شعر فصل تقسیم گل و گندم و لبخند رسید از قیصر امین پور

خواندنیشعر و ادبیات

- 98/04/30
شعر فصل تقسیم گل و گندم و لبخند رسید از قیصر امین پورچشم ها پرسش بی پاسخ حیرانی ها
دست ها تشنه تقسیم فراوانی ها

با گل زخم سر راه تو آذین بستیم
داغهای دل ما، جای چراغانی ها

حالیا دست کریم تو برای دل ما
سر پناهی است در این بی سر و سامانی ها

وقت آن شد که به گل حکم شکفتن بدهی
ای سر انگشت تو آغاز گل افشانی ها

فصل تقسیم گل و گندم و لبخند رسید
فصل تقسیم غزل ها و غزل خوانی ها

سایه ی امن کسای تو مرا بر سر بس
تا پناهم دهد از وحشت عریانی ها

چشم تو لایحه ی روشت آغاز بهار
طرح لبخند تو پایان پریشانی ها
advertising