رمان شهر دزدها نوشته دیوید بنیوف

خواندنیکتاب و رمان

- 98/04/03
رمان شهر دزدها نوشته دیوید بنیوف

نویسنده رمان شهر دزدها


دیوید بنیوف را بیشتر به عنوان خالق و کارگردان سریال Games of thrones و نگارش فیلمنامه‌ آثاری نظیر تروی، بادبادک‌باز و ایکس‌مِن می‌شناسیم، اما وی پیش از اینها کارش را با نوشتن ادبیات داستانی آغاز کرده بود. بنیوف پیش از نوشتن اولین رمانش مشاغلی نظیر دربان نایت‌کلاب، دی‌جیِ برنامه‌ رادیویی، معلم زبان انگلیسی و مربی کُشتی را تجربه کرده بود و پس از آنکه کارگردان مشهور اسپایک لی از او درخواست کرد برای فیلم «ساعت بیست و پنجم» فیلمنامه‌ای بنویسد، قدم در راه موفقیت گذاشت. وی با خلق سریال Games of thrones، نوشتن فیلمنامه‌ آن با اقتباس از رمان طولانی جورج. آر. آر. مارتین و کارگردانی اپیزودهایی از آن، به اوج قله‌ شهرت رسید. رمان «شهر دزدها» آخرین تجربه‌ نویسندگی وی بوده و یکی از تحسین‌شده‌های نیویورک ‌تایمز و لس‌آنجلس‌ تایمز است.

مترجم و انتشارات رمان شهر دزدها


مترجم این رمان رضا اسکندری آذر می باشد و انتشارات هیرمند آن را به چاپ رسانیده است.


خلاصه و درونمایه رمان شهر دزدها


داستان این شاهکار در دوره‌ محاصره‌ لنینگراد و جنگ جهانی دوم می‌گذرد؛ کلنل سازمان امنیت ملی روسیه، فرصتی در اختیار دو جوان محکوم به اعدام- یکی نوجوانی یهودی و بدون ‌اعتماد ‌به ‌نفس و دیگری جوانی جذاب و گستاخ از نژاد قزاق- می‌گذارد تا با انجام مأموریتی به ظاهر ساده و کاملاً بچگانه به رستگاری برسند و زندگی و آزادی‌شان را پس بگیرند. اما حوادثی که از پی می‌آید، در ترکیب با طنز آمیخته با بوی زننده‌ مرگ، نشان می‌دهد مأموریت آنقدرها هم که تصور می‌کردند، ساده نیست. ویژگی اصلی سبک نگارش دیوید بنیوف در این رمان، آمیختن طنز با وقایع تاریخی هولناک حمله‌ آلمان نازی به روسیه است که باعث می‌شود این دو فاکتور متضاد گه‌گاه با مرزی غیرقابل ‌تشخیص درهم بیامیزند.

گزیده ای از رمان شهر دزدها


در ماه اکتبر مدام شایعاتی از این دست می‌شنیدی که یک نفر سگ خانواده را روی آتش کباب و چهار قسمتش کرده تا خانواده‌اش را شام بدهد؛ اولش با شنیدن این حرف‌ها می‌خندیدیم و سر تکان می‌دادیم؛ باورمان نمی‌شد و به این فکر می‌کردیم که اگر گوشت سگ را به اندازه‌ی کافی نمک بزنی، خوشمزه می‌شود یا نه. نمک فت و فراوان بود، حتی وقتی هیچ چیز توی شهر نمانده بود، هنوز نمک داشتیم. ژانویه که از راه رسید، همه‌ی آن شایعات به حقیقت محض تبدیل شد.
advertising