فرافکنی و راه مقابله با آن چیست
پزشکی و سلامت › روانشناسی
- 97/09/05در ادبیات غنی ما نیز فرافکنی در این جمله آورده شده است:”کافرهمه را به کیش خود پندارد”برای مثال:اگر کسی در درون خویش احساس حقارت و خود کم بینی کند ممکن است این ویژگی را به دیگران فرافکنی کند و به این نتیجه برسد که دیگران او را تحقیر می کنند و رفتار درستی با او ندارند.یا فردی که نسبت به دیگران بدبین است ممکن است رفتار و گفتار دیگران را بد تعبیر کند و به این نتیجه گیری نادرست برسد که دیگران قصد آسیب زدن به او را دارند یا در پی این هستند که (اصطلاحا) زیر آب او را بزنند.
در فرافکنی ما فقط آنچه را که خودمان هستیم دردیگران می بینیم..برای مثال : اگر خشم را در خود انکار کنید افراد تند خو را جلب می کنید چون احساس خشم سرکوب شده سبب می شود تند خویی اطرافیان را ببینید یا نسبت به افراد تندخو واکنش های بسیار شدیدی از خود نشان دهید چون فکر می کنید شما فرد خشمگینی نیستید و هیچ گونه خشمی در درون تان نیست . اگر از تکبر کسی می رنجید شاید به آن دلیل است که تکبر را در وجود خود نمی پذیریدو آن را انکار می کنید . البته بدین معنا نیست که ما نسبت به ویژگی های منفی در خود یا دیگران بی تفاوت باشیم. طبیعی است که ویژگیهای منفی مانند حسد، تکبر، پرخاشگری، رقابت جویی خصمانه و مانندآن، واکنش های منفی در ما برانگیخته میکند، اما اگراین خصویت ها در خودمان باشد و از آن بی خبر باشیم، قطعا واکنشهای منفی ما بسیار شدیدتر از کسانی خواهد بود که نسبت به این ویژگی های منفی وجود خود، اطلاع دارند.
علت استفاده از فرافکنی:
فرافكنی یكی از مكانیسمهای دفاعی ناخودآگاه علیه اضطراب به حساب می آید. در این معنی خواستهها و انگیزههای غیر قابل پذیرش كه با شناخت آنها در “خود”، ممكن است موجب ناراحتی شود، به دیگران نسبت داده میشود.
با این وسیله دفاعی، فرد سعی میکند تا تمایلات نامناسب و ناپسند خویش را به دیگران نسبت دهد و در نتیجه خود را خالی از هرگونه عیب و نقص بداند و خود را از احساس گناه، برهاند. با این وسیله دفاعی، فرد در مورد دیگران با مقیاس خویش قضاوت میكند. مثلاً فرد خسیس دیگران را متهم به خسیس بودن میكند. انتقاد و سرزنش مداوم از دیگران و نسبت دادن صفات و خصوصیاتی به افراد دیگر، غالباً ناشی از وجود این كیفیات در فرد نسبتدهنده است. اینگونه فرافكنی، اساساً نوعی دلیلتراشی است. پسری كه در حال دعوا و كتکكاری با دیگری است، معمولاً او را برای شروع دعوا مورد سرزنش قرار میدهد. هرچند فرافكنی بسیار متداول بوده و بیشك در كاهش دادن تنشها در فرد ناراحت و ناكام مؤثر است؛ اما استفاده مداوم از آن برای فرد، خنثی میشود؛ زیرا در درجه نخست هیچگونه كمكی به حل مشكل اساسی فرد نمیكند و در درجه دوم، استفاده مداوم از این وسیله دفاعی ممكن است فرد را در اوهام و تخیلات فرو برده و نهایتا با عدم شناخت مسئله راهکاری اشتباه برای حل آن اتخاذ کند.
از طرفی دیگر معمولا رنجش ما از دیگران به سبب جنبه های حل نشده خودمان است . بنابراین ، بیشتراوقات مطالبی را که به عنوان قضاوت یا راهنمایی به دیگران می گوئیم ، در واقع به “خودمان” می گوییم. ما نقطه ضعف های خود را به دیگران نسبت می دهیم و مطالبی را به دیگران می گوییم که در درون خود ماست . هنگامی که در باره دیگران پیش داوری می کنیم ، در حقیقت در باره خود پیش داوری کرده ایم . به علاوه ، در بسیاری از موارد توصیه هایی که به دیگران می کنیم نشانه این است که خودمان به آن توصیه ها نیاز داریم و بخشی از درون ما تشنه این توصیه هاست و آن را می طلبد .خصلت های فرافکنی شده به دیگران خصلت هایی است که در سایه ما به سر می برند و سایه آن بخشی از روان است که در اعماق خودآگاهی یا بین آگاهی و ناخودآگاهی قرار دارد.تا هنگامی که وجود برخی جنبه ها را در خودانکار می کنید ، به این افسانه تداوم می بخشیدکه، سایرین خصوصیت هایی دارند که شما ندارید.هنگامی که کسی را تحسین میکنید این فرصت را پیدا می کنید که یکی از جنبه های خود و او را پیدا کنید.
