چگونه پرخاشگری کودکان را کنترل کنیم

سبک زندگیفرزندان

- 97/08/09
چگونه پرخاشگری کودکان را کنترل کنیمبین ترس و خشم رابطه نزدیکی هست. گاهی می شود که کودک در یک لحظه، خشمگین است و لحظه دیگر بیم زده و گاهی نیز بر اثر یک محرک و در یک زمان، هر دو باهم می آیند. در محیطی که کودکان از محرک های ترس بدورند، امکان دارد که شیوع خشم بیش از ترس باشد. بروز خشم در کودکی بیش از ترس تکرار می شود. زیرا اولا در محیط کودکان، محرک های خشمگین کننده بیش از محرک های ترس آور وجود دارند. ثانیا در همان مراحل اولیه یاد می گیرند که خشم برای جلب توجه اطرافیان و ارضای تمایلات خود وسیله خوبی است. با بزرگ شدن کودک به شماره محرک های خشم افزوده می شود. در صورتی که از شماره و تکرارش کاسته می شود . به طور کلی خشم احساسی است که همه ما از کوچک و بزرگ آن را تجربه می کنیم. خشم تقریباً بخشی از زندگی ما به شمار می رود اما بهتر این است که به کودکانمان روش کنار آمدن با آن را بیاموزیم.

6 روش برای کنترل پرخاشگری در کودکان



1. کمک کنید تا کودک‌ شما به آرامش درونی برسد


برای کنترل پرخاشگری در کودکان خود، سعی کنید روابط خوبی با آنها برقرار کنید. تحقیقات نشان داده است کودکانی که ارتباط بهتری با والدین‌شان دارند، کمتر عصبانی می‌شوند، با حس خوشبختی بیشتری بزرگ شده و مدل رفتاری مسالمت‌آمیزتری دارند. ممکن است کودک عصبانی شود، اما آموخته است تا به نحوی عصبانیت خود را سرکوب کند. زیرا این عصبانیت مناسب شخصیت او نیست. والدینی که با کودک‌شان در ارتباطند، چون به خوبی او را می‌شناسند، کمتر احتمال دارد شرایطی را به وجود آورند که کودک را تحریک به عصبانیت کند.

2. اجازه ندهید کودک لبریز از خشم شود


از دوران نوپایی، کودک خود را تشویق کنید تا تشخیص دهد چه زمانی در حال تحریک و عصبانی شدن است. با دقت به حرف‌های او گوش دهید. به کودک خود کمک کنید تا بر روی احساسات ناراحت کننده‌ اش کار کند. وقتی یک شنونده‌ی مشتاق باشید، به جای حس قضاوت، حس هم‌دلی را در او ایجاد می‌کنید.

3. درون کودک «بد» را نیز ببینید


معمولا کودکی که عادت به بدرفتاری دارد، کودکی عصبانی‌ نیز هست. اگر کودک شما همیشه «بد» به نظر می‌آید، شما راه حلی ندارید و کودک هم قصد عقب‌نشینی ندارد، بنابراین بررسی عمیق‌تری در کودک خود انجام دهید تا ببینید چه چیزی از درون او را ناراحت کرده است. در صحبت با والدین این کودکان، دو علت قابل شناسایی است. عامل اول اینکه پدر یا مادر یا هر دوی آن‌ها، بیشتر اوقات عصبانی هستند. در نتیجه کودک نیز این حس عصبانیت را به عنوان بخشی از خود خواهد دید. عامل دوم عصبانیت کودک این است که، او خوشبختی خود را در معرض تهدید می‌بیند. بنابراین حل این مشکل کودکان، باید همراه با حل مشکلات کل خانواده باشد.
خشم درونی منجر به انزوای کودک می‌شود. کودک برای از بین بردن تصویر متزلزلی که از خود می‌بیند مبارزه می‌کند. این کودک خود را در لاکی محافظتی قرار می‌دهد. در ظاهر شاید آرام به نظر برسد، ولی در زیر این آرامش، احساسات منفی به لاک او فشار می‌آورند تا او را بشکنند. به منظور ماندن در این لاک دفاعی، کودک در مواجهه با مسائلی که می‌تواند عصبانیت او را بیرون بکشد، عقب‌نشینی می‌کند. احساس «بد بودن» برای کودک شما، امری ویران‌گر است. تا وقتی که این احساس وارونه نشود، رفتار کودک به نحوی است که شایسته‌ی این عنوان باشد. برای از بین بردن این احساس کودک‌تان، شما باید مداخله کنید. می‌توانید به او بگویید: «تو بد نیستی، فقط بچه‌ای. بچه‌ها هم بعضی اوقات کارهای مسخره‌ای انجام می‌دهند. ولی بابا به تو کمک می‌کند تا این کارها را انجام ندهی و به شکل همان آدم فوق‌العاده‌ای که می‌شناسم، بزرگ شوی.» شما با این حرف‌ها به کودک پیام داده‌اید که به او اهمیت می‌دهید و در جستجوی کودک خوبی هستید که در زیر این رفتارهای بد مخفی شده است.

