نمایشنامه مردگان بی کفن اثری از ژان پل سارتر
خواندنی › کتاب و رمان
- 97/09/22نویسنده نمایشنامه مردگان بی کفن
ژانپل سارتر فیلسوف، اگزیستانسیالیست، رماننویس، نمایشنامهنویس و منتقد شهیر فرانسوی، در سال 1941 ، نمایشنامه مردگان بیکفن و دفن ، را نوشت. ژان پل سارتر برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال 1964 است.
در باره نمایشنامه مردگان بی کفن
مردگان بیکفن و دفن، یک نمایشنامه در چهار پرده است. مفاهیم متعارف فلسفی سارتر درباره ی آزادی اراده و قدرت انتخاب در این کتاب به چشم می خورند.
انتشارات و مترجم نمایشنامه مردگان بی کفن
انتشارات کتاب پارسه این کتاب را به چاپ رسانده و با ترجمه های قاسم صنعوی و صدیق آذر موجود می باشد.
مضمون و خلاصه نمایشنامه مردگان بی کفن
مضمون اصلی نمایشنامه نکوهش جنگ است. درواقع علی رغم همه تأکیدی که شخصیت ها بر گذشته، روابط و جایگاهشان دارند رشته اصلی از دست نمایشنامه نویس خارج نمی شود و تأثیر و عاقبت جنگ و مبارزه بر تک تک شخصیت ها با پیشرفت داستان عمیق تر و پررنگ تر می شود. سارتر که البته خود در دوران جنگ جهانی می زیسته است به باورپذیرترین شکل ممکن فشار ناشی از وقوع جنگ و شرایط اسفناک مبارزه را به تصویر می کشد.
سارتر در نمایشنامه خود شخصیت ها را به مثابه نمادهایی در جامعه در نظر می گیرد. برای مثال ژان نمادی ست از حاکمی بی رگ و ریشه که تحت هیچ شرایطی حاضر به پایین آمدن از تخت پادشاهی خود نیست. او به منظور حفظ قدرت خویش زیردستانش را قربانی می کند. وقتی که رفقا تک به تک به اتاق بازجویی و شکنجه احضار می شوند، ژان حاضر به دفاع از آن ها و تسلیم خود نیست و برای این تسلیم نکردن دلیل قانع کننده ای ندارد. او حتی در راه عشق لوسی، که (در ابتدا) تنها و تنها بخاطر او پا به این مبارزه گذاشته است نیز حاضر به تسلیم خود نمی شود و حتی راضی به این می شود که زن را هتک حرمت کنند و او باز هم دم نزند. همچنین در مقابل تصمیم گروه برای کشتن فروانسوا ذره ای تقلا نمی کند و هنگامی که هانری در حال خفه کردن پسر نوجوان است تنها می نشیند و نظاره می کند و وقتی کار از کار می گذرد تازه سر به شیون و مویه برمی دارد.
لوسی نماد عشق است. عشقی که ابتدا عشق زمینی ست و تنها به سبب تعلق جسمانی اش به معشوق تن به چنین شکنجه ای می دهد و آن گاه که حیثیت خود را در راه این عشق فدا می کند ماهیت عشق نیز برای او تغییر می یابد و به عشقی بزرگ تر، شاید به نحوی یک عشق معنوی تبدیل می شود و آن عشق وی به آرمان و عقیده اش است.