فرافکنی مثبت و منفی: علاوه بر فرافکنی های منفی باید به فرافکنی های مثبت نیز التفات کنیم، آنها نیز یادآور جنبه هایی در ما هستند. اگر شجاعت یک قهرمان را تحسین می کنید، به این دلیل است که میزان شجاعتی راکه می توانید در زندگی ابراز کنید در او می بینید. بیشتر افراد عظمت خود را فرافکنی میکنند و اگر شما عظمتی را مشاهده می کنید، در واقع عظمت خودتان را می بینید.چشمانتان را ببندید و به این نکته بیندیشید، اگرعظمت فرد دیگری را تحسین میکنید،آنچه می بینید عظمت خودتان است و اگر آن را نداشتید نمی توانستید آنرا دردیگری تشخیص دهید. شاید شما به شیوه ای متفاوت این ویژگی را نشان میدهید. بنابراین ، می توان گفت وقتی به کسی عشق می ورزید در واقع به دلیل ویژگی هایی است که آن فرد دارد و این خصلت ها جایی در تاریک خانه وجود شما پنهان شده اند. کافی است چشمانتان را باز کنید و به خود فکر کنید .البته چون نمی توانیم خودمان را بنگریم، به آینه ای نیاز داریم . شما آینه من هستید و دیگران آینه شما. بزرگان دین به ما گفته اند که مومن آینه مومن است. قطعا چیزهایی که در خودتان دوست دارید یا ندارید در دیگران می بینید. با شناخت این جنبه های خود، می توانید با خود و دیگران ارتباط بهتری برقرار کنید.به قول دوست عزیزم آقای فرخی در وبلاگ جاودانه ها:اگر با صداقت بدی هایت را دیدی ، بسياري از دغدغه هايت حل مي شوند. یا آنجایی که می گوید:اگرانسان ها در گفتن عیوب یکدیگر غرض ورزی نکنند، خیلی زود همه اصلاح می شوند.
چند تمرین ساده اما مستمر
– اگر فهمیدید که نسبت به رفتار دیگران واکنش شدیدی از خود نشان می دهید، می توانید از خود بپرسید خوب، درست است که فرد الف رفتارهای نامناسبی دارد، ولی چرا من باید تا این اندازه نسبت به او حساسیت نشان دهم و از او متنفر باشم. پس حتما اشکالی در من وجود دارد که تا این اندازه حساس هستم و از طرفی اگر دیگران را افرادی در حال رشد ببینید، به جای نشان دادن واکنش های منفی شدید با انها مدارا خواهید کرد و با خود خواهید گفت رفتارهای نامناسب آنها از تاریخچه زندگی آنها نشات میگیرد و اگر زندگی فرصت های مناسبی در اختیار آنان قرار دهد، مطمئنا اصلاح خواهند شد.
– به مدت یک هفته خود را زیر نظر بگیریم، اگر از کسانی رنجیده ایم، دلایل رنجش و رفتاری که باعث این رنجش شده را یادداشت کنیم. سپس برگذشته خود مرور کنیم آیا تاکنون این رفتارها یا ویژگی های منفی در ما دیده شده است یا خیر؟
– نظر خود را در باره آشنایان، دوستان ، افراد خانواده و همکاران بنویسیم و در صورت امکان از آن ها نیز نظر خواهی کرده حد اقل قبل از قضاوت قطعی کمی به افشای واقعیت فرصت دهیم تا حقیقت روشن شود.
– برای بهتر شدن زندگی، به دیگران چه توصیه ای می کنیم؟ فهرستی از پندارها قضاوت ها و توصیه هایی که به دیگران می کنیم ، تهیه کنیم. آیا تمام تصورات و قضاوتهایمان نسبت به دیگران صحیح هستند؟ آیا این توصیه ها برای خودمان مناسب نیستند؟ شاید این توصیه ها برای ما نیز مفید باشند. پس کافی است به پیشنهاد هایی که به دیگران می کنیم ابتدا خود عمل کنیم تا به نتیجه مثبت فرافکنی دست یابیم.