رمان جنایی آوای فاخته اثری متفاوت و هیجان انگیز از جی کی رولینگ
خواندنی › کتاب و رمان
- 98/01/07نویسنده رمان آوای فاخته
آوای فاخته عنوان کتابی جنایی به قلم جی. کی. رولینگ میباشد که در ابتدا تحت نام مستعار و گمنامِ رابرت گالبریت در آوریل 2013 به چاپ رسید. این اولین رمان از مجموعه داستانهای جنایی کورمورن استرایک است که به گفتهٔ نویسنده بیش از هفت جلد خواهد داشت. نام دومین جلد از این کتاب که مقداری حجیم تر از جلد اول است کرم ابریشم نام دارد. سومین جلد این مجموعه نیز رد پای شیطان نام دارد. آشکار شدن هویت اصلی نویسنده پس از انتشار «آوای فاخته»، فروش این کتاب را به طرز چشمگیری افزایش داد تا جایی که اثر رولینگ در صدر جدول پرفروشترین کتابهای ادبیات داستانی انگلیس قرار گرفت. این کتاب توانست جایزه کتاب جنایی لوس آنجلس را دریافت کند.
مترجم و انتشارات رمان آوای فاخته
این رمان به ترجمه ویدا اسلامیه توسط انتشارات کتابسرای تندیس چاپ شده است.
خلاصه و درونمایه رمان آوای فاخته
در این داستان کارآگاه کورمورن استرایک به بازرسی پرونده ی خودکشی یک مانکن فوق ممتاز می پردازد. او که پس از انفجار مین در افغانستان، یک پایش را از دست داده، اکنون در مقام کارآگاه خصوصی به سختی روزگار می گذارند. یک مراجع بیش تر ندارد و طلبکارها برایش دندان تیز کرده اند. از سوی دیگر، تازه از نامزدش جدا شده، به ناچار در دفتر کارش زندگی می کند.
بعد از مراجعه فردی به نام جان بریستو به کارآگاه کورمورن، این مساله را با او در میان می گذارد که خواهرش لولا لندری، مانکن افسانه ای چند ماه پیش درگذشته و مرگش سر و صدای زیادی به پا کرده است. پلیس اعلام کرده لولا خودکشی کرده ولی جان حاضر به قبول این حکم نیست. به همین دلیل به کارآگاه خصوصی درمانده مراجعه می کند تا پرده از راز مرگ خواهرش بر دارد. در دومین بخش این رمان فوق العاده خانم رولینگ شما را با شخصیتی بسیار مهم، دوست داشتنی و البته مهربان و جدی در کار به نام رابین آلاکوت آشنا میکند، زن جوانی که اداره کار موقت او را به عنوان منشی به دفتر کار آقای کورمون استرایت میفرستد،کاراگاهی که در دفترش زندگی سختی را میگذراند و وضع مالی بسیار بدی دارد. و آشنایی رابین وکاراگاه استرایک تازه شروع ماجرا های جالب و هیجان انگیز این رمان است.
گزیده ای از رمان آوای فاخته
گرچه رابین آلاکوت در طول عمر 25 ساله اش لحظات پر تب و تاب و پر فراز و فرود بسیاری دیده بود، هرگز سابقه نداشت روزی با این اطمینان از خواب بیدار شود، که آن روز را تا اخر عمر به یاد خواهد داشت. متیو دوست قدیمی اش اندکی پس از نیمه شب وسط میدان پیکادلی، پای تندیس اروس از او خواستگاری کرده بود.