توصیه هایی به والدینی که فرزند دانش آموز دارند

سبک زندگیفرزندان

- 97/09/12
توصیه هایی به والدینی که فرزند دانش آموز دارندنخستین روز سال تحصیلی، خاطره‌ مشترک همه ماست. این روزها، با شادی و لبخند، خاطرات نخستین روزهای مدرسه‌ خودمان را مرور می‌کنیم. اما، اگر کمی فکر کنیم به خاطر می آوریم که آخرین روزهای تابستان، برای بسیاری از ما، آرام و غم‌انگیز بود. اما، آنچه در طول سال تحصیلی روی داده است، برخوردهایی که پدر و مادر و معلم، با ما داشته‌اند، فراموش نمی‌شوند. حتی اگر در ذهن هوشیار ما، باقی نمانند، در ناخودآگاه ما، می‌مانند. رفتارهای خوب، همچون دانه‌ای، جوانه‌ می‌زنند و در سالهای بعد رشد می‌کنند و رفتارهای نادرست،‌ زخم‌هایی به جان ما می‌زنند که اگر در ظاهر، التیام هم بیابد، جای آن را گاه تا پایان زندگی، می‌توان در رفتارها و تصمیم‌هایمان مشاهده کرد.

در مطالعه کردن الگوی مناسبی برای فرزند خود باشید


بهترین راه برای درس خوان و مهم تر از آن، کتاب خوان شدن فرزندان تان این است که خودتان هم کتاب بخوانید. همه مطالعات روانشناسی و حتی تجربیات فردی نشان می دهند که کودکان بیشتر از رفتارهای شما الگوبرداری می کنند تا از حرف ها و امر و نهی های شما. حتی اگر اهل مطالعه نیستید، می توانید کتابی را در دست بگیرید و تظاهر به مطالعه کنید. این کار به ویژه برای کودکان پیش دبستانی بسیار اثرگذار است.

از باور های قدیمی دست بکشید


زمانی تمام خوشبختی فرزندان در این تعریف می شد که حتما به دانشگاه بروند و سپس با مدرکی که می گیرند، در یک جای خوب استخدام شوند. اما امروز این الگو دیگر جواب نمی دهد. اولاً دانشگاه رفتن بسیار آسان تر از قبل شده و ثانیاً دانشگاه تضمین کننده آینده نیست. بسیاری از افراد موفق در ایران و جهان، یا دانشگاه نرفته اند، یا دانشگاه را رها کرده اند یا در شغلی غیرمرتبط با رشته تحصیلی شان فعالیت کرده اند. در آینده نیز اهمیت دانشگاه باز هم کمتر خواهد شد؛ بسیار کمتر از آنی فکرش را بکنید.با این الگوی فکری، دیگر به بچه هایتان برای کسب نمرات بالا فشار نیاورید؛ آینده بچه هایتان الزاماً از میان نمره های بالا نمی گذرد. بگذارید آنها در حد توان خود درس بخوانند و نمره بگیرند. در عوض آنها را با زندگی واقعی و مهارت های کاربردی بیشتر آشنا کنید.

هرگز از هوش زیاد او تعریف نکنید از تلاش زیاد او تعریف کنید


هرگز از هوش خوب او نگوییم. از تلاش زیادش بگوییم. اگر از هوشش گفتیم،‌ دیر یا زود، با هر شکست یا اشتباه، باور خود را به هوش بالایش و به حرف‌های ما از دست خواهد داد. زندگی جایی نیست که شکست یا اشتباه، اجتناب پذیر باشد. اما وقتی از تلاش زیادش گفتیم، اگر هم شکست یا اشتباه کرد، باورش را به خودش از دست نمی‌دهد. بلکه تصمیم می‌گیرد که بهتر و بیشتر تلاش کند. هر شکستی او را محکم‌تر و پرتلاش‌تر خواهد کرد. ضمن اینکه به تدریج خواهد آموخت، که چیزی باعث افتخار است که برای تلاشش،‌ زحمت کشیده باشد. نه چیزی که با آن، به دنیا آمده باشد.

آن ها را به تلاش بیشتر برای یادگیری تشویق کنید نه نمره بهتر


به جای فشار بر روی بچه ها برای کسب نمرات بهتر، آنها را به کوشش بیشتر تشویق کنید: "پسرم! دخترم! همین اندازه که می بینم تلاش می کنی برایم ارزشمند است. تو تلاشت را بکن، بعد از آن دیگر مهم نیست چه نمره ای می گیری." فرزند شما نباید احساس کند دوست داشته شدنش، تابعی از نمراتی است که در مدرسه می گیرد.

