داستان و کاربرد ضرب المثل دو قورت و نیمش باقیست

خواندنیداستان و حکایات

- 97/09/15
داستان و کاربرد ضرب المثل دو قورت و نیمش باقیست

کاربرد ضرب المثل دو قورت و نیمش باقیست


اگر فردی به قصد خير خواهی به كسی محبت كند و فرد محبت شونده طمع كند و مانند طلبكار رفتار كند این ضرب المثل را در مورد او به کار می برند.

داستان ضرب المثل دو قورت و نیمش باقیست


حضرت سليمان علیه السلام به زبان همه جانداران اشراف داشت ، روزی از خدا درخواست کرد تا يك روز تمام مخلوقات خدا را دعوت كند . از عرش الهی پيغام رسيد ، مهمانی خوب است ولی هيچ كس نمی تواند از همه مخلوقات خدا در يك وعده پذيرائی كند .
حضرت سليمان به همه آن ها كه در فرمانش بودند دستور داد تا برای جمع آوری غذا بكوشند و قرار گذاشته شد كه فلان روز در ساحل دريا وعده مهمانی است .
روزی كه مهمانی بود به اندازه يك كوه خوراكی جمع شده بود . در شروع مهمانی يك ماهی بزرگ سرش را از آب بيرون آورد و گفت : خوراك من را هم بدهيد .
يك گوسفند در دهان ماهی انداختند . ماهی گفت : من سير نشدم . بعد يك شتر آوردند ولی ماهی باز هم سير نشده بود .
حضرت سليمان گفت : او يك وعده غذا مهمان است آن قدر به او غذا بدهيد تا سير شود .
كم كم هر چه خوراكی در ساحل بود به ماهی دادند ولی ماهی سير نشده بود . خدمتكاران از ماهی پرسيدند : مگر يك وعده غذای تو چقدر است ؟‌
ماهی گفت : خوراك من در هر وعده سه قورت است و اين چيزهائی كه من خورده ام فقط به انداره نيم قورت بود و هنوز دو قورت ونيمش باقی مانده است.
ماجرا را برای سليمان تعريف كردند و پرسيدند چه كار كنيم هنوز مهمان ها نيامده اند و غذاها تمام شده و اين ماهی هنوز سير نشده.
حضرت سليمان در فكر بود كه مورچه پيری به او گفت : ران يك ملخ را به دريا بياندازيد و اسمش را بگذاريد آبگوشت و به ماهی بگوئيد دو قورت و نيمش را آبگوشت بخورد.
advertising