خصوصیات و ویژگی های وحی

سبک زندگیدین و زندگی

- 98/01/11
خصوصیات و ویژگی های وحیوحی در لغت به هر نوع القای آگاهی نظیر اشاره، آواز، الهام، رؤیا، وسوسه، کتابت و... اطلاق می‌گردد. مخفیانه بودن و سرعت نیز در بعضی از استعمالات وحی لحاظ گشته است.
انسان ها یک معلومات عادی دارند که از راه چشم و گوش و سایر حواس ظاهری حاصل می شود. همه ی انسان ها کم و بیش از نوعی آگاهی بهره مند هستند. گاه برای بعضی از انسان ها یک نوع ادراکات دیگری هم حاصل می شود و مطالبی به ذهنشان می آید که جنبه ی استثنایی دارد و از اسباب ظاهری پیدا نشده است. مطالعات روان شناختی نیز روی این نوع آگاهی انجام گرفته و وجودش از طرف متخصّصان پذیرفته شده است مثل تله پاتی و امثال اینها که در روان شناسی مطرح است؛ از قدیمی ترین ایاّمی که تاریخ نشان می دهد کم و بیش این چیزها میان انسان ها بوده است و انسان ها پذیرفتند که غیر از این راه های ادراکی که همه ی ما داریم، یک نوع دیگر ادراک غیر عادی هم وجود دارد که با محاسبات عادی جور در نمی آید؛ مثلاً یک مرتاض دستش را باز می کند، قطار می ایستد.

ندای وحی


آیا وحی پیغمبران مانند آگاهی های غیر عادی برخی افراد، مانند مرتاضان است که با ریاضت های خاصی حاصل می شود؟ مسّلماً آنچه درباره ی آگاهی پیامبران معتقدیم غیر از این امور است و قوام دین به معنای اصطلاحی آن، به وحی متوّقف است.

وحی یکی از مبادی معرفت بشر


وحى تشریعی(رسالی)، عالى‏ترین مرتبه‏ى ارتباط خداوند با بندگان خود است. این نوع وحى، چنان اهمّیّت و ارزشى دارد که حذف آن از زندگى، به معناى حذف همه‏ى ارزش‏ها و هدایت‏هایى است که سعادت جوامع بشرى موقوف به آنهاست. مى‏توان وحى را یکى از مجارى معرفت براى انسان برشمرد؛ اما به حتم این نوع معرفت، ویژگى‏هایى دارد که با دیگر معارف قابل مقایسه نیست. مبادى و مجارى معرفتِ بشرى عبارتند از:

1. حس و تجربه
2. تعقّل و تفکّر
3. تاریخ و تجارب بشرى
4. تجربه‏هاى درونى و شعور باطنى
5. وحـى

وحى هم به لحاظ مبدأ (خدا) و هم به لحاظ رسانه (رسول) معصوم است؛ بر خلاف عقل، علم و تجربه‏هاى بشرى که همچون رودخانه‏هایى مى‏مانند که در مسیر خود گل و لاى‏هاى بسیارى را مى‏آورند. گاه نیز آب از سرچشمه گل‏آلود است

ویژگی های وحی


در میان معرفت‏هاى پنجگانه‏ى بالا، وحى ویژگى‏هایى دارد که آن را از همه‏ى معرفت‏هاى دیگر برتر مى‏نشاند. پاره‏اى از این ویژگى‏ها که وحى را به مثابه‏ى چراغ هدایت انسان به سوى سعادت می کشاند، بدین قرار است:

1ـ هم‏سازى با فطرت آدمى


وحى و آنچه از جانب خداوند فرود مى‏آید، در هماهنگى کامل با گرایش‏هاى فطرى انسان است.«فأقِم وجهَک للدین حنیفاً فطرت الله التى فَطَرَ الناس علیها».(1) روى خویش به سوى دین پاکیزه گردان؛ فطرتى که خداوند، مردم را بر آن سرشت.

