رییس الوزرایی سید ضیا طباطبایی در جریان پیروزی کودتا
خواندنی › تاریخ
- 97/12/04تیپ قزاق پس از دیدار و مذاكرات ژنرال «آیرون ساید» انگلیسی با ژنرال رضاخان روانه تهران شده بود و نمایندگان احمد شاه را كه برای مذاكره با رضاخان و انصراف تیپ از ورود به تهران به شاه آباد آخرین محل استقرار آن رفته بودند بازداشت كرده بود. واحدهای تیپ پس از شنیدن سخنان مهیج سید ضیاء و دریافت پولهایی را كه باخود به شاه آباد (امامزاده حسن ـ نزدیك تهران وقت) برده بود وارد پایتخت شدند و شهررا كه تنها در دو نقطه مختصر مقاومتی كرده بود متصرف شدند. مقاومت از سوی پلیس بود كه با تحمل چند كشته كنار رفت.
سیدضیاء طباطبایی که بود
احمدشاه كه با صدور فرمان نخست وزیری سید ضیاء عملا به كودتا تسلیم شده بود در حكم نخست وزیری وی اعتراف به غفلت و لاقیدی كابینه های قبلی و عدم امنیت دركشور و بلاتكلبفی ملت كرده بود. سیدضیاء طباطبایی یزدی تحصیلكرده فرانسه قبلا در تهران روزنامه منتشر می كرد.
در همین روز ژنرال رضاخان اعلامیه «حكم می كنم» را صادر كرد كه بر دیوارهای تهران الصاق شد و فهرستی از كسانی را كه باید دستگیر شوند به قزاقها داده و شهررا جز نانوایی ها و قصابی ها به حالت تعطیل در آورده بود.
رابطه سیدضیاء طباطبایی با رضا خان
سید ضیاء كه درباطن از ژنرال رضاخان (میرپنج = سرتیپ) واهمه داشت، برای نشان دادن اقتدار خود و بدون جلب رضایت قبلی رضاخان، سرهنگ كاظم خان افسر ژاندارم را فرماندار نظامی تهران كرد و از همین لحظه آتش دشمنی ژنرال رضا خان را نسبت به خود روشن ساخت. سیدضیاء همچنین با انتصاب سرهنگ علی خان از افسران مورد اعتماد خود به فرماندهی ژاندارمری بر رنجش و دشمنی ژنرال رضاخان افزود. هدف سید ضیاء از این انتصابات، علم كردن نیرویی در برابر قوای قزاق بود كه پادگان تهران (سربازان كم تجهیزات ارتش) را هم به خود ضمیمه كرده بود و نیرومندتر شده بود. ژنرال رضاخان با اعمال قدرت بعدا همه نیروهای مسلح را تحت فرمان خود در آورد و سید ضیاء در نقشه اش شكست خورد.
از تحلیل مورخان چنین بر می آید كه انگلستان با هدف سلطه انحصاری بر ایران و ذخائر و منابع آن و بستن راه نفوذ روسیه شوروی كه داشت جان می گرفت در جهت جنوب، نه تنها از اجرای طرح كودتا حمایت كرده بود بلكه از گسترش تفرقه و ایجاد دشمنی میان سران كودتا (رضاخان، سیدضیاء و ...) راضی بنظر می رسید و عملا به آن دامن می زد. روسیه شریك قبلی انگلستان در سلطه بر میهن ما در پی انقلاب بلشویكی اكتبر 1917 از میدان ایران خارج شده بود. بیم انگلستان در آن زمان همچنین از كمونیست شدن ایران و انتقال كمونیسم از طریق ایران به كشورهای عربی بود كه پس از جنگ جهانی اول و انهدام عثمانی عمدتا به لندن سپرده شده بودند و فاصله غنی و فقیر در مناطق عربی و در نتیجه آمادگی برای پذیرش افكاری سوسیالیستی فراهم بود. انگلستان برای مبارزه با گسترش كمونیسم در ایران كه به دلیل وجود طبقه و كلاس در جامعه و غیردولتی بودن تاسیسات و منابع تولید و درآمد هواداران فراوان هم پیدا كرده بود راهی جز احیاء نیم خیز ناسیونالیسم ایرانی نمی دید و برای این كار ژنرال رضاخان مناسب بنظر رسیده بود.
پس از وقایع شهریور ۱۳۲۰، در پی اشغال ایران و سپس فروافتادن پادشاهی رضاشاه پهلوی، بریتانیا که به دلیل سیاست انگلوفیلی سید ضیاء همچنان تمایل داشت، در موقع لزوم از وی استفاده نماید. در هفتم مهر ۱۳۲۲ با هدایت سازمانهای انگلیسی به ایران وارد نمود. گفته میشود یکی از اهداف انگلستان از بهکارگیری مجدد وی در صحنه سیاسی ایران استفاده از نفوذ وی در میان ایلات و شوراندن آنها علیه آلمانها در صورت اشغال ایران طی جنگ جهانی دوم بود. بدین ترتیب دور جدید فعالیتهای انگلوفیلی سید ضیاء با حضور وی به عنوان نماینده مردم یزد در مجلس چهاردهم که با وجود مخالفتها رأی اعتماد را کسب مینماید، آغاز گردید.