با فرزند بزرگتر که حسادت می کند چگونه رفتار کنیم

سبک زندگیفرزندان

- 97/10/30
با فرزند بزرگتر که حسادت می کند چگونه رفتار کنیمزمانی که نوزاد تازه متولد شده به خانه آورده می شود ، مادر نباید هیچ گونه تغییری در رفتار خود نسبت به کودک بزرگ تر به وجود آورد ؛ گر چه مادر به علت زایمان ، ضعیف ، خسته و حتی بی حوصله شده اما تا حد امکان باید سعی کند با کمک پدر ، زندگی روزمره و روابط و رفتار قبلی خود را با کودک حفظ نماید . زمانی که کودک ببیند تمام توجه و علاقه ی مادر به نوزاد جلب می شود و نوزاد مدام در آغوش مادر است و او بلا تکلیف و سر گردان است ، حس حسادت در او به وجود خواهد آمد . اگر برای پدر امکان دارد ، می تواند کودک را با خود به محل کارش ببرد تا درخلال روز با پدر مشغول باشد . سپردن کودک به کودکستان نیز برای او سرگرم کننده خواهد بود . اگر شغل پدر اجازه نمی دهد ، می تواند در ساعت های بیکاری خود ، کودک را برای خرید ، دیدن دوستان و گردش ، به بیرون از خانه ببرد .

زمانیکه کسی برای ملاقات شما و نوزادتان می آید و همه دارند به نوزاد توجه میکنند . فرزند اول خود را در آغوش بگیرید از او بدلیل کارهایی که برایتان انجام داده تعریف و تشکر کنید.شرکت دادن کودک در فعالیتهای مربوط به فرزند دوم میتواند باعث شود این احساس طرد شدگی در او بوجود نیاید . بعنوان مثال از او بخواهید که برایتان پوشک تمیز بیاورد یا در انتخاب لباس نوزاد به شما کمک کند.

اگر کودک بیش ازنیم ساعت آرام مانده است نزد او بروید. اگر دراز کشیده و زمان خوابیدن نیست او را تنها نگذاشته و با او باشید و برای تشویق او از پیش برنامه ریزی کنید.به دیگر بستگان نیز یادآوری کنید که به کودک بزرگتر توجه کنند و با شوخی های بی جا حس حسادت او را تحریک نکنند. احساس کودک را نادیده نگیرید:چنانچه میگوید « خواهرم یا برادرم را دوست ندارم» به او نگویید نه این احساس بد است به او اجازه دهید حتی احساس منفی خودرا بیان کند . مجادله کردن با او بی فایده است حتی برخی مواقع با او همدردی کنید

کودک بزرگ تر اغلب از مادر اجازه می خواهد تا نوزاد را بغل کند . مادر از ترس این که نوزاد ممکن است از بغلش بیفتد ، به طور معمول اجازه نمی دهد . اگر کودک روی فرش یا روی تختخواب بنشیند و نوزاد را در آغوش بگیرد ، امکان افتادن نوزاد وجود نخواهد داشت ؛ بنابراین ، مادر باید به دفعات اجازه دهد که او نوزاد را در آغوش بگیرد ؛ این کار موجب می شود حس حسادت و تنفر کودک نسبت به نوزاد کاهش یابد . می توان در پرستاری از نوزاد و در دوران شیر خواری ، از کودک بزرگ تر در صورت تمایل او بهره جست ؛ این عمل موجب می شود حس حسادت ، به دوستی تبدیل شود . اگر هدیه هایی از طرف دوستان برای نوزاد آورده می شود ، بهتر است پدر و مادر ترتیبی دهند که برای کودک بزرگ تر نیز هم زمان هدایایی آورده شود تا او احساس کمبود نکند .

نظم وقانونی که پیش از این در خانه رعایت میشده هم اکنون نیز باید ادامه پیدا کند و کودک باید به قانون حاکم در خانه مثل قبل عمل کند . در این زمینه باج دادن به کودک میتواند اثر نامطلوب تربیتی داشته باشد .به هنگام مشاهده رفتاری غیر از آنچه مد نظر شماست سریع عکس العمل نشان دهید. با کودک خود بحث نکنید و غر نزنید بلکه عمل کنید پدر و مادر بایستی در تربیت فرزندان با هم هماهنگی داشته باشند.

