کابرد و ریشه ضرب المثل ماست ها را کیسه کردن
خواندنی › داستان و حکایات
- 97/10/24کاربرد ضرب المثل ماست ها را کیسه کردن
اگر کسی بترسد و تسلیم شود ضربالمثل ماستها را کیسه کردن، را برایش بهکار میبرند.
ریشه تاریخی ضرب المثل ماست ها را کیسه کردن
از زمانهای قدیم، شخصی به نام کریم که به مختارالسلطنه معروف بود، مدتی بهعنوان سرپرست نظمیهی استان اصفهان خدمت میکرد و سفارت کشور انگلستان که در اصفهان قرار دارد در زمان قدیم به اسم پارک مختارالسلطنه شهرت داشت.روزی ناصرالدین شاه به کریم خان امر میکند به تهران برود و اوضاع آنجا را سر و سامان بدهد. او هم فرمان شاه را اطاعت میکند و کوله بار خود را جمع کرده به تهران سفر میکند.
به دلیل گرانفروشی در شهر مردم فقیر به ناچار دست به دزدی از مغازهها میزدند و مختارالسلطنه در بدو ورودش به شهر این موضوع را متوجه شد و دستور داد تعدادی از آنها را دستگیر و در مقابل چشم همهی مردم تنبیه کنند تا درس عبرتی برای دیگران شود.
با اجرای فرمان کریمخان، دزدیها خاتمه یافت و اوضاع شهر تهران کمی آرام شد، ولی هنوز مردم از گرانفروشی رنج میبردند.
روزی به کریم خان گزارش دادند قیمت فروش ماست در شهر به قدری بالا رفته است که مردم معمولی توان خریدن آن را ندارند و از او خواستند برای این مشکل راهحلی را پیدا کند. مختارالسلطنه هم دستور داد، هر کس در شهر تهران گرانفروشی کرد به شدت با او برخورد شود.
بعد از چند هفته کریم خان تصمیم گرفت با لباس مبدل در کوچه و خیابانهای شهر گشتی بزند و اوضاع را از نزدیک جویا شود. او در حال قدم زدن بود که چشمش به مغازهی لبنیاتی افتاد. وارد آنجا شد و از فروشنده مقداری ماست طلب کرد. مرد فروشنده از هویت کریمخان مطلع نشد و از او پرسید چه مدل ماستی برایت بیاورم؟ مختارالسلطنه تعجب کرد و گفت مگر چند مدل ماست دارید؟ مرد فروشنده لبخندی زد و گفت انگار تازه به تهران آمدهاید و از قیمت لبنیات اطلاعی ندارید. ما دو نوع ماست به اسمهای مختارالسلطنه و ماست معمولی داریم.
مختارالسلطنه که از حرفهای مرد فروشنده در عجب بود از او پرسید که این دو ماست چه فرقی با هم دارند؟ مرد فروشنده گفت ماست مختارالسلطنه از کمی ماست و مقدار زیادی آب درست شده و به قیمت مختارالسلطنه به فروش میرسد، اما ماست معمولی از شیر گاو گرفته شده و هیچ مواد افزودنی ندارد و به قیمت دلخواه عرضه میکنیم. حالا از کدام برایتان بیاورم؟ کریم خان بعد از صحبتهای آن مرد از مغازه بیرون آمد و به افرادش که در نزدیکی او بودند، اطلاع داد مرد فروشنده را به صورت وارونه از جلوی مغازهاش آوزیان کنند و ظرف بزرگ ماست را داخل پاچه های شلوارش کنند. سپس به مرد ماست فروش گفت:
تا زمانی که تمام این ماست از شلوارت خارج نشود به همین صورت آویزان خواهی بود تا از این به بعد جرات نکنی آب به ماست اضافه کنی و به اسم مختارالسلطنه به مردم بفروشی.از آن روز به بعد، تمام لبنیات فروشهای شهر تهران از مجازاتی که مختارالسلطنه برای گرانفروشی و کم فروشی تعیین کرده بود ترسیدند و به سرعت همهی ماستهایشان را کیسه کردند تا آبهای آن خارج شود و به دست مختارالسلطنه مجازات نشوند.