آشنایی با قوم مغول

گردشگریفرهنگ و تمدن

- 97/08/27
آشنایی با قوم مغولرهبری چنگیزخان از سرزمین خود در شمال شرق آسیا به حرکت در آمدند و همه کشورهای سر راهشان را نابود کردند؛ شهرهایی که مقاومت کردند، هم در نهایت تسخیر و مردمشان قتل عام شدند.
ارتش مغول ها در اوایل سده سیزدهم قدرت برتر آسیا بودند و مردم قاره کهن، از شنیدن نام آنها بر خود می لرزیدند. آنها به رهبری چنگیزخان از سرزمین خود در شمال شرق آسیا به حرکت در آمدند و همه کشورهای سر راهشان را نابود کردند؛ شهرهایی که مقاومت کردند، هم در نهایت تسخیر و مردمشان قتل عام شدند. آنها از چین وعراق تا کوه‌های قفقاز را زیر هجوم وحشیانه خود گرفتند و در هر میدانی که جنگیدند، پیروز شدند. اما این قوم که بودند و چطور زندگی می کردند؟

امپراتوری چادر نشینان


مغول‌ها صحرانشینانی پرطاقت بودند که به زندگی در آب و هوای بسیار خشن عادت داشتند.این سربازان با مهارت در به کارگیری تیر، نیزه و تبرهای جنگی و تاکتیک‌های غیر‌قابل پیش‌بینی و حیله‌های جنگی برای تضعیف روحیه دشمنانشان می‌جنگیدند.آنان از منجنیق و تونل‌های زیر زمینی برای ویران ساختن محکم‌ترین باروها استفاده می‌کردند.با پخش شدن اخبار تهاجمات مغول در سراسر آسیا، ارتش‌ها می‌گریختند یا پیش از آنکه جنگی آغاز شود، به راحتی اسلحه خود را روی زمین می‌گذاشتند.
با رهبری چنگیزخان، مغول‌ها خود را از جماعتی پراکنده و بسیار فقیر، بدون هیچ گونه صنعت یا کشاورزی، به ترسناک‌ترین مردم روی زمین بدل کردند. آنها چین شمالی، آسیای مرکزی، بغداد و امیر‌نشین‌های روسیه را فتح کردند و حتی پس از مرگ چنگیزخان به وحشی‌گری‌شان ادامه دادند.
آنها بعد از چنگیز دسته‌جمعی به لهستان هجوم بردند و سپس تا مجارستان پیش رفتند و در آنجا سپاهیان شاه بلای چهارم را در هم شکستند. آنها بعد از عقب راندن این شاه تا کرانه‌های دریای آدریاتیک،حرکت خود را به سوی دروازه‌های وین، پایتخت خاندان پادشاهی هاپسبورگ، ادامه دادند.
برای کسانی که طعم تلخ هجوم مغول ها را چشیده بودند آ نها مثل فرستادگانی از جهنم به نظر می‌آمدندکه به‌ندرت به شهرنشینان، از جمله زنان و کودکان، پیشه وران و اهل حرفه، اشراف و شاهان، ترحمی نشان می‌دادند.
با این همه، گونه‌ای تمدن مغولی بر پایه اسطوره و سنت شفاهی وجود داشت. مغولان خود را از شکارچیان جنگل‌نشین به رمه داران صحراگرد تغییر داده بودند که با تغییر فصل جابه‌جا می‌شدند و به عشیره‌های کوچک و مستقل تقسیم شده بودند.
اقوام تسخیر شده با این شیوه زندگی سازگاری نشان ندادند؛ اما بعد از پایان تهاجمات مغول، از یک دوره ثبات و امنیت بهره‌مند شدند. مغول‌ها با امن کردن جاده‌های تجاری که در گذشته خطرناک بود، به ترویج بازرگانی پرداختند و ارتباط میان آسیای شرقی و خاورمیانه را برقرار کردند. آنان نسبت به ادیان و فلسفه‌ها تسامح نشان دادند و دانشمندان و صنعتگران بیگانه را به خدمت گرفتند. این‌گونه کارها در قلمرو مغول‌ها، از بسیاری جهات متاثر از خود چنگیزخان و برداشت او از نوعی نظم جهانی جدید و بهتر بود.