2ـ صلاحیت قانون گذارى


آدمیان از طریق عقل و تجربه‏هاى تاریخى خود نیز مى‏توانند، قوانینى را وضع کنند که روند زندگى را براى آنان سهل و خوشایند کند؛ اما عقل و دیگر مبادى قانون‏گذارى، همگى در طرح قانونى که کامل و همه‏سو نگر باشد، عاجزند؛ زیرا «هدایت به هر وسیله و به سوى هر چه باشد، کار دستگاه آفرینش خواهد بود. همان دستگاه که انسان را آفرید و براى وى هدفِ سعادتى قرار داده و هدایت عمومى را که هدایت انسان نیز جزئى از آن است، جزئى از برنامه‏ى خود مقرر داشته است و روشن است که در کار آفرینش تناقض و خطا معنى ندارد. هدایت به سوى قانونى که برطرف کننده اختلاف باشد، کار عقل نیست؛ زیرا همین عقل است که به سوى اختلاف دعوت مى‏کند؛ همین عقل است که در انسان غریزه‏ى استخدام و حفظ منافع به طور اطلاق و آزادى کامل عمل به وجود مى‏آورد.(2)» تجربه‏هاى کهن و معاصر بشرى نیز ثابت کرده است که علم و عقل به تنهایى قادر به قانون‏گذارى براى بشر نیستند. اجتماعى را نیز نمى‏توان یافت که هیچ تأثیرى از وحى نگرفته باشد.

3ـ مصونیت از خطا


اگر وحى، تعلیم و برنامه‏ى زندگى اجتماعى انسان بر اساس برنامه‏هاى کلان آفرینش و هدف خلقت باشد، روشن است که تکوین و آفرینش هرگز در کار خود خطا نمى‏کند. بدین رو، راه وحى، همان راه خلقت و فطرت انسان است. چنانکه خداوند نیز مى‏فرماید: «ما ترى فى خلقِ الرحمنِ مِنْ تفاوُتٍ.»(3) در آفرینش خداى مهربان، تفاوتى نمى‏بینى.
وحى هم به لحاظ مبدأ (خدا) و هم به لحاظ رسانه(رسول) معصوم است؛ بر خلاف عقل، علم و تجربه‏هاى بشرى که همچون رودخانه‏هایى مى‏مانند که در مسیر خود گل و لاى‏هاى بسیارى را مى‏آورند. گاه نیز آب از سرچشمه گل‏آلود است.

4ـ جامعیّت


وحى، جامع نگرش‏ها، گرایش‏ها و برنامه‏هایى است که انسان را به کمال نهایى خود مى‏رساند. وحى در جامعیّت خود، رقیب و مخالفى ندارد. هم بنا به مضامین قرآنى و هم بنا بر آزمون‏هایى که وحى به اجرا گذاشته است، چنین جامعیّتى را در جایى دیگر نمى‏توان سراغ گرفت. آیاتى همچون «لا رطبٍ و لا یابسٍ الا فى کتابٍ مبین»(4) و «فیه تبیان کل شى‏ءٍ»(5) پرده از این ویژگى شگفت وحى قرآنى برمى‏دارد.
آدمیان از طریق عقل و تجربه‏هاى تاریخى خود نیز مى‏توانند، قوانینى را وضع کنند که روند زندگى را براى آنان سهل و خوشایند کند؛ اما عقل و دیگر مبادى قانون‏گذارى، همگى در طرح قانونى که کامل و همه‏سو نگر باشد، عاجزند؛ زیرا «هدایت به هر وسیله و به سوى هر چه باشد، کار دستگاه آفرینش خواهد بود

5ـ استظهار به پشتیبانى عقل و علم


اگر آنچه از آسمان فرود مى‏آید، نیازى به تأیید عوامل زمینى ندارد، امّا تأییدات عقلى و علمى، اطمینان بشر را به وحى آسمانى بیشتر مى‏کند. خداوند مردم را به تعقّل دعوت مى‏کند و عالم را برتر از جاهل مى‏شمارد، عقل و علم نیز از همه‏ى امکانات خود براى تأیید وحى سود مى‏برند. البته هرگز نمى‏توان عیار وحى را با محک عقلى بشرى یا علوم جزئى سنجید.

حدیث عشق و ایمان است قرآن صفا بخش دل و جان است قرآن
رهاند آدمی را از جهالت فروغ علم و ایمان است قرآن
بود معجز، رسول هاشمی را که در شأنش ثناخوان است قرآن
در آن سامان که سامان نیست کس را پناه هر مسلمان است قرآن

خلاصه


وحی یکی از مبادی معرفت بشر است که ویژگیهائی دارد و عبارتند از: حس و تجربه؛تعقّل و تفکّر؛ تاریخ و تجارب بشرى؛ تجربه‏هاى درونى و شعور باطنى؛ وحـى.
در میان معرفت‏هاى پنجگانه‏ى فوق، وحى ویژگى‏هایى دارد که از همه‏ى معرفت‏هاى دیگر برتر می باشد.
advertising