برای کارآفرین شدن چه ویژگی هایی باید داشته باشیم

سبک زندگیکار و تجارت

- 98/11/21
برای کارآفرین شدن چه ویژگی هایی باید داشته باشیمبرای کارآفرین شدن باید دو گروه ویژگی داشته باشید.

گروه اولی که می توانند کارآفرین باشند :


- خیلی جوان هستید
- پول زیادی ندارید یا شاید فقیر هستید
- اشتیاق و علاقه تان را پیدا کردید
- پارتی و روابط ندارید
- رویاپردازید
این گروه، می توانند کارآفرین باشند… و شاید بهتر بگوییم… حتما باید کارآفرین شوند !

گروه دومی که می توانند کارآفرین شوند :


- بالای 35 سال سن دارید
- تقریبا پس انداز کمی دارید
- ورشکسته شدید
- هنوز رویاها و آرزوهایتان را در زندگی بدست نیاوردید
این گروه هم قطعا می توانند کارآفرین شوند؛ مهم نیست چقدر دیر شده، مهم این است که در مسیر صحیحی حرکت کنید.
سخت نیست مشتاق موفقیت باشید و بخواهید کسب و کارتان را راه اندازی کنید، چون این یک مهارتِ یاد گرفتنی است. شما باید راه آنرا یاد بگیرید؛

برای کارآفرین شدن باید از کجا شروع کرد؟


برای اینکه باورهای اشتباه، رایج و کهنه را از وجودتان بیرون کنیم تا جلوی موفقیت تان را نگیرند، باید بدانید که شما برای کارآفرین شدن به هیچکدام از موارد زیر نیاز ندارید :
- سابقه کار
- پول
- حامی
- محیط خوب
- شریک
- یک مغز متفکر
- ایده
تنها چیزی که برای کارآفرینی نیاز دارید؛ ساختن یک سیستم است که برایتان پول بسازد. شما باید یک ماشین پولسازی بسازید که نام آنرا کسب و کار می گذارند؛ برای مثال ماشین پول سازی شرکت مک دونالد به صورت زیر است :
سیستم شما از بخش های مختلفی تشکیل شده است. بعضی ازین بخش ها در هر سیستم کسب و کاری وجود دارد. برای مثال در مدل ماشین کسب و کار مک دونالد شما می بینید که پول بدست آمده از فروش محصول مقداری در خود کسب و کار پس انداز می شود و مقداری از آن به عنوان سود وارد حساب بانکی صاحبان می شود.

یا کسب و کار شرکت گوگل به صورت زیر است :
اگر شما بتوانید یک سیستمی طراحی کنید، بسازید و بتوانید از آن نگه داری کنید، بدون شک در مدت کوتاهی ثروت زیادی بدست خواهید آورد (البته این به معنی سادگی این امر نیست…) چون خیلی از موانعی که در زندگی تابحال با آنها روبرو نشده بودید جلوی شما را خواهند گرفت !

ماجرا کم کم داره جالب میشه، اینطور نیست؟ چرا ایده ها هیچ ارزشی ندارند؟ یه خواهشی از شما داریم… هر چیزی راجع به ایده به شما یاد داده اند را فراموش کنید !
ایده ها چیزهای با ارزشی نیستند و شما 1000 تا ایده ناب هم داشته باشیم یک آدامس خرسی بابت آنها به شما نخواهند داد. پس خیالتان راحت باشد اگر ایده ای ندارید، به مشکلی برخورد نخواهید کرد. اما این به معنی آن نیست که اصلا به ایده احتیاج ندارید. شما به هرحال می خواهید روی چیزی به اسم ایده کار کنید؛ اما موضوع از این قرار است که سرنوشت کسب و کار شما به ایده شما بستگی ندارد… نباید فکر کنید خیلی چیز با ارزش و ناب و دست نیافتنی است.

حتی بزرگترین و ثروتمند ترین شرکت های دنیا ایده خیلی عجیب و نابی نداشتند؛ برای مثال :
Starbucks از ایده Selling coffee in Seattle که کافه های زنجیره ای بودند، الهام گرفت.
Facebook یک MySpace بهتر درست کرد.
Google یک Yahoo دیگر ساخت.
Microsoft از Apple تقلید کرد.
Apple نیز از Xerox الهام گرفته (اگر شک دارید کتاب، استیو جابز را بخوانید…)
ایده های ناب و خارق العاده قبلا انتخاب شدند، ساخته شدند و تمام شدند. تنها چیزی که الان باعث موفقیت هر ایده ای می شود زمان اجرای آن است. برای مثال، Google زمان خوبی برای اجرایی کردن ایده اش انتخاب کرد.

ایده کارآفرینی از کجا بیاریم؟


شما باید یا یک ایده ای که در حال حاضر هست را نوسازی کنید، چیزی به آن اضافه کنید و یا چیزی از آن کم کنید و وارد بازار کنید؛ به همین سادگی… موضوع دیگری این است که خیلی از مردم ازین می ترسند که کسب و کارشان را راه اندازی کنند مبادا رقبا آنها را ویران کنند ! دوستان…اما داشتن رقیب نشانه خوبی است. شما اگر رقیب نداشته باشید باید بترسید ! یکی از مولفه های ایده پولساز این است که رقیب دار باشد. داشتن رقیب یعنی وجود تقاضا و وجود تقاضا برای محصول یا خدمات شما نشانه خوبی است.