مغول ها در دین


تاریخ طولانی زندگی به صورت صحرانشینی و سرنوشتی که بر اثر شرایط محیطی دشوار تعیین می‌شد، مغول‌ها را به پذیرفتن دیدگاه جبرگرایانه واداشته بود. سربازان مغول با آمادگی از جان خود در میدان‌های نبرد می‌گذشتند، در قوانین آنها برای بسیاری از جرائم سزای مرگ پیش‌بینی شده بود و خان‌ها و سردارانشان برای قتل عام کل جمعیت شهر‌ها شهرت داشتند. «زندگی» در میان مغولان پشیزی ارزش نداشت؛ حتی وقتی که چنگیزخان امپراتوری بزرگی را تاسیس کرد و دربار مغول از باج و خراج ثروتمند شد.
چنگیزخان اراده و قانون خود را بر پیروانش و سرزمین‌های گشوده شده تحمیل کرد؛ اما دین خود را تحمیل نکرد. این تسامح مذهبی به مسلمانان، مسیحیان، بوداییان و طبیعت‌پرستان محلی اجازه داد تا در مغولستان و سراسر قلمرو امپراتوری مغول بدون هیچ درگیری مذهبی زندگی کنند. هر گروهی عبادتگاه خود را داشتند و پیروانشان می‌توانستند در آنجا آیین‌ها و مراسم خود را بدون مزاحمت به جای آورند.
اما دین‌های بیگانه چندان راهی را در میان خانواده‌های مغول باز نکردند؛ چنگیز خان اگرچه در مورد دین‌های وارداتی تسامح نشان می‌داد؛ اما آنها را نمی‌پذیرفت و با آنکه به مردان مقدس بیگانه آزادی کامل داد، از آنان پیروی نمی‌کرد. مغول ها تنگری، الهه‌آسمان را می پرستیدند و از آموزش‌های شمن‌های سنتی خود پیروی می کردند. آنها به چنگیزخان به چشم یک شمن بزرگ، مردی که از سوی آسمان با یک تقدیر خوب تقدیس شده است و اختیار فرمانروایی بر مردم خود را دارد، می نگریستند و بی چون و چرا دستورات او را می پذیرفتند.

تاتارها و مغول‌ها


از سده‌های میانه نام‌های بسیاری به قوم چنگیز داده شده است؛ مغول‌ها، تاتارها و تارتارها. در سده دوازدهم، تاتارها قبیله نیرومندی در مغولستان شرقی به شمار می‌رفتند که بر استپ‌ها و صحراهای شمال چین تسلط داشتند. آنان متحد سلسله چین، واقع در شمال سرزمین چین بودند و رقیب قبایل قدرتمند دیگر استپ کرائیت‌ها، مرکیت‌ها، اونگیرات‌ها، نایمان‌ها و نیز قبیله چنگیزخان محسوب می‌شدند. چنگیزخان تاتارها را پیش از پذیرفته شدنش از سوی همه قبایل استپ به عنوان فرمانروای جهانی آنها مغلوب و نابود کرد.
اما در روسیه و اروپا، نام تاتارها به عنوان مردم مغولستان که رعیت چنگیزخان به شمار می‌رفتند، پذیرفته شده است. نام کوچک چنگیزخان تموچین بود، نام مرد تاتاری که پدر خود او را به قتل رسانده بود. وقتی تاتارها این مرگ را با مسموم کردن پدر تموچین جبران کردند، تموچین انتقام این قتل را هدف سراسر زندگی خود قرار داد. سرکوبی تاتارها به دست او، آنها را به عنوان یک قبیله مطرود مغولی از میان برد اما نام آنها سده‌ها در اروپا باقی ماند.

