شعر زیبا و عاشقانه غافلی از حال دل از سری غزلیات صائب تبریزی
خواندنی › شعر و ادبیات
- 97/12/07شعر غافلی از حال دل
نقش پردازان میسر نیست تصویرش کنند
ساده لوح آنان که می خواهند تسخیرش کنند
چون شرر از سنگ آسان است بیرون آمدن
وای بر آن کس که از حیرت زمین گیرش کنند
غافلی از حال دل، ترسم که این ویرانه را
دیگران بی صاحب انگارند و تعمیرش کنند
بال اقبال هما را بهر دور انداختن
گر به دست اهل دل افتد پر تیرش کنند
نعمت الوان عالم را کند خون در جگر
هر فقیری کز قناعت چشم و دل سیرش کنند
رحم کن بر خود، زبان شکوه ما را ببند
می شود معزول هر عامل که تقریرش کنند
خط آزادی بود مشق جنون در ملک عشق
هر که عاقل می شود اینجا به زنجیرش کنند
کشتگان را ز خط تسلیم سر پیچیدن است
گر نگاه کج زبیتابی به شمشیرش کنند
کودکی کز جود بی بهره است در مهد زمین
خون خود را می خورد طفلی چو هم شیرش کنند
این جواب آن غزل صائب که می گوید ملک
بال جبریل ار به دست افتد پرتیرش کنند