گیرد.

مضمون رمان دلبند


شخصیت اصلی رمان دلبند به اسم ست، برده زاده ای است که به اوهایو فرار می کند، ولی با گذشت هجده سال، او همچنان نتوانسته آزادی و رهایی خود را به دست آورد. ست خاطرات بسیار زیادی از سوییت هوم دارد؛ مزرعه ی زیبایی که در آن، اتفاقات ترسناک و مخوف بی شماری افتاده بود. روح بچه ی ست، در خانه ی جدید او سرگردان است؛ کودکی که بدون اسم مرد و تنها یک کلمه بر سنگ قبرش نقش بسته است: دلبند. رمان دلبند، که سرشار از شاعرانگی گزنده و حس تعلیق است، موفقیتی برجسته برای نویسنده ی برنده ی جایزه ی نوبل، یعنی تونی موریسون به حساب می آید.

گوشه ای از رمان دلبند


وی ساحل رودخانه، در خنکای یک شب تابستانی، دو زن زیر بارشی از نقره آبی‌فام مبارزه کردند. آن‌ها اصلا انتظار دیدن دوباره یک‌دیگر را در این دنیا نداشتند و در آن لحظه همه چیز برایشان بی‌تفاوت بود. ولی آن‌جا، در آن شب تابستانی، در میان سرخس‌های آبی رنگ با همکاری یک‌دیگر کار شایسته و خوبی انجام داده بودند. اگر قراولی از آن‌جا می‌گذشت با دیدن آن دو زن بدون آتش و بی‌جا و مکان و همراهی خلاف قانون یک زن برده و زن سفیدی با پاهای برهنه و موهای آشفته که نوزادی 10 دقیقه‌ای را لای لباس‌هایشان پیچیده بودند، آن‌ها را ریشخند می‌کرد.
advertising