رمان زیبای گریز دلپذیر نوشته آنا گاوالدا

خواندنیکتاب و رمان

- 97/11/13
رمان زیبای گریز دلپذیر نوشته آنا گاوالدا

نویسنده گریز دلپذیر


کتاب «گریز دلپذیر» نوشته آنا گاوالدا ، رمان‌ نویس فرانسوی است. او یکی از نویسندگانی است که طی چند سال اخیر توانسته به یکی از پر مخاطب‌ترین نویسندگان در ایران و جهان تبدیل شود. اکثر داستان‌ های او رگه‌ هایی عاشقانه دارند و در آن ها تصاویر پر احساسی از روابط زن و مرد در جوامع امروزی ارائه شده است. تاکید نوشته‌ های او بر نیازهای عاطفی و خلاءهای عاطفی انسان معاصر است.

انتشارات و مترجم رمان گریز دلپذیر


الهام دارچینیان این کتاب را ترجمه و انتشارات قطره آن را به چاپ رسانیده است.

مضمون و خلاصه رمان گریز دلپذیر


«گریز دلپذیر» آخرین اثر گاوالدا است، رمانی کم‌حجم اما سراسر گیرایی، گفت‌وگوهای خیال‌پردازانه، سفری شادمانه به دنیای کودکی در کنار خواهر و برادرهامان، آن زمان که هنوز بزرگ یا پیر نشده بودیم. ماجراجویی خواهران و برادرانی که از جشن عروسی یکی از فامیلهای خود می‌گریزند تا چند ساعتی، زندگی روزمره و رنج خود را فراموش کنند تا شاید دوباره آن آرامش که زندگی‌شان در نقش آدمهای بالغ و بزرگسال از آنها ربوده، بازیابند. دلیل عمده‌‌ای که سبب شده تا رمان «گریز دلپذیر» برخلاف رمانهای کلاسیک، بلند و مطول نشود، به کار بردن جملاتی کوتاه است که پشت سرهم قطار می‌شوند و مطالبی مابین 5 تا 10 صفحه را در یک پاراگراف با مهارت تمام می‌گنجاند. این توانایی نویسنده باعث شده تا خواننده حرکت و پویایی داستان را با سرعت بیشتری حس کرده و کمتر احساس خستگی کند. «گریز دلپذیر» رمانی دل‌انگیز است که داستان چهار خواهر و برادر را بیان می‌کند که پس از عبور از سال‌های کودکی و همبستگی‌شان، بار دیگر به بهانه‌ای دور یکدیگر جمع می‌شوند و ناخواسته، به دور از دغدغه‌های بزرگسالی، کودکی‌شان را از نو تجربه می‌کنند. سایمون، گرانس و لوفا، برای دیدن برادرشان وینسنت، که به عنوان راهنمای تور، در خارج از شهر کار می‌کند، با یکدیگر به سفر می‌روند. چهار خواهر و برادر بار دیگر در کنار یکدیگر جمع می‌شوند و همه پیمان‌ها و خواسته‌ها، شادی‌ها و لذت‌های کودکی‌شان را یادآوری می‌کنند و برای مدت کوتاهی از روزمرگی بزرگسالی‌شان دور می‌شوند...

قسمتی از رمان گریز دلپذیر


به همین خاطر نمی‌خواست عروسی بیاید. برخورد با فامیل. خاله‌ها و دایی‌های پیر و خاله‌زاده‌های دور. آدمهایی که طلاق نگرفته‌اند، که با هم کنار آمده‌اند. کسانی که راه دیگری انتخاب کرده‌اند. قیافه‌هایشان که به طرز مبهمی دلسوزی‌ یا بهت آنها را نشان می‌دهد. فرهنگ آبا و اجدادی. دوشیزه باکره در پیراهن سفید، تصنیف‌های باخ، سوگند وفاداری جاودانی که عروس و داماد از بَرکرده‌اند، گفت‌وگویی شبیه شاگرد دبیرستانی‌ها، دو دستی که روی یک چاقوست و دانوب آبی زیبا وقتی دیگر پای آدم از این ادا و اصول‌های طولانی درد می‌گیرد. بله همه این‌ها، لولا را می‌آزارد. اما از همه بیش‌تر، بچه‌‌ها و بچه‌های دیگران.
advertising