شعر زیبای سر کوه بلند از سروده های مهدی اخوان ثالث

خواندنیشعر و ادبیات

- 98/04/05
شعر زیبای سر کوه بلند از سروده های مهدی اخوان ثالث

شعر سر کوه بلند


سر کوه بلند آمد سحر باد
ز توفانی که می‌آمد خبرداد

درخت سبزه لرزیدند و لاله
به خاک افتاد و مرغ از چهچهه افتاد

سر کوه بلند ابر است و باران
زمین غرق گل و سبزه بهاران

گل و سبزه بهاران خاک و خشت است
برای آن که دور افتد ز یاران

سر کوه بلند آهوی خسته
شکسته دست و پا، غمگین نشسته

شکست دست و پا درد است، اما
نه چون درد دلش کز غم شکسته

سر کوه بلند افتان و خیزان
چکان خونش از دهان زخم و ریزان

نمی گوید پلنگ پیر مغرور
که پیروز آید از ره، یا گریزان

سر کوه بلند آمد عقابی
نه هیچش ناله‌ای، نه پیچ و تابی

نشست و سر به سنگی هشت و جان داد
غروبی بودو غمگین آفتابی

سر کوه بلند از ابر و مهتاب
گیاه و گل گهی بیدار و گه خواب

اگر خوابند اگر بیدار، گویند
که هستی سایه ابر است، دریاب

سر کوه بلند آمد حبیبم
بهاران بودو دنیا سبز و خرم

در آن لحظه که بوسیدم لبش را
نسیم و لاله رقصیدند باهم
advertising