فرزند خود را با دیگران مقایسه کنید آن ها را با خودشان مقایسه کنید


بچه ها را هرگز و هرگز و هرگز با دیگران مقایسه نکنید. این کار تزریق سم در روح آنهاست. بچه ها را با خودشان مقایسه کنید: "تو نسبت به قبل، تلاش کمتری داشتی، یا بیشتر تلاش کردی." وقتی فرزندمان نمره‌ی هفده را به خانه آورد، به جای اینکه بگوییم بقیه چند شدند و معدل کلاس چند بود، بپرسیم در آزمون قبلی، نمره‌ات چند شده بود؟ وقتی که یاد گرفت، معدل پایین کلاس می‌تواند توجیهی برای نمره‌ی پایین او باشد، در بزرگسالی نیز، رفتارهای نادرست بزرگ دیگران را بهانه‌ای برای رفتارهای نادرست کوچک خود خواهد کرد. او یاد می‌گیرد که وقتی دروغ گفت، در توجیهش بگوید: دیگران هم دروغ می‌گویند. بیشتر از من. او این نحوه استدلال را از ما آموخته است. اما وقتی می‌پرسیم،‌ نمره‌ی قبلی‌ات چند بود، می‌آموزد که هر کس با گذشته‌ی خودش مقایسه می شود. او مسیر رشد و پیشرفت را طی خواهد کرد،‌ بی آنکه جلوتر بودن دیگران، بی‌انگیزه‌اش کند و عقب ماندن اطرافیان،‌ در دلش شادی نهانی ایجاد کند.

مواظب سلامت جسمی فرزند خود باشید


کیف بچه ها را تا حد امکان سبک کنید. حتی اگر لازم باشد، کتاب های قطور را به دو یا سه قسمت تقسیم و جدا جدا سیمی کنید. به ستون فقرات بچه ها رحم کنید.

به او یاد بدهید که مدرسه جایی است برای تمرین حضور در جامعه


کاش به خاطر داشته باشیم، که مدرسه، در اولویت نخست، تمرین حضور در جامعه است و نه فرصتی برای کسب نمره و مدرک. مهم نیست که معلم به او نمره‌ی درستی داده یا نه. حتی مهم نیست که حقش بیشتر بوده یا کمتر. مهم آموختن این است که چگونه برای گرفتن چیزی که باور دارد حق اوست صحبت می‌کند. مهم این است که یاد بگیرد بین سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری، مرز باریکی وجود دارد که انسان بودن از همان نقطه، آغاز می‌شود... .

برای کم کردن فشار روانی فرزندان با آن ها همدل باشید


بچه ها به ویژه در فصل های مدرسه، بیشتر تحت فشار هستند؛ بنابر این به همدلی و همراهی والدین نیاز بیشتری دارند تا استرس های مدرسه را تخلیه کنند. برایشان وقت بگذارید، حرف بزنید، شوخی کنید و گاهی با هم بیرون بروید. بچه ها باید بدانند که شما پناهگاه شان هستید.

همیشه و همیشه به شادی فرزند خود اهمیت دهید


کودکی و نوجوانی، شادترین دوران زندگی هر انسان است که دیگر تکرار نمی شود؛ هر کاری که می کنید، ملاک تان این باشد که شادی کودکی و نوجوانی را تباه نکنید. این سخن، به معنای ولنگاری تربیتی نیست؛ اتفاقاً تأکید بر تربیت اصولی کودکان و نوجوانان است زیرا تربیتی که شادی را از دوران کودکی و نوجوانی بزداید، اساساً تربیت نیست، بلکه نابودی امروز و فردای آنهاست.هیچ کس حق ندارد شادی را از ساحت کودکی و نوجوانی بزداید، حتی پدر و مادرها و معلمان ، حتی پدر و مادرها و معلمان، حتی پدر و مادرها و معلمان. گرفتن فرصت بازی و شادی و استراحت و رشد و یادگیری و محدود کردن افق دید فرزندان به صفحه‌ی کتاب، بالاترین قیمتی است که در آن سن، می‌توانستند پرداخت کنند و خوب به خاطر می‌سپارند که اول بودن، به هر قیمتی می‌ارزد.
advertising