از مغول ها چه بر جای مانده


مغول ها در کلبه‌های گرد ساخته از چوب و نمد زندگی می‌کردند. آنها آخرین مهاجران بزرگ جهان بودند. اما بر خلاف هون‌ها، سلت‌ها و ژرمن‌ها و دیگر اقوامی که در گروه‌های بزرگ مهاجرت کردند، هرگز به خاطر اینکه در یک مکان جدید مستقر شوند دست از خلق و خوی سنتی و روش زندگی خود برنداشتند. برای مورخان و باستان‌شناسان، مغول‌ها پازل تاریخی شگفت‌انگیزی را به نمایش می‌گذارند که بسیاری از قطعات کلیدی آن مفقود است. آثار باقیمانده از امپراتوری بسیار کم است.
مغول‌ها هیچ شهری از آن خود بنا نکردند و هیچ بنای تاریخی، کلیسای جامع، برج یا دیواربلندی نساختند. حتی قراقورم، پایتخت امپراتوری، در سده پانزدهم به دست چینی‌ها ویران شد. فقط ساخته‌های دستی و نوشته‌هایی از آنها باقی ماند که بعد از انقراض شان در معابد بودایی محافظت می‌شدند.
ولی آنها هم در زمانی که اتحاد شوروی و جمهوری خلق چین در سده بیستم بر اساس فلسفه مارکسیستی بر ضد‌هر شکلی از دین سازمان‌یافته مبارزه کردند، در معبدها از بین رفتند. چون بودیسم هم مانند همه ادیان دیگر مورد حمله قرار گرفت. معابد همه ویران، و راهبان آنها کشته یا زندانی شدند و دارایی ارزشمندشان به تاراج رفت.
در نتیجه آثار باقیمانده از زمان چنگیز بیشتر به حوزه ادبیات تعلق دارند. زندگی چنگیزخان در دو کتاب مهم که به دست آیندگان نوشته شده‌اند، حفظ شده است: آلتان دبتر (احتمالا به معنای دفتر طلایی) شرحی از خانواده و تبار چنگیزخان بود.
هرچند اصل این اثر موجود نیست؛اما یک روایت چینی از آن با عنوان گزارش اردوهای امپراتور مقدس جنگاور، تاریخ امپراتوری مغول را از خطر نابودی نجات داد. منبع اصیل دوم در باره تاریخ مغول با عنوان تاریخ محرمانه مغول هم تقریبا پس از مرگ چنگیز به وسیله چینیان نگهداری شد.
مورخان بر این عقیده‌اند که این کتاب از آنجا که فقط رویدادهای دوره چنگیزخان و پسرش اوگتای را در بر دارد، احتمالا زمانی پیش از 1241 نوشته شده است. اگرچه کتاب تاریخ محرمانه بیش از آنکه در بردارنده پاسخ‌ها باشد برانگیزنده پرسش‌هاست و متن آن چنان مبهم است که فهم آن فقط در توان متخصصان تاریخ مغول است. اما به هر حال باعث شد چنگیزخان و امپراتوری مغول فراموش نشوند.

تسلیحات مغول


مغول‌ها در جنگ‌هایشان بر چند سلاح مهم تکیه داشتند. از جمله این سلاح‌ها، کمان‌های کوتاه و بلند مرکب بود که می‌توانست تیر یا گلوله سنگینی را تا مسافت 300 متر پرتاب کند. نوک آهنی تیر‌ها طوری شکل داده شده بود که گوشت تن دشمن را سوراخ یا پاره کند. سربازان مغول آموزش دیده بودند که در همه جهت‌ها تیراندازی کنند.
آنها به جلو یا عقب، در‌حالی‌که خود را پشت سر اسبانشان محفوظ می‌داشتند یا از زیر شکم اسب‌هایشان، و حتی هنگام تاخت و تاز در برابر دشمن با سرعت تمام تیر می‌انداختند. مغول‌ها همچنین تبرهای جنگی و شمشیرهای آهنی کوتاه خمیده‌ای با خود حمل می‌کردند که به شمشیر هلالی شهرت داشت. این سلاح، برای شقه کردن جنگنده روبه‌رو در نبرد‌های تن به تن عالی بود. نیزه‌هایشان میله‌هایی بلندی بود با نوک‌های تراش داده شده که برای حمله یا پرتاب به سوی گروهی از سربازان دشمن استفاده می‌شد.
مغول‌ها برای محافظت خود کلاهخود‌های فلزی یا چرمی بر سر می‌گذاشتند، گردن را با چرم می‌پوشاندند و زرهی از چرم سخت بر تن می‌کردند که گاهی نیز با پوششی از فلز کارایی‌اش را بالاتر می‌بردند. جامه‌های زیر آنان از ابریشم خام فشرده تهیه می‌شد که همچون پوششی تن آنان را از وارد آمدن نوک تیرها و ایجاد عفونت حفظ می‌کرد.
سربازان مغول همچنین، سپرهای گرد کوچکی همراه داشتند که اسکلت آن از چوب درخت بید ساخته می‌شد و پوششی از چرم خام داشت. این سلاح‌ها برای جنگیدن در گروه‌های کوچک در برابر سواران سبک اسلحه دشمن عالی بود.
اما روش‌های جنگی و تسلیحات مغول، هنگامی که چنگیزخان رهبری ارتش‌های بزرگ‌تر و سازمان‌یافته‌تر را در برابر شهر‌هایی با دیوارهای محافظ سنگی و بلند بر عهده گرفت، تغییر کرد. مغول‌ها از چینی‌ها آلات و ادوات مکانیکی محاصره شهری، مانند برج‌های متحرک و منجنیق‌هایی برای پرتاب گلوله‌های سنگی و گلوله‌های آتشین به داخل شهر‌ها، خریدند یا به زور به دست آوردند.
آنان برای پرتاب توپ‌های آهنی بر سر برج و باروها از قلعه کوب‌های برنزی استفاده می‌کردند که نخستین بار چینی‌ها ابداع کرده بودند. افراد گروه فنی که وظیفه خنثی کردن دفاع دشمن را برعهده داشتند، تونل‌هایی حفر می‌کردند تا در زیر دیواره‌های شهر مواد انفجاری کار بگذارند.
advertising