شعر و غزل وعده خلاف از رهی معیری شاعر معاصر
خواندنی › شعر و ادبیات
- 97/10/08شعر وعده خلاف از رهی معیری
ندانم کان مه نامهربان، یادم کند یا نه؟
فریب انگیز من، با وعده یی شادم کند یا نه؟
خرابم آنچنان، کز باده هم تسکین نمی یابم
لب گرمی شود پیدا، که آبادم کند یا نه؟
صبا از من پیامی ده، به آن صیاد سنگین دل
که تا گل در چمن باقی است، آزادم کند یا نه؟
من از یاد عزیزان، یک نفس غافل نیم اما
نمیدانم که بعد از این، کسی یادم کند یا نه؟
رهی، از ناله ام خون میچکد اما نمیدانم
که آن بیدادگر، گوشی به فریادم کند یا نه؟