کاربرد و داستان ضرب المثل قوز بالا قوز

خواندنیداستان و حکایات

- 97/09/20
کاربرد و داستان ضرب المثل قوز بالا قوز

کاربرد ضرب المثل قوز بالای قوز


هنگامی كه یك نفر گرفتار مصیبتی شده و روی ندانم كاری مصیبت تازه‌ای هم برای خودش فراهم می‌كند این مثل را در موردش به کار می برند.

داستان و ریشه ضرب المثل قوز بالای قوز


روزی آدم گوژپشت بود كه خیلی غصه می خورد كه چرا قوز دارد؟ یك شب مهتابی از خواب بیدار شد خیال كرد سحر شده، بلند شد رفت حمام. هنگامی که داخل حمام شد صدای ساز و آواز به گوشش خورد. اعتنا نكرد و رفت تو. هنگامی كه داشت لخت می شد حمامی را خوب نگاه نكرد و ملتفت نشد كه آن جا نشسته. وارد گرم خانه كه شد دید جماعتی بزن و بكوب دارند و مثل اینكه عروسی داشته باشند می زنند و می رقصند. او هم بنا كرد به آواز خواندن و رقصیدن و خوشحالی كردن.
درضمن اینكه می رقصید دید پاهای آن ها سم دارد. آن وقت بود فهمید كه آنها از ما بهتران هستند.اگر چه خیلی ترسید اما خودش را به خدا سپرد و به روی آنها هم نیاورد. از ما بهتران هم كه داشتند می زدند و می رقصیدند فهمیدند كه او از خودشان نیست ولی از رفتارش خوششان آمد و به خاطر اینکه مجلسشان را گرم کرده بود ، قوزش را برداشتند. فردای آن روز یکی دیگر از اهالی كه او هم گوژپشت بود از او پرسید : «تو چكار كردی كه قوزت برطرف شد؟»
او هم ماجرای آن شب را برایش تعریف كرد. چند شب بعد آن شخص گوژپشت به حمام رفت . دید باز حضرات آنجا جمع شده اند . خیال كرد كه همین كه برقصد از ما بهتران خوششان می آید.اما وقتی كه او شروع كرد به رقصیدن و آواز خواندن و خوشحالی كردن،از ما بهتران آن شب عزادار بودند و از کار او اوقاتشان تلخ شد. قوز نفر اول را آوردند گذاشتند بالای قوزش، آن وقت بود كه فهمید كار بی مورد كرده، گفت : ای وای دیدی كه چه به روزم آمد قوزی بالای قوزم شد.
advertising