شعر زیبای جوان و پند پیر از اشعار زیبای پروین اعتصامی

خواندنیشعر و ادبیات

- 98/01/27
شعر زیبای جوان و پند پیر از اشعار زیبای پروین اعتصامی

شعر زیبای جوان و پند پیر



جوانی چنین گفت روزی به پیری

که چون است با پیری ات زندگانی

بگفت اندرین نامه حرفی است مبهم

که معنیش جز وقت پیری ندانی

جوانی نکو دار کاین مرغ زیبا

نماند در این خانه استخوانی

متاعی که من رایگان دادم از کف

تو گر می توانی مده رایگانی

ز سری، موی سپیدی رویید

خنده ها کرد بر او موی سیاه

که چرا در صف ما بنْشستی

تو ز یک راهی و ما از یک راه

گفت من با تو عبث نَنْشستم

بنشاندند مرا، خواه نخواه

قاصد پیریم، از دیدن من

این یکی گفت دروغ، آن یک آه

سپهی بود جوانی که شکست

پیری امروز برانگیخت سپاه

چو تو یک روز سیه بودم و خوش

سیهی گشت سپیدی ناگاه

تو هم ای دوست چو من خواهی شد

باش یک روز بر این قصه گواه
advertising