اشعاری زیبا به مناسبت میلاد امام سجاد

خواندنیشعر و ادبیات

- 98/01/20
اشعاری زیبا به مناسبت میلاد امام سجادسجاده وا کنید که سجاد آمده
سجاده وا کنید و سر سفره ی نیاز
پرهای مرغ درد دل خود کنید باز
امشب به سمت قبله و محراب می رویم
با دل سراغ خانه ی ارباب می رویم
قرآن برای دیدن دلبر وضو گرفت
ایرانم از ولادت تو آبرو گرفت
بی بیِّ خاک مملکتم شاهکار کرد
با سجده ی تو شاه کرم افتخار کرد
شد کلِّ همُّ و غمِّ حقیقت سینجلی
وقتی که شاه عشق صدا زد تو را علی
آرایه های ناب دعا جلوه گر شده
حالم شبیه ناله ی شب تا سحر شده
این مثنوی مقام دلم می کند رفیع
پلکی به هم گذاشته و می روم بقیع
از لابه لای پنجره هایی به سوی یار
خیره شدم به سمت مزاری غریب وار
قوّت به قلب خسته و بی تاب می دهم
با اشک سنگ قبر تو را آب می دهم
تصویری از حریم خیالیِّ دلبرم
حک می شود به گوشه ای از قلب و باورم
با لفظ انتظار رسیدم به این یقین
صاحب حرم تو می شوی یا زین العابدین
روزی درست روبروی گنبد نبی
شیعه بنا کند به خدا مرقد علی
با یاد هر شبی که گذشت و نبود شمع
با روضه می شویم میان رواق جمع
جای دقایقی که پر از بغض فنته بود
روزیِّ چشم گریه کنت چوب طعنه بود
شب تا سحر برای شما سینه می زنیم
با یاعلی تبر به تن کینه می زنیم
پر می شود بقیع تو با صوت مادری
با ناله های غربت و غمهای حیدری
دیگر برای روضه نیازی به چاه نیست
نفرین و لعن قاتل مادر گناه نیست
لعنت به آنکه مقبره ات را خراب کرد
سیلی زدن به صورت غمدیده باب کرد
نفرین به آنکه قلب حرم با ستم شکست
دست علی شبیه علی بین کوچه بست
رو سوی قبله کن که دعایت نیاز ماست
تنها دعای عهد و فرج چاره ساز ماست
وا کن به اشک خود گره ی کور کار ما
از حق طلب نما سحر انتظار ما

*****************************

تا خداوند میرسم با تو
با خداوند میرسم تا تو
همه در وحدت تو گم شده اند
من تو ما تو شما تو آنها تو
ما مسیر تورا عبور شدیم
راه سیر و سلوکی ما تو
عبدم و لافقیر الا من
ربی و لاکریم الا تو
آنکه از تو سبو گرفته منم
بارها آبرو گرفته منم
چه مقامیست مادر تو شدن
مثل پروانه ی سر تو شدن
بال جبریل ِعرش مال خودش
راضی ام با کبوتر تو شدن
علیِّ اکبر است و آرزوی
چند سالی برادر تو شدن
میشود برتر از سلیمان شد
ظرف یک روز نوکر تو شدن
این غلام سیاه را نفروش
کردم عادت به قنبر تو شدن
به خدای یگانه می ارزد
کشته ی نام اطهر تو شدن
پدرت هم به تو ولی میگفت
بابی أنت یا علی میگفت
آمدی و حسین خندان شد
همه جا جز بقیع چراغان شد
آمدی و به برکت نامت
نام جدت علی فراوان شد
مادرت شد عروس زهرا و
افتخارش نصیب ایران شد
آشنا با صحیفه اش کردی
هرکه بر سفره ی تو مهمان شد
رمضان ماهِ سِرِّ شعبان است
رمضان شرح ماه شعبان شد
عده ای که به پات افتادند
به مناجات راهشان دادند
ابر و خورشید و ماه در کارند
خاکی از زیر پات بردارند
تب تو تب نبود درمان بود
راویان تب تو بیمارند
دوستان قدیمی زهرا
به تو و مادرت بدهکارند
در اسیری مادرت حتی
از مقامات او خبر دارند
هرچه مِهریه اش گران باشد
باز قوم علی خریدارند
به غلامت بگو دعا بکند
این گرفتارها گرفتارند
با مناجات تو ملائکه هم
سر شب تا به صبح بیدارند
تا نگاهی به بالشان بکنی
از کرم خوش به حالشان بکنی
کاش میشد بنا درست کنند
گنبدی از طلا درست کنند
همه جای مدینه را نه، نه
لااقل پنج تا درست کنند
گرد و خاک بقیع را ببرند
تا برایم دوا درست کنند
شیعیان حاضرند با گریه
آستان تو را درست کنند
با النگوی دختران عجم
چند ایوانْ طلا درست کنند
سنگها میخورد بر سر تو
تا که شاید صدا درست کنند
عمه را زد ولی سر تو شکست
هم سر عمه هم سر تو شکست
advertising