نحوه به وجود آمدن قهوه خانه ها

خواندنیتاریخ

- 97/08/21
نحوه به وجود آمدن قهوه خانه هادر جامعه سنتی ایران ، هر نهادی که بنیاد می‌گرفت با نظام های اجتماعی، فرهنگی واقتصادی جامعۀ ما هم خوانی داشت. یک نهاد اجتماعی یا فرهنگی در این جامعه بدون پشتوانۀ خواست و نیاز مردم، ناگهان سبز نمی شد و شکل نمی یافت. جامعۀ سنتی مثل امروز بی در و پیکر نبود که در پی ارتباطات با جهان شرق وغرب هر چیزی را بدون تعمق در آنها و بی توجه به همخوانی یا ناهمخوانی آنها با فرهنگ و باورها و نیازهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مردمان بگیریم و به صورت یک نهاد عَلَمش کنیم.

قهوه خانه یکی از نهادهای سنتی بود که نیاز مردم آن را در جامعه پدید آورد. البته این را هم بگویم که پیش از این که قهوه خانه به صورت یک نهاد عمومی- اجتماعی درجامعه پدید آید، در دربارهای صفوی وقاجار بیوتاتی به نام آبدارخانه و قهوه خانه وجود داشتند که درآنها انواع شربتها و عرقیجات و نوشیدنی ها را تهیه می کردند و به درباریان و میهمانان داخلی و خارجی عرضه می کردند. یکی از نوشیدنی ها نیز در آبدارخانه های دربار قهوه بود. در آغاز، قهوه پزی و قهوه نوشی در ایران عمومیت نداشت و مخصوص درباریان و رجال مملکتی بود. پادشاهان صفوی و قاجاری قهوه چی و قهوه چی باشی داشتند که از منصب های درباری به شمار می رفتند. کم‌کم قهوه خانه به محیط بیرون از دربار و به خانواده های اشرافی و اعیانی راه یافت و قهوه نوشی در جامعه و میان مردم شکل گسترده تر یافت.
نحوه به وجود آمدن قهوه خانه ها

قهوه خانه به صورت مردمی و عمومی اش در ایران در دوره صفوی شکل گرفت. برخی از سیاحتگران اروپایی که در این دوره به ایران آمده بودند، در سفرنامه های خود از قهوه خانه و چایخانه صحبت کرده اند. اولئاریوس، سیاح آلمانی که در 1047قمری مطابق 1637میلادی به ایران سفر کرده بود از چایخانۀ ختایی و قهوه خانه صحبت می کند. در اولی چای از نