شعر عاشقانه صبح بی تو از قیصر امین پور

خواندنیشعر و ادبیات

- 98/02/09
شعر عاشقانه صبح بی تو از قیصر امین پور

صبح بی تو



صبح بی تو، رنگ بعد از ظهر یك آدینه دارد

بی تو حتی مهربانی حالتی از كینه دارد

بی تو می‌گویند: تعطیل است كار عشق بازی

عشق اما كی خبر از شنبه و آدینه دارد؟

جغد بر ویرانه می خواند به انكار تو اما

خاك این ویرانه‌ها بویی از آن گنجینه دارد

خواستم از رنجش دوری بگویم، یادم آمد

عشق با آزار، خویشاوندی دیرینه دارد

روی آنم نیست تا در آرزو دستی برآرم

ای خوش آن دستی كه رنگ آبرو از پینه دارد

در هوای عاشقان پر می‌كشد با بیقراری

آن كبوتر چاهی زخمی كه او در سینه دارد

ناگهان قفل بزرگ تیرگی را می‌گشاید

آنكه در دستش كلید شهر پر آیینه دارد
advertising