زندگی نامه یکی از شاعران عصر مشروطه سید محمد رضا کردستانی یا میرزاده عشقی
خواندنی › زندگی نامه
- 97/09/11
میرزاده عشقی نام اصلیش «سید محمدرضا کردستانی» و فرزند «حاج سید ابوالقاسم کردستانی» بود و در تاریخ دوازدهم جمادیالآخر سال 1312 هجری قمری مطابق 20 آذرماه 1273 خورشیدی و سال 1894 میلادی در همدان زاده شد. سال های کودکی را در مکتب خانههای محلی و از سن هفت سالگی به بعد در آموزشگاههای «الفت» و «آلیانس» به تحصیل فارسی و فرانسه اشتغال داشته، پیش از آنکه گواهی نامه از این مدرسه دریافت کند در تجارت خانه یک بازرگان فرانسوی به شغل مترجمی پرداخته و به زبان فرانسه مسلط شد.پس از دوران تحصیل که در تهران ،اصفهان و...بود هنگامی که در همدان به سر میبرد اوائل جنگ جهانی اول 1914–1918 میلادی به عبارت دیگر دوره کشمکش سیاست متفقین و دول متحده بود. عشقی به هواخواهی از عثمانیها پرداخت و زمانی که چند هزار تن مهاجر ایرانی در عبور از غرب ایران به سوی استانبول میرفتند او هم به آنها پیوست و همراه مهاجرین به آنجا رفت بود وی از جمله مهم ترین شاعران عصر مشروطه به شمار میرود که از عناصر هویت ملی در جهت ایجاد انگیزه و آگاهی در توده مردم بهره گرفت. او را خالق اولین اپرای ایرانی میدانند. و تله فیلم مرگ یک شاعر که از زندگی میرزاده عشقی است به کارگردانی حسن هدایت می باشد. عشقی که چند سالی در استانبول بود، در شعبه علوم اجتماعی و فلسفه دارالفنون باب عالی جزء مستمعین آزاد حضور مییافت، پیش از این سفر هم یک بار به همراهی آلمانی ها به بیجار و کردستان رفته بود. «اپرای رستاخیز شهریاران ایران» را عشقی در استانبول نوشت. این منظومه اثر مشاهدات او از ویرانههای طاق کسری در مدائن هنگام عبور از بغداد و موصل به استانبول بوده است.
مرگ میرزاده عشقی
عشقی، زبانی آتشین و نیشدار داشت. شاعر نیز به دست دو نفر در بامداد دوازدهم تیر ماه 1303 خورشیدی در خانه مسکونیاش جنب دروازه دولت، سه راه سپهسالار، کوچه قطب الدوله هدف گلوله قرار گرفت و در 31 سالگی، چشم از جهان فروبست. دو روز پیش از آن یکی از دوستانش (میر محسن خان) بهطور اتفاقی، در اتاق محرمانه اداره تامینات خبر «عشقی، محرمانه کشته شود» را شنیده بود.مزار او در ابن بابویه و در گوشهای متروک در نزدیکی مزار نصرت الدوله فیروزقرار دارد.
میرزاده عشقی در زمینه شعر و شاعری
میرزاده عشقی از جمله پیشگامان شعر نو شناخته میشود و از نخستین ادبای معاصر ایران است که به مقوله شعر نو توجه نمود و، پیش از نیما یوشیج، اشعاری به سبک نو سرود. لازم به یاداوری است که نخستین آثار نیما یوشیج برای نخستین بار در روزنامه قرن بیستم میرزاده عشقی چاپ شد. در آثار عشقی صراحت لهجه، نکتهبینی و تحلیل بسیار فنی او در مورد تحولات سیاسی و اجتماعی دوره خودش بسیار مشهوداست.

میرزاده عشقی و روزنامه نگاری
«روزنامه قرن بیستم» که شمارههای آن در سه سال و اندی به زحمت از بیست گذشت، بسیار نامنظم انتشار مییافت، خواننده چندانی نداشت و شهرتی را اگر فرض کنیم شهرتی به دست آورد، مدیون نام خود عشقی بود. به گفتهٔ عشقی روزنامه «قرن بیستم» در زمان انتشارش تنها دو مشترک داشت. و پس از چندبار انتشار متوقف شد
میرزاده عشقی و مخالفت با جمهوری
میرزاده عشقی در ابتدا با ملک الشعرای بهار و سید حسن مدرس (از نمایندگان فراکسیون اقلیت در مجلس چهارم) مخالف بود و مطالب و اشعار تندی علیه آن دو نوشت، اما در جریان غائله جمهوریت که از دی ماه سال 1302 شروع شد، در پی مخالفت با رضاخان و جمهوری، با بهار و مدرس که آنان نیز از مخالفان رضاخان و جمهوری بودند، دست دوستی و اتحاد داد.

میرزاده عشقی و حقوق زنان
میرزاده عشقی همچنین از جمله نخستین و برجستهترین روشنفکران عصر مشروطه بهشمار میرود که مدافع حقوق زنان بود و از آزادی زنان و حضور آنان در جامعه دفاع میکرد. از جمله میتوان به ارتباط میرزاده با انجمن نسوان وطن خواه و زنان آزادیخواهی همچون قمرالملوک وزیری اشاره کرد.
زبیده جهانگیری، دختر خوانده قمر الملوک وزیری، در کتاب خود با عنوان «قمری که خورشید شد» مینویسد قمر به تشویق و دلگرمیهای میرزاده عشقی و عارف قزوینی، در اجرای کنسرتهای موسیقی اش در لاله زار مصمم میگردید و در برابر تهدیدهای مخالفان خود، از حمایت و پشتیبانی آنها برخوردار بود.
میرزاده عشقی با بسیاری از روشنفکران، هنرمندان و ادبای زمان خود از جمله حسین بهزاد، نیما یوشیج و ملک الشعرای بهار روابط نزدیک و صمیمانهای داشت.
نمایش نامه های میرزاده عشقی
داستان بیچاره زاده (جمشید ناکام) / کفن سیاه / رستاخیز سلاطین ایران / حلوا الفقرا /
بچه گدا و دکتر نیکوکار / تئاتر درموضوع میتینگ / ایدئال پیرمرد دهگانی (سه تابلو مریم)

اشعار میرزاده عشقی
شعر "چه معامله باید کرد؟" و "مستزاد مجلس چهارم"، در توصیف نمایندگان دوره چهارم مجلس شورای ملی از تندترین و معروفترین اشعار عشقی است:
این مجلس چارم به خدا ننگِ بشر بود دیدی چه خبر بود؟!
هر کار که کردند، ضرر رویِ ضرر بود دیدی چه خبر بود؟!
این مجلسِ چارم، خودمانیم، ثمر داشت؟ والله ضرر داشت
صد شکر که عمرش چو زمانه به گذر بود دیدی چه خبر بود؟!
دیگ وکلا جوش زد و کف شد و سر رفت باد همه در رفت
ده مژده که عمر وکلا عمر سفر بود دیدی چه خبر بود!
دیگر نکند هو نزند جفته مدرس در ساحت مجلس
بگذشت دگر مدتی ار محشر خر بود دیدی چه خبر بود!
دیگر نزند با قر و قنبیله معلق یعقوب جعلق
یعقوب خر بارکش این دو نفر بود دیدی چه خبر بود؟
سرمایه بدبختی ایران دو قوام است این سکه بنام است
یک ملتی از این دو نفر خون بجگر بود دیدی چه خبر بود!








