داستان زیبای شیوانا و ریسمان نامرئی

خواندنیداستان و حکایات

- 97/08/13
داستان زیبای شیوانا و ریسمان نامرئیشيوانا به همراه تعداد زيادی از شاگردان خود صبح زود عازم معبدی در آن سوی كوهستان شدند. ساعتی كه راه رفتند به تعدادی دختر و پسر جوان رسيدند كه در كنار جاده مشغول استراحت بودند. دختران و پسران كنار جاده وقتی چشمشان به گروه شيوانا افتاد شروع كردند به مسخره كردن آن ها و برای هر يك از اعضای گروه اسم حيوانی را درست كردند و با صدای بلند اين اسامی ناشايست را تكرار كردند. شيوانا سكوت كرد و هيچ نگفت.
وقتی شبانگاه گروه به آن سوی كوهستان رسيدند و در معبد شروع به استراحت نمودند. شيوانا در جمع شاگردان سوالی مطرح كرد و از آن ها خواست تا اثر گذار ترين خاطره اين سفر يك روزه را برای جمع بازگو كنند. تقريبا تمام اعضاي گروه مسخره كردن صبحگاهی جوانان كنار جاده را به شكل بازگو كردندو در پايان خاطره از اين عده به صورت جوانان خام و ساده لوح ياد كردند. شيوانا تبسمی كرد و گفت: شما همگی متفق القول خاطره اين جوانان را از صبح با خود حمل كرديد و در تمام مسير با اين انديشه كلنجار رفتيد كه چرا در آن لحظه واكنش مناسبی را از خود ارائه نداديد. شما همگی از اين جوانان با صفت ساده لوح و خام ياد كرديد اما از اين نكته كليدی غافل بوديد كه همين افراد ساده لوح و بی ارزش تمام روز شما را هدر دادند و حتی همين الآن هم بخش اعظم فكر و خيال شما را اشغال كردند.اگر حيوانی كه وسايل ما را حمل می كرد توسط افساری كه به گردنش انداخته شده بود طول مسير را با ما همراهی كرد. آن جوانان با يك ريسمان نامريی كه خود سازنده آن بوديد در تمام طول مسير بارها و بارها خاطره صبح و تك تك جملات را مرور كرديدو آن صحنه ها را برای خود بارها در ذهن خويش تكرار كرديد.شما باريسمان نامريی كه ديده نمی شود ولی وجود داشت و دارد، از صبح با جملات و كلمات آن جوانان بازی خورده ايد. و آن قدر اسير اين بازی بوده ايد كه هدف اصلی از اين سفر معرفتی را از ياد برده ايد.من به جرات می توانم بگويم كه آن جوانان از شما قوی تر بوده اند چرا كه با يك ادا و اطوار ساده همه شما را تحت كنترل خود قرار داده اند و مادامی كه شما خاطره صبح را در ذهن خود يدك بكشيد هرگز نمی توانيد ادعای آزادی و استقلال فكری داشته باشيد و در نتيجه خود را شايسته نور معرفت بدانيد. يادبگيريد كه در زندگی همه اتفاقات چه خوب و چه بد را در زمان خود به حال خود رها كنيد و در هر لحظه فقط به خاطرات همان لحظه بيانديشيد. اگر غير از اين عمل كنيد. به مرور زمان حجم خاطراتی كه با خود يدك می كشيد آن قدر زياد می شود كه ديگر حتی فرصت يك لحظه تماشای دنيا را نيز از دست خواهيد داد.
advertising