شعر حماسی ایران از فردوسی

خواندنیشعر و ادبیات

- 97/08/27
شعر حماسی ایران از فردوسیدانی که ایران نشست منست
جهان سر به سر زیر دست منست

هنر نزد ایرانیان است و بس
ندادند شیر ژیان را به کس

همه یک دلانند یزدان شناس
به نیکی ندارند از بد هراس

دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود

چو ایران نباشد تن من مباد
در این بوم و بر زنده یک تن مباد

همه روی یک سر به جنگ آوریم
جهان بر بداندیش تنگ آوریم

همه سربه سر تن به کشتن دهیم
به از آنکه کشور به دشمن دهیم

چنین گفت موبد که مرد بنام
به از زنده دشمن بر او شاد کام

اگر کُشت خواهد تو را روزگار
چه نیکو تر از مرگ در کار زار
advertising