با کودکی که از کوره در می رود چگونه برخورد کنیم

سبک زندگیفرزندان

- 97/10/12
با کودکی که از کوره در می رود چگونه برخورد کنیمعصبانیت شایع ترین مشکل بچه هاست. این عصبانیت در واقع تجلی درد و ناکامی کودک بدلیل ناتوانی او در کنترل جهان اطراف است. اتفاقی رخ می دهد که پسر شما را آزار می دهد. او می خواهد کار کند و شما جلوی او را می گیرید. از آنجایی که کودک شما نوپاست، هر چند احساسات او بسیار قوی است، اما وسیله کافی برای ابراز ناامیدی خود به طرز مناسبی را ندارد. این امر او را بیش از پیش ناامید کرده و از عصبانیت منفجر می کند.کودک نیاز به توجه شما دارد. به طور معمول او ترجیح می دهد از راه های مثبت یعنی با کارهای خوب این توجه را بدست آورد. اما اگر تشویق کارهای خوب به اندازه کافی نباشد و کودک مورد بی توجهی قرار گیرد، برای او توجه منفی هم بهتر از هیچ است.

کودکی که اغلب مورد غفلت واقع می شود ممکن است پس از مدتی کشف کند که اگر جنگ و دعوا راه بیندازد و دیگران را بزند، در مرکز توجه دیگران قرار می گیرد.اگر شما به کودکی که شما را می زند واکنش قوی نشان دهید ممکن است منشا مشکلات دیگری در آینده شود. پاسخ شدید به رفتار منفی، کودک را تشویق می کند که رفتار بد را ادامه دهد.به همین دلیل است که به والدین توصیه می کنیم وقت زیادی را صرف پرورش توجه مثبت کنند و به عبارتی کودک را برای کارهای خوبش، همه جوره تشویق کنند. (تشویق کلامی، لمس کردن شانه یا سر، خندیدن، صرف وقت برای گفتگو، بازی کردن با کودک، جایزه های کوچک، همه می توانند به نوعی تشویق باشند.)

کودک می زند چون نمی تواند احساسات خود را به شما منتقل کند. وقتی شما بر احساسات کودکتان واقف باشید و آن را تصدیق کنید، دیگر دلیلی برای کتک زدن وجود ندارد.مثلا به او بگویید: با این جمله شما به او نشان داده اید که احساس او را می فهمید و به او حق می دهید که احساس عصبانیت کند و این طبیعی است.آنچه شما بدین وسیله به او می آموزید، این است که به روشی غیر از کتک زدن، عصبانیت خود را ابراز کند.

بسیاری از والدین کودک عصبانی و خشمگین را برای کسب آرامش به اتاقش می فرستند. غیر از این چه کاری می توانیم انجام دهیم؟ مطمئنا وقتی کودک از کوره در می رود زمان مناسبی برای استفاده از منطق نیست. این شرایط برای آموزش یا درخواست معذرت خواهی از کودک به هیچ وجه مناسب نیست. فرزند شما برای آرام شدن به زمان نیاز دارد. اگر او را به اتاقش بفرستید، احتمالا موقتا آرام خواهد شد. او همچنین این پیغام روشن را دریافت خواهد کرده که عصبانیتش پذیرفته شده نیست و برای مدیریت احساسات ترسناکش باید به خودش اکتفا کند و ما نمی دانیم چطور باید به او کمک کنیم. او به عامل اصلی عصبانیتش پی نخواهد برد و به جای آن عصبانیتش را سرکوب می کند که باعث می شود احساس خشمی که دارد دیگر تحت کنترل آگاهانه او نباشد و دوباره به زودی فوران خواهد کرد. پس تعجبی ندارد اگر بسیاری از ما مشکلات کنترل خشم داریم، سر بچه ها داد می زنیم، با همسرمان دعوا می کنیم یا برای سرکوب احساس خشم به پرخوری پناه می بریم.

روش جایگزین چیست؟ ما می توانیم به کودکان کمک کنیم تا یاد بگیرند که مسئولیت خشم خود را بپذیرند و آن را مدیریت کنند و این با شروع پذیرش خشم بدون اقدام کردن در خصوص آن شروع می شود.یادگیری تحمل کردن مشکلات و سختی های زندگی روزانه بدون حرکت به سمت واکنش های خشمگینانه یکی از مشکل ترین وظایف دوران کودکی است. افرادی که موفق به انجام این کار می شوند، می توانند چالش های پیش رو را به صورت سازنده حل کنند. این افراد هوش هیجانی بالایی دارند.کودکان زمانی هوش هیجانی را یاد می گیرند که ما به آنها آموزش بدهیم که احساسات آنها قابل پذیرش هستند اما در عین حال وظیفه دارند که اعمالشان را کنترل کنند. اما چگونه چنین چیزی امکان پذیر است؟

به یاد داشته باشید که کج خلقی برای کودکان یک شیوه طبیعی برای خروج هیجاناتی مانند خشم است. مغز آنها هنوز در حال رشد است و آنها برخلاف ما بزرگسالان هنوز دارای گذرگاه های عصبی برای کنترل خودشان نیستند. ( و لطفا به خاطر داشته باشید که حتی ما هم به عنوان بزرگسال همیشه قادر به کنترل و تنظیم خشم و عصبانیتمان نیستیم.) بهترین راه برای کمک به رشد گذرگاه های عصبی کودک، همدلی با اوست. سعی کنید احساسات درهم پیچیده خشم و آسیب را درک کنید. با این کار آنها احساس نزدیکی و اعتماد بیشتری به ما خواهند داشت. همدلی با کودک سبب می شود که انعطاف پذیری هیجانی بیشتری نشان دهد.

قوانین و محدودیت ها را فقط در مورد اعمال کودک وضع کنید و نه احساسات او. هر چه بیشتر بتوانید با کودک همدلی کنید به احتمال بیشتری کودک قادر به پیدا کردن مسیر به سمت اشک و ترس ناشی از خشم خواهد بود. شما لزوما نباید با کودک موافق یا مخالف باشید بلکه کافی است او را درک کنید تا اعتماد او را جلب کنید.تا جایی که می توانید به کودک نزدیک باشید. کودک شما به کسی نیاز دارد که حتی وقتی عصبانی است او را دوست داشته باشد. اگر لازم است برای حفظ امنیت از کودک دور شوید، به او بگویید " به تو اجازه نمی دهم که به من آسیب برسانی، کمی عقب تر می روم اما همینجا هستم .هر وقت که احساس کردی به آغوش من نیاز داری، من کنارت هستم. اگر کودک سرتان داد کشید تا از او دور شوید به او بگویید " تو به من می گویی که از تو فاصله بگیرم، پس من عقب می روم. نمی خواهم تو را با این احساسات ترسناک تنها بگذارم اما کمی عقب می روم."

بعد از اینکه کودک آرام شد، می توانید با او حرف بزنید. با سخنرانی شروع نکنید، در عوض داستانی برایش بگویید که بتواند عمق احساساتش را در متن آن پیدا کند. اما اگر خواست موضوع را تغییر دهد، به او اجازه بدهید این کار را انجام دهد. شما می توانید کمی دیرتر و یا حتی وقت خواب و در حالی که او را نوازش می کنید، دوباره به موضوع برگردید.
advertising