رمان خانواده موسکات نوشته ایزاک بشویس سینگر

خواندنیکتاب و رمان

- 97/12/12
رمان خانواده موسکات نوشته ایزاک بشویس سینگر

نویسنده رمان خانواده موسکات


خانواده موسکات (The Family Moskat) نام رمانی از ایزاک بشویس سینگر نویسنده برنده جایزه نوبل ادبیات است.

انتشارات و مترجم رمان خانواده موسکات


مترجم این کتاب فریبا ارجمند می باشد و انتشارات روزنه آن را به چاپ رسانیده است.

خلاصه و درونمایه رمان خانواده موسکات


این کتاب روایت زندگی تعداد زیادی کاراکتر است و بازه زمانی تقریبا سی ساله‌ای را از 1911 تا شروع حمله آلمان به لهستان در جنگ جهانی دوم دربر می‌گیرد. در این تصویر پانورامیک، سینگر به یهودیان حسیدی و ارتدکس، برآمدن سکولاریسم، فروپاشی سنت‌های قرن نوزدهم، و...می‌پردازد. سینگر در این رمان ضمن سرگذشت کاراکترهای خود روش زندگی و سنت‌های یهودیان ورشو پیش از جنگ جهانی دوم را روایت کرده است، روایتی که نخواسته موضوع خود را میستاید یا درباره‌اش گزافه‌گویی کند. بنابراین سینگر هم‌کیشان و هم وطنانی خود را با تمام سایه-روشن‌های اخلاقی ایشان تصویر کرده است. داستان این رمان فوق العاده، به زندگی تباه شده ی یهودی های اروپای شرقی در اوایل قرن بیستم میلادی می پردازد. قبل از این دوران، تمام اقشار این جامعه ی پیچیده را شخصیت هایی قدرتمند و مستقل تشکیل می داد و زندگی و شادابی میان آن ها جریان داشت. کارهای شخصیت هایی با نام های مشولام موسکات و آسا هشل بنت، هسته ی مرکزی رمان را شکل می دهند، اما تمرکز اصلی داستان بر روی تمدنی است که در اتاق های گاز جنگ جهانی دوم برای همیشه نابود شد. داستان کتاب در آخرین سالهای قرن نوزده شروع می شود و در اولین روزهای حمله آلمان نازی به لهستان به پایان می رسد. محل داستان بیشتر ورشو است و قهرمانان تقریبا همه یهودی اند. خانواده موسکات ثروتمند است و پدر خانواده مشولام موسکات پدرسالاری مقتدر. جامعه یهودی ورشو یهودی ارتدکس هستند ، اما خواه ناخواه تغییر وارد این جامعه بسته و به شدت سنتی هم شده است. دخترهایی که به زور و به انتخاب پدر شوهر کرده اند جدا می شوند یا خیانت می کنند ، پسرهایی که برای جانشینی پدربزرگ خاخام شان تربیت می شوند طغیان می کنند و ریش می زنند و ... صهیونیسم دارد در بین یهودیان پا می گیرد و از آن طرف بیرون راندن یهودیان از خانه های اجدادی شان امری عادی است.

گزیده ای از رمان خانواده موسکات


اغلب یهودیان مرفه ورشو که در حومه اتوتسک خانه ییلاقی داشتند تا آغاز تعطیلات روش هشانا در خانه‌های تابستانی‌شان می‌ماندند. بقیه صبر می‌کردند تا تعطیلات به پایان برسد. اما امسال همه زودتر به ورشو برگشتند. جنگ بود. مواد غذایی کمیاب بود، و کمبود ساعت به ساعت بیشتر می‌شد. ارتش آلمان پیروزمندانه پیش می‌رفت؛ روس‌ها مرتب عقب‌نشینی می‌کردند؛ جنگ داشت نزدیک‌تر می‌شد. در چنین روزهایی کی حوصله داشت در ییلاق لم بدهد؟ به روال سال‌های گذشته، زن‌های خانواده موسکات وزن اضافه کرده بودند و مردها آفتاب‌سوخته شده بودند. وقتی برگشتند دیدند که آپارتمان‌هایشان نیاز به نقاشی و تعمیرات دارد، اما فعلاً وقت انجام این کارها نبود. زن‌ها فوری به بازار رفتند تا مواد غذایی بخرند و ذخیره کنند، اما پیداکردن فروشنده‌ای که موجودی زیادی داشته باشد دشوار بود. درها و پنجره‌های اغلب مغازه‌ها بسته بود، و مغازه‌داران با کت‌های بلندشان جلوی مغازه‌ها ایستاده بودند. آن‌ها با مشتریان دائمی‌شان درگوشی حرف می‌زدند و آنها را از در پشتی به مغازه می‌بردند. برخی از مغازه‌داران از قبول پول کاغذی خودداری می‌کردند و اصرار داشتند پولشان را با سکه نقره یا طلا بگیرند.
advertising