برای مثال بهترین جا برای افتتاح کردن یک رستوران جدید درست کنار یک رستوران دیگر است. زیرا رستوران اولی زحمت کشیده و کلی مشتری به آن منطقه آورده و شما که آنجا باشید مردم بیشتر راغب میشوند برای شام خوردن به آن منطقه بیایند. خیلی وقت ها چندتا رقیب با هم باعث پیشرفت همدیگر می شوند؛ اینها چیزهایی است که در کسب و کار درک خواهید کرد. شما در میان رقیبان زیاد تنها کاری که باید انجام دهید تا باعث شود موفق شوید این است که فقط 10% بهتر از رقیب باشید ! توصیه می کنیم کاری را شروع کنید، ایده ای را دست بگیرید، محصولی را بخواهید برای شروع بفروشید که خودتان عاشق آن هستید. زیرا از تمام جزییات آن باخبر هستید، دید خوبی از مشتریان آن محصول دارید و علاقه بیشتری به انجام آن کار خواهید داشت. اگر عاشق گل و گیاه هستید، ایده ای حول این موضوع برای کارآفرینی شروع کنید.

چرا باید کارآفرین شویم تا ثروتمند شویم؟


شما برای اینکه پول کسب کنید باید به هر حال کاری داشته باشید. رابرت کیوساکی با انتشار کتاب پدر پولدار پدر بی پول به طور کلی انواع کسب درآمد را به 4 قسمت تقسیم کرد: خوداشتغالی (مانند راننده تاکسی) / کارمند / کسب وکار / سرمایه گذاری. شما باید از فاز خوداشتغالی یا کارمندی شروع کنید به فاز کسب و کار برسید و سپس به سرمایه گذاری. این الگوی ثروت است !
خب اگر اینقدر راحت است چرا همه اینکار را انجام نمی دهند؟ چون کارآفرینی سخت است ! شما چند سال از زندگیتان را طوری کار می کنید که دیگران حاضر نیستند کار کنند و بقیه عمرتان را طوری زندگی می کنید که دیگران هرگز نمی توانند زندگی کنند.

یعنی فقط کافیه کارآفرین بشم و بعد تمام؟


خیر !
کارآفرینی یک رویداد نیست. بلکه یک روند است. شما به اصطلاح کارآفرین بودن شغل خود را تبدیل به تفریح خود م یکنید و با اینکار هرروز با روحیه شروع به کار می کنید, طوری که اگر به پول هم نیاز نداشته باشید باز حاضرید به سر کار بروید, مانند خیلی از کارآفرینان بزرگی که میشناسیم بعد از بازنشستگی هنوز مشغول کار هستند.

من هم می توانم کارآفرین بشم؟


آیا شما جوان, فقیر, بدون سابقه کار یا اصلا از شغل فعلیتان ناراضی هستید؟ همین عالیه ! شما میتوانید کارآفرین شوید. شما می توانید آنقدر کار کنید و پول درآورید تا خسته بشید ! (که نخواهید شد…). آیا شما میانسال, پیر, یا اصلا یه ذره پول پس انداز دارید؟ یا سابقه کار قبلی دارید؟ خب این هم عالیه, شما هم میتوانید کارآفرین شوید؛ اما کار شما کمی سخت تر خواهد بود (نه زیاد سخت) کار شما همانند راه رفتن از سربالایی با شیب بیشتر خواهد بود. مهمترین چیزی که یک کارآفرین را از افراد عادی متمایز میکنه, انرژی و پافشاری اوست. سخت نیست مشتاق موفقیت باشید ,یاد گرفتنی است. شما باید راه آنرا یاد بگیرید. خب بس است توضیحات شروع کنیم

شروع کردن اولین گام برای کارآفرین شدن


بزرگترین قسمت و مهمترین آن در شروع یک کسب و کار این است که بتوانید دیگران را متقاعد کنید به شما باور داشته باشند, قبل ازینکه وقتش رسیده باشد ! برای مثال وقتی استیو جایز شرکت اپل را راه اندازی کرد نه پول داشت نه مشتری . اما کاری که بعد از راه اندازی شرکت اپل کرد همان کاری بود که تفاوت افراد کارآفرین را با افراد عادی نشان می دهد. او ابتدا صاحب مغازه یک فروشگاه محلی را متقاعد کرد تا یک دستگاه از کامپیوتر تولید نشده اش را سفارش دهد و هنگام تحویل پول آنرا بپردازد. سپس با صورت سفارشی که داشت توانست یک تولیدکننده قطعات کامپیوتری را متقاعد کند تا ابزار و قطعات مورد نیازش را به صورت چکی در اختیارش قرار دهد. تا بتواند دستگاه کامپیوتری بسازد ، بفروشد و پولشان را بدهد. استیو جایز و تیم دو نفری کوچکش در گاراژ کوچک خانه اشان شروع به مونتاژ کامپیوتری کردند و سفارش خریدار را تحویل دادند و سود اندکی کردند. بدین ترتیب اپل از هیچ زاده شد ...
امید است که در پایان این مقاله برای کارآفرین شد و شروع به کار؛ راهنمایی های لازم را گرفته باشید و به کار ببندید. موفق باشید.
advertising