رمان خنده در تاریکی اثر ولادیمیر ناباکوف

خواندنیکتاب و رمان

- 97/12/06
رمان خنده در تاریکی اثر ولادیمیر ناباکوف

نویسنده رمان خنده در تاریکی


خنده در تاریکی نام رمان بلندی از ولادیمیر ناباکوف، نویسنده روسی تبار و خالق رمان لولیتا است. ولادیمیر ناباکوف در سال 1940 میلادی به آمریکا مهاجرت کرد. او با انتشار رمان مشهور “لولیتا” در سال 1955 میلادی بر شهرتش هر چه بیشتر افزوده شد. برخی از آثار او عبارتند از: پنین، دفاع لوژین، خنده در تاریکی، ماری، چشم، زندگی واقعی سباستین نایت و شاه، بی‌بی، سرباز.

مترجم و نویسنده رمان خنده در تاریکی


این کتاب توسط آقای امید نیک فرجام و با همکاری انتشارات مرواید به انتشار رسیده است.

خلاصه و درونمایه رمان خنده در تاریکی


شخصیت اصلی خنده در تاریکی مردی است که با یک هوس و کشش فزاینده وارد فضایی مرداب گونه می شود و مدام پایین تر می رود. او بیش از هر چیز در همان ابتدای راه، اخلاق و انسانیت خود را از دست می دهد و رفتار خوف ناکی با نزدیکان خود می کند. اما این شخصیت به هیچ عنوان عجیب و غریب نیست و تنها در موقعیتی قرار گرفته تا رفتاری این چنینی را انجام دهد. در مواجهه با خنده در تاریکی هر کس می تواند خود را یک “آلبینوس” ببیند. شاید “ناباکوف” نیز در این اثر نشان داده که هر انسانی وقتی در موقعیتی خاص قرار بگیرد ممکن است دست به هر کاری بزند.
آلبینوس، مردی میانسال و محترم و تهیه کننده ای پر از امید و آرزو، همسرش را به خاطر مارگو، دختری که نیمی از سن خودش را دارد، ترک می کند و پس از معرفی کردن دختر به یک کاریکاتوریست مصیبت هایش آغاز می شود. « خنده در تاریکی» که در دنیای برلین در دهه 1930 می گذرد رمانی ظریف و طنزآمیز است درباره عشق و فریب که بدبینی و شکاکیت ناباکوف با زبان دوپهلو و سنجیده اش از آن اثری برجسته می سازد. داستان اینگونه پیش می رود که روزی در سینمایی در شهر برلین، آلوبینوس دختر جوانی را می بیند که او از کارمندهای همان سینماست.آلوبینوس چندین بار به همان سینما می رود تا با دختر جوان رابطه برقرار کند. آنها وارد یک رابطه می شوند، آلوبینوس آپارتمانی را تحت اختیار مارگو قرار می دهد اما او اصلا به این آپارتمان راضی نمی شود و خواهان زندگی در خانه مجلل آلوبینوس است. به همین خاطر با نامه ای الیزابت را از رابطه اش با آلوبینوس مطلع می کند و الیزابت نیز با حمایت برادرش از زندگی آلوبینوس خارج می شود.مارگو با آلوبینوس در آن خانه زندگی می کنند. یک شب آلوبینوس مهمانی ترتیب می دهد که در آن میلر، کسی که مارگو قبل از آلوبینوس با وی رابطه داشته حضور می یابد. میلر یا همان اکسل رکس نقاشی می کند . او مرد بی تفاوت و بی مسئولیتی است. با آمدن رکس به زندگی مارگو، او بدون آنکه رابطه اش را با آلوبینوس قطع کند، به رابطه با رکس ادامه می دهد.
advertising