4. بهترین دارو برای کودک عصبانی خنده است


برای کنترل پرخاشگری در کودکان خود، با آنها بخندید و شوخی کنید. شوخی، عصبانیت را خنثی و از گسترش کدورت‌های جزئی و بیهوده جلوگیری می‌کند.

5. مدل مناسب ابراز خشم را به کودک یاد دهید


والدین عصبانی معمولا باعث ایجاد عصبانیت در کودکان می‌شوند. اگر عصبانیت به طرز نامناسبی تجلی پیدا کند، توانایی ما برای فکر کردن عاقلانه را محدود خواهد کرد. هر موقعیتی متفاوت است، شما باید بتوانید درست فکر کرده و بهترین واکنش را داشته باشید. قرار گرفتن در حالت خشم، ذهن شما را کدر می‌کند. عصبانی بودن و عمل نسنجیده‌ی شما می‌تواند اوضاع را وخیم‌تر کند. با گذشت زمان این مسأله برای همه حل می‌شود، اما مواجهه‌ی با آرامش و تا حدی شوخ‌طبعی، عبور از این اتفاق را برای همه راحت‌تر خواهد کرد. خشم موانعی را بین والدین و فرزندان ایجاد می‌کند.
وجود پدری ترسناک و غیر قابل کنترل یا مادری خشمگین باعث سردرگمی و ترس کودکان خردسال می‌شود. آنها می‌ترسند والدین دیگر آنها را دوست نداشته باشند، به آنها صدمه بزنند و یا آنها را ترک کنند. شما دوست ندارید فرزندتان به دلیل ترس از دیدن حالاتی در شما، احساسات طبیعی خود را سرکوب کند. بزرگ‌سالان باید به طور مسئولانه‌ای خود را کنترل کنند. شما نباید کودک خود را در شرایطی قرار دهید که او در قبال عصبانیت شما، احساس مسئولیت کند. این اتفاق الگوهای نامناسبی را در کودک‌تان به وجود می‌آورد. اگر عصبانیت شما خارج از کنترل بوده و باعث ترساندن کودک‌تان می‌شود، به دنبال کمک برای حل مشکل خود باشید. شما باید بیاموزید که احساس عصبانیت چیز اشتباهی نیست (حتی برای بزرگ‌سالان).
متأسفانه بسیاری از ما در زمان کودکی فکر می‌کنیم عصبانیت امری بد، گناه‌آمیز و ترسناک است. عصبانیت به صورت پیش فرض امر بد یا خوبی نبوده بلکه نوعی واکنش طبیعی است. در واقع، کاری که ما با عصبانیت انجام می‌دهیم، می‌تواند خیلی بد باشد. وجود آرامش در چهره‌ی ما در هر موقعیتی (خشم، ترس و حتی عشق) معیاری برای نشان دادن بلوغ عاطفی است. کودکان با دیدن شما یاد می‌گیرند چگونه عصبانیت خود را کنترل کنند. هدف این است که احساسات خود را بشناسیم و با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم (بنابراین بچه‌های ما می‌فهمند ما یک انسانی واقعی هستیم). در همین حال می‌توانیم الگویی برای کودکان خود ارائه دهیم که ما چگونه می‌خواهیم آن‌ها نیز انسان واقعی باشند.

6. نیازی نیست کودک‌ شما کمال‌ گرا باشد


کودکان باید بیاموزند که اشتباه کردن ایرادی ندارد. شما می‌توانید مدل‌هایی را برای کنترل اشتباهات به کودک خود بیاموزید. مثلا وقتی قهوه‌ی شما می‌ریزد، می‌توانید بخندید و بگویید فکر کنم جایزه‌ی آقای خراب‌کار، امروز برای من است. یا وقتی که لیست خرید را در خانه جا می‌گذارید، نباید غُر بزنید یا ناسزا بگویید. کودکان می‌بینند که والدین هم خراب‌کاری می‌کنند. این‌که شما نیز گهگاهی اشتباهی می‌کنید، اجتناب‌ناپذیر است و نمی‌توان آدم بی‌نقصی بود. اشتباه کردن راه خوبی برای یادگیری است. می‌توانید برنامه‌ای ایجاد کنید تا هر وقت فردی در خانه اشتباهی انجام داد، بگویید «از این اشتباه چه درسی می‌گیریم؟» عصبانی شدن در مقابل اشتباهات، کار درستی نیست. بنابراین وقتی کودک اشتباهی کرد، مثلا شیر را ریخت یا شلوار خود را خیس کرد، عصبانی نشوید و بگویید از این اتفاق چه درسی می‌گیریم؟ حتی شاید بعد از آن با همدیگر خندیدید. به جای اینکه پس از اشتباه کودک او را با عصبانیت تنبیه کنید، بخندید و کمک کنید از آن درس بگیرد.
advertising