کاربرد و داستان ضرب المثل قسم حضرت عباس را باور کنم یا دم خروس

خواندنیداستان و حکایات

- 98/03/19
کاربرد و داستان ضرب المثل قسم حضرت عباس را باور کنم یا دم خروس

کاربرد ضرب المثل قسم حضرت عباس را باور کنم یا دم خروس


ضرب المثل قسم حضرت عباس را باور کنم یا دم خروس را در مورد افرادی گفته می‌شود که خیلی راحت قسم دروغ می‌خورند.

داستان ضرب المثل قسم حضرت عباس را باور کنم یا دم خروس


روزی روزگاری، دزدی وارد دهی شد، حوالی ظهر بود و کوچه‌ها خلوت، هرچه گشت چیزی پیدا نکرد. کم کم داشت ناامید می‌شد که صدای خروسی را از خانه‌ای شنید. خانه‌ای بسیار بزرگ که ساختمانی وسط آن قرار داشت. دزد با خود فکر کرد کوچه خلوت است و خانه بزرگی است تا کسی بخواهد بفهمد من وارد خانه شدم، من مرغ را برمی‌دارم و فرار می‌کنم.
لب دیوار را گرفت، بالا رفت و در خانه پرید . دید چند مرغ و خروس از لانه‌ی خود خارج شده‌اند و هرکدام گوشه‌ای در حال چرت زدن هستند. چاق‌ترین خروس را انتخاب کرد، به سرعت به طرف آن رفت. خروس را برداشت در زیر پیراهنش پنهان کرد و به سرعت خواست، بالای دیوار بپرد و از خانه فرار کند که ناگهان صاحب خانه صدایی شنید.
به ایوان خانه آمد و مردی را دید که از روی دیوار به کوچه پرید. به سرعت خود را به کوچه رساند، در حالی که فریاد می‌زد دزد، دزد چند نفر از همسایه‌ها به کمکش شتافتند و توانستند درنهایت چند نفری دزد را گیر بیندازند. دزد که دید راه فراری ندارد شروع کرد قسم خوردن و گریه و زاری که من کاری نکردم، من چیزی ندزدیدم.
دزد بی‌خبر بود که دُم خروس از زیر پیراهنش بیرون زده. مرد صاحب خانه گفت: نمی‌دانم قسم حضرت عباست را باور کنم یا دُم خروست را. دزد به دکمه‌های باز خود نگاه کرد و دید که دم خروس از پایین پیراهن او بیرون است. چون چاره نداشت، خروس را به کشاورز داد و به سرعت از آنجا فرار کرد.
advertising