از توجه و محبت افراطی به نوزاد در حضور دیگر فرزندان باید پرهیز کرد و نیز برای خوشایندی دیگر کودکان نباید از نوزاد بدگویی نمود. مسئله حسادت کودک را نسبت به نوزاد نباید درحضور وی برای اطرافیان یا میهمانان تعریف کرد زیرا شاید این توضیح دادن و محبت نمودن باعث وسوسه کودک برای حسادت بیشتر شود.

وقتی سن فرزند بزرگ‌تر زیر 24 ماه است . در این سن کودکتان درک درستی از شرایط ندارد و نسبت به کودک تازه به دنیا آمده کمی گیج است. زمانی که کودک بزرگ‌تر زیر دو سال، به برادر یا خواهر بزرگ‌تر تبدیل می‌شود، شرایط سختی را خواهد داشت و پذیرش یک بچه جدید برایش دشوار است.هر کودکی نیاز به توجه تمام و کمال مادر دارد. در نظر داشته باشید اگر فرزند شما با آمدن نوزاد جدید به‌طور آشکار ناراحتی خودش را بروز نداده، ممکن است به این معنا باشد که هنوز در غم از دست دادن زندگی قبلی خود است. اغلب این ناراحتی بعد از مدت‌زمانی (معمولاً وقتی‌که فرزند کوچک‌تر شروع به حرکت می‌کند و سراغ اسباب‌بازی‌هایش می‌رود) خودش را به‌صورت حسادت و کج‌خلقی نشان می‌دهد.

الآن فقط از آرامش لذت ببرید و حتماً دقایقی از روز را برای خلوت کردن با فرزند اولتان کنار بگذارید. حواستان باشد که هر وقت به اتاق شما می‌آید به او لبخند بزنید. مطمئن باشید لبخند زدن و بوسیدن و در آغوش کشیدن کودکتان که به شما نیازمند است، آن‌قدرها هم از شما انرژی نخواهد گرفت. او مرتب پیش شما می‌آید و وقتی می‌بیند که در حال پرستاری از نوزاد هستید شروع می‌کند به بهانه گرفتن و نق زدن، در این زمان حواستان باشد که شروع به سخنرانی و توجیه او نکنید. او فقط می‌خواهد که بغلش کنید و به او توجه کنید، پس به او بگویید که «منم خیلی ناراحتم که نمی‌توانم الآن بغلت کنم و با تو بازی کنم. بیا فعلاً اینجا کنار من و نی‌نی دراز بکش. وقتی کارم تمام شد حسابی بغلت می‌کنم.»

سن فرزند بزرگ‌تر دو تا سه سال. بیشتر بچه‌ها در این سن نق‌نقو و گریان هستند، به‌خصوص زمانی که یک نوزاد جدید هم در کار باشد. ازآنجایی‌که بچه‌ها می‌بینند که شما چطور از نوزاد پرستاری می‌کنید، دوست دارند که همان کارها را با آن‌ها نیز انجام دهید. آن‌ها در این سن آن‌قدر دادوفریاد می‌کنند تا به آن چیزی که می‌خواهند برسند. همچنین گریه‌های نوزاد در طول شب می‌تواند مشکلاتی را به همراه داشته باشد؛ برای مثال کودک بزرگ‌تر که در تخت خودش خوابیده ناگهان تصمیم می‌گیرد که بیاید و پیش شما بخوابد. به‌خصوص زمانی که نوزاد در اتاق شما باشد. اغلب بچه‌ها در این سن درباره برادر یا خواهر جدیدشان کمی گیج هستند، بخشی از آن‌ها می‌خواهد همچنان یک نوزاد باقی بماند و بخش دیگری از آنان می‌گوید که من خودم می‌توانم کارهایم را انجام دهم و می‌خواهد مستقل باشد.

با فرزندتان که دچار چنین احساسات دوگانه‌ای شده، صحبت کنید. این‌طور بگویید که به نظر می‌رسد دوست داری نی‌نی باشی و بعد بگذارید که نقش بچه‌های خیلی کوچک را بازی کند؛ مثلاً مثل نوزادان او را در گهواره بگذارید. بغلش کنید و تکانش دهید. کلی از این شرایط باهم لذت ببرید و بخندید. برای اینکه کودکتان با شرایط جدید بهتر کنار بیاید، بهتر است مجموعه‌ای از اقدامات را قبل از زایمان و در زمان بارداری فرزند دوم انجام دهید. اگر عادت کرده که شما صبح‌ها بیدارش کنید و به او صبحانه بدهید، قبل از زایمان این عادت را به پدرش محول کنید تا زودتر به او عادت کند. پدر باید خودش را خیلی مشتاق و هیجان‌زده نشان دهد.

سن فرزند بزرگ‌تر چهار تا شش سال . کودکان در این سن اغلب خیلی بهتر شرایط را درک می‌کنند و بهتر پذیرای ورود یک خواهر یا برادر جدید هستند. پس اگر نوزاد روی او شیر بالا بیاورد، شما خیلی راحت‌تر می‌توانید به او توضیح دهید که این کار را از قصد انجام نداده است. اگر اسباب‌بازی‌هایش را از او گرفت به او کمک کنید تا اسباب‌بازی‌های موردعلاقه‌اش را درجایی دور از دسترس نوزاد قرار دهد. در این سن دنیای فرزند شما بزرگ‌تر شده و دیگر مثل قبل تماماً به شما وابسته نیست. بااین‌حال هنوز بیشترین ارتباطش با شماست؛ اگر او توجهی را که لازم دارد از شما دریافت نکند ممکن است مضطرب و سرخورده شود.

بهترین روش این است که زمانتان را با دقت بین او و فرزند جدید تقسیم کنید تا او سرخورده یا مضطرب نشود. حتی زمانی که به خرید می‌روید یک‌بار فقط با او بروید و اگر امکانش هست فرزند کوچک‌تر را پیش همسرتان در خانه بگذارید. اگر فرزند کوچک‌تر کاری کرد که او ناراحت و عصبانی شد طرف او را بگیرید و عصبانیتش را با چیزی که دوست دارد جایگزین کنید و بعد به او بگویید می‌دانم شرایط سخت است؛ بیا باهم نفس عمیق بکشیم و آرام باشیم.

سن فرزند بزرگ‌تر هفت تا هشت سال . اگر از او بپرسید که روزش چطور بود، ممکن است در جواب بگوید: «خوب بود.» معمولاً خیلی باید تلاش کنید تا بچه را در این سن به حرف زدن بیشتر وادار کنید و بتوانید از احساسات او آگاه شوید. چالش اصلی این است که از او بخواهید که احساساتش را در خصوص حس حسادتی را که منجر به یک رفتار ناخوشایند مانند حاضرجوابی، دعوا و بی‌توجهی آشکار نسبت به کودک کوچک‌تر شده، بیان کند.

یکی از راه‌هایی که می‌تواند سودمند باشد خلوت‌های قبل از خواب است تاکمی باهم درد دل کنید. از او بخواهید هنگامی را تنها فرزند خانواده بود، به یاد آورد و آن شرایط را مرور کند. بپرسید که حس حال حاضرش چطور است. از او بپرسید آمدن فرزند جدید چه سختی‌ها و شادی‌هایی با خودش به همراه داشته است. اگر با شما از حس حسادتش چیزی گفت به او اطمینان بدهید که عاشقش هستید و از او بپرسید که در چه خصوصی می‌توانید کمکش کنید یا از دورانی که شما هم نسبت به خواهر یا برادر کوچک‌ترتان حسادت می‌کردید، به او بگویید. تمام تلاشتان را به کار ببرید تا رابطه آن‌ها را باهم تقویت کنید و آن‌ها باهم متحد شوند. از او بخواهید تا در قسمتی از کارهایی که مربوط به کودک کوچک‌تر است، سهیم باشد؛ مثلاً زمانی که شما کنارشان هستید از او بخواهید برای برادر یا خواهر کوچک‌ترش داستان بخواند یا زمانی که شما مشغول عوض کردن پوشک برادر یا خواهرش هستید، برایش آهنگی بگذارد تا حواس نوزاد را پرت کند و او را بخنداند.
advertising