اختلافات والدین در تربیت فرزندان

سبک زندگیزناشویی

- 97/09/20
اختلافات والدین در تربیت فرزندانوقتی دو نفر با هم ازدواج می‌کنند، قطعاً در بسیاری از موارد شبیه هم نیستند و مثل هم فکر نمی‌کنند. آنها ژنتیک متفاوت، ‌تجربیات متفاوت و خانواده‌های متفاوت داشته‌اند و خلاصه، دو آدم کاملا متفاوتند. اما معمولاً به حدی از پذیرش هم می‌رسند که تصمیم می‌گیرند با هم زندگی کنند.

اما وقتی فرد سومی به این رابطه اضافه می‌شود،‌ آن هم فرد سومی که وظیفه‌ی تربیت او بر عهده‌ی من است،‌ داستان عوض می‌شود. آن‌وقت اختلاف‌ها خودشان را نشان می‌دهند.

آن‌وقت تصمیم‌گیری بر سر این‌که کدام نظر، ‌عقیده و ویژگی باید به فرزند آموزش داده شود،‌ چه شیوه‌ی تربیتی باید در پیش گرفته شود، باید محدود شود یا آزاد باشد،‌ باید تمیز باشد یا هرجور دلش خواست لباس بپوشد،‌ حتی این‌‌که وقتی زمین می‌خورد، باید او را در آغوش گرفت و نوازش کرد یا بی‌اعتنا ماند تا یاد بگیرد خودش بلند شود، موضوعات بحث‌برانگیز بی‌پایانی در زندگی مشترک خواهند بود که گاه، ‌طاقت‌فرسا و بسیار آسیب‌زا می‌شوند.

شاید تعجب کنید اما نکته مهم در تربیت و پرورش فرزندان بر می‌گردد به قبل از ازدواج! در واقع از همان ابتدا لازم است با کسی ازدواج کنید که از نظر فرهنگ و عقیده، از نظر ایدئولوژی و سلیقه شبیه به شما باشد. وگرنه، نه تنها در تربیت فرزند که در بسیاری زمینه‌ها، دچار مشکل خواهید شد. اما اگر هم با همدیگر همسو و هم عقیده و شبیه به هم نیستید و دو نوع تربیت متفاوت را می‌پسندید، اقلا این را جلوی فرزندانتان ابراز نکنید و هر طور که شده در تنهایی و بدون حضور فرزندان با هم به نتیجه و توافق برسید. چون فرزندان شما در هر سنی که باشند از اختلافات شما نهایت بهره را می‌برند تا کار خود را انجام بدهند و از زیر تربیت هر دو شما شانه خالی کنند! اگر هیچ کدام از شما همسر خود را قبول ندارد، نزد متخصص بروید و نظر تخصصی و علمی را جایگزین نظر شخصی خود کنید.

همچنین توجه داشته باشید که هرگز بر علیه همسر خود با فرزند (یا فرزندانتان) ائتلاف نکنید. این کار بشدت روابط خانوادگی و زناشویی شما را مخدوش کرده و به ارتباطات شما ضربه می‌زند و کودکان شما را هم گستاخ و غیر قابل کنترل بار می‌آورد و زمینه را برای سوء استفاده آنها فراهم می‌آورد.

راهکار های بهتر هماهنگ شدن زن و شوهر بر سر تربیت فرزند



1. تربیت فرزند و نفع او را از باقی موارد جدا کنید‌:


معمولاً اولین قدم این است که اصلاً والدین بخواهند به این هماهنگی برسند. گاهی، لجبازی‌ها و خشم‌هایی که برسر موضوعات دیگر دارند ‌روی تربیت فرزند تأثیر می‌گذارد. وقتی من زورم به خانواده‌ی همسرم نرسد، ‌می‌توانم فرزندم را علیه آنها بار بیاورم. بنابراین،‌ اول باید خشمی را که از موضوعات دیگر مانده و‌ رقابت‌جویی خودمان را از تربیت فرزند جدا کنیم.

2. انتظار شما چیست؟


بعد باید دید که اصلاً هرکدام از والدین واقعا چه می‌خواهند و چه انتظاری دارند؟ یک برگه‌ی سفید بردارید و کل انتظارات خود را بنویسید. حالا همه‌ی لیست خود را بخوانید و بسنجید چقدر عینی نوشته‌اید. عینی یعنی این‌که دقیق،‌ جزئی، ‌عملیاتی و روشن باشد. کلی‌گویی کمکی نمی‌کند. «می‌خواهم فرزندم منظم باشد» ‌می‌تواند تعاریف متفاوتی داشته باشد. «می‌خواهم فرزندم مودب و وقت‌شناس باشد» یعنی دقیقاً چه کار کند؟

3. لیست خود را دوباره به طور عینی و جزئی بنویسید:


مثلاً کتاب‌ هایش را در اتاق خودش روی قفسه‌ی کتاب‌ ها بگذارد. اسباب‌بازی‌هایش را بعد از بازی در سبد کنار تختش بریزد. وقتی وارد خانه‌ی مادرم می‌شویم، به پدر و مادرم سلام کند. وقتی می‌خواهیم به مهمانی برویم، زمانی که قرار است همه آماده باشند،‌ او هم آماده باشد.

قرار نیست همیشه مادر بگذرد یا پدر کوتاه بیاید،‌ از استدلال‌هایی استفاده نکنید که اوضاع را بدتر می‌کند، ‌مثل این‌‌که چون مادر بیشتر وقت‌ها خانه است،‌ حق بیشتری در تربیت فرزند دارد،‌ یا پدر چون مسئول فرزند است،‌ باید تعیین‌کننده باشد. سعی کنید یکدیگر را درک کنید

4. از همسرتان هم بخواهید دقیقاً همین کار را انجام بدهد:


یعنی همسرتان هم لیست خودش را دقیق و روشن بنویسد.

5. به یک لیست مشترک برسید:


حالا لیست‌ها را کنار هم بگذارید و مقایسه کنید. موارد مشترک را علامت بزنید؛ قوانینی که هر دو بر سر آنها توافق دارید. بعد به سراغ مواردی بروید که با هم اختلاف‌نظر دارید. کدام را باید انتخاب کرد؟

نکته‌ی مهمی که باید به خاطر داشته باشید‌ این است که هردو به یک اندازه در تربیت فرزندتان حق دارید. دختر یا پسر شما، ‌همان‌قدر فرزند شما است که فرزند همسرتان. با این دید که ببینید،‌ شاید به نظر طرف مقابلتان،‌ هرقدر هم که مخالف اعتقاد شما باشد،‌ بیشتر احترام بگذارید و آن را به عنوان خواسته همسری که به اندازه‌ی شما حق دارد بیشتر بپذیرید.

در این موارد،‌ سعی کنید به یک راه‌حل میانه برسید. مثلاً مادر می‌تواند اجازه بدهد که فرزندش بیرون از اتاقش هم با اسباب‌بازی‌هایش بازی کند و پدر هم قبول کند که هرشب قبل از خواب و زمانی که قرار است مهمان داشته باشند،‌ بهتر است از فرزندشان بخواهد که اسباب‌بازی‌هایش را به اتاق خودش ببرد. مادر قدری از معیارهای سختگیرانه‌اش کوتاه بیاید و پدر هم قبول کند که قدری محدودیت قائل شود.

وقتی راه‌ حل میانه‌ای وجود ندارد


در برخی از موارد،‌ اختلاف به صورتی است که راه‌حل میانه‌ای برای آن وجود ندارد. در این صورت چه باید کرد؟ پاسخش این است که: ‌باید یکی از طرفین بگذرد. به خاطر منافعی که هماهنگی والدین برای فرزند و تربیت او و نیز ارتباطش با والدین دارد،‌ در هر مورد بدون راه‌حل میانه، ‌یکی از والدین باید نظر دیگری را بپذیرد.

سعی کنید در این حالت ‌تعادلی وجود داشته باشد و هردو واقعا راضی باشند،‌ وگرنه بی‌فایده خواهد بود. قرار نیست همیشه مادر بگذرد یا پدر کوتاه بیاید،‌ از استدلال‌هایی استفاده نکنید که اوضاع را بدتر می‌کند، ‌مثل این‌‌که چون مادر بیشتر وقت‌ها خانه است،‌ حق بیشتری در تربیت فرزند دارد،‌ یا پدر چون مسئول فرزند است،‌ باید تعیین‌کننده باشد. سعی کنید یکدیگر را درک کنید،‌ دلایل خود را به نحوی بیان کنید که طرف مقابل بتواند خودش را جای شما بگذارد و دلیل شما را درک کند. در برخی موارد هم فقط باید ساده بگذرید.
advertising