رمان کمی قبل از خوشبختی اثر انیس لودیگ برنده ی جایزه خانه مطبوعات فرانسه سال 2013

خواندنیکتاب و رمان

- 97/11/09
رمان کمی قبل از خوشبختی اثر انیس لودیگ برنده ی جایزه خانه مطبوعات فرانسه سال 2013

نویسنده رمان کمی قبل از خوشبختی


« کمی قبل از خوشبختی» دومین مهم ترین و موفق ترین رمان نویسنده ی معاصر فرانسوی انیس لودیگ است. سطر به سطر این اثر که در سال 2013 برنده ی جایزه ی خانه ی مطبوعات فرانسه شد سرشار از احساسی ناب طنزی لطیف و از همه مهم تر درس هایی برای زندگی ست که نگاه خواننده به زندگی را برای همیشه تغییر می دهد. شیوه‌ی داستان‌گویی انیس لودیگ بسیاری را به یاد آنا گاوالدا می‌اندازد. او داستانش را بسیار سر راست، تاثیرگذار و با شیوه‌ای شگفت‌انگیز روایت می ‌کند، داستان دردناکی که مطلقا گرفتار احساسات‌گرایی و افراط نمی شود. این رمان عنوانش را از ضرب‌المثل عربی‌ای گرفته که بارها در کتاب به آن اشاره می‌شود: هیچ‌وقت تسلیم نشو. شاید آن زمان که تسلیم می‌شوی، دو ثانیه پیش از معجزه باشد...

مترجم و انتشارات رمان کمی قبل از خوشبختی


این رمان را منصوره رحیم زاده ترجمه کرده و انتشارات مروارید آن را چاپ کرده است.

خلاصه و درونمایه رمان کمی قبل از خوشبختی


سطر به سطر کتاب کمی قبل از خوشبختی سرشار از احساسی ناب، طنزی لطیف و از همه مهم تر درس هایی برای زندگی است که نگاه خواننده به زندگی را برای همیشه تغییر می دهد. این رمان روایت‌گر داستان زنی بیست ساله است که به همراه فرزند سه ساله‌اش در وضعیت مالی به شدت نامطلوبی روزگارش را سر می‌کند. داستان با اتفاقات عجیب و غریبى پیش میرود.یک روز پیرمردى که به تازگى همسرش او را ترک کرده وارد فروشگاهى می شود و از دخترک تحویلدار می خواهد تا با او ناهار بخورد. آمیزه‌اى از خشم و شرم و عصبیت به خواننده تزریق می شود. چیزى نمی گذرد که پیرمرد از دختر جوان که مادر بیست ساله‌ى یک پسر کوچولوى موطلایى است، مى خواهد تا تعطیلاتش را با پیرمرد و پسرش در انگلستان بگذراند. خواننده از جسارت و شهامت دخترک در پذیرفتن چنین پیشنهادى شوکه مى شود، اما از سویى در دل دعا مى کند دخترک پیشنهاد را بپذیرد تا براى قضاوتش در مورد شخصیت پیرمرد، مهر تاییدى یا دلیل ردى بیابد. این سفر سرآغازِ ماجراهاى کتاب است. ماجراهایى که پیوند مى دهد، پیوندها را مى گسلد و بیم و امید را مى چشاند. درست مثل زندگى! این رمان این مفهوم را به ذهن متبادر مى کند که، در اوج غم ها و ناراحتى ها، در آن زمان که نا امیدى و از همه‌ى دنیا بریده اى، بیم به دلت راه نده، فقط کمى مانده تا به خوشبختى برسى.


قسمتی از رمان کمی قبل از خوشبختی


افرادى که پولدارند مى گویند پول مهم نیست. در حالیکه پول کمک حال آدم است. اگر پول داشته باشیم مى توانیم یک خط تلفن داشته باشیم تا هروقت پکر بودیم به دوستان مان تلفن کنیم. اگر پول داشته باشیم مى توانیم هرازگاهى غذاهاى خوب بخوریم و مجبور نیستیم بین قفسه ها خم شویم تا از بین مارک هاى بنجلى که پایین قفسه ها در کف زمین ریخته اند، خرید کنیم؛ درست از همان جایى که شب ها جولانگاه سوسک هاست. پول داشتن کمک مى کند که اگر دل مان خواست کمى روى مد باشیم، وگرنه مجبورهیم لباس هاى مد روز را با دو سال تاخیر بپوشیم؛ چون خانم هاى مهربانى که در پول غلت مى زنند، لطف مى کنند و لباس هایى که دل شان را زده به مغازه ى دست دوم فروشى محل مى دهند.
advertising