داستان زیبای کریمخان زند و مرد مال باخته
خواندنی › داستان و حکایات
- 97/10/21در تاریخ آمده که روزی:
مردی به دربار خان زند می رود و با ناله و فرياد می خواهد تا كريمخان را ملاقات كند. سربازان مانع ورودش می شوند. خان زند در حال كشيدن قليان ناله و فرياد مرد را می شنود و می پرسد ماجرا چيست؟ پس از گزارش سربازان به خان، وی دستور می دهد كه مرد را به حضورش ببرند.
مرد به حضور خان زند می رسد و كريمخان از او می پرسد: «چه شده است چنين ناله و فرياد می كنی؟»
مرد با درشتی می گويد: «دزد همه اموالم را برده و الان هيچ چيزی در بساط ندارم!»
خان مي پرسد: «وقتی اموالت به سرقت می رفت تو كجا بودی؟»
مرد مي گويد: «من خوابيده بودم!»
خان مي گويد: «خوب چرا خوابيدی كه مالت را ببرند؟»
مرد مي گويد: «من خوابيده بودم، چون فكر می كردم تو بيداری!»
خان بزرگ زند لحظه ای سكوت می كند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران كنند و در آخر می گويد: «اين مرد راست می گويد ما بايد بيدار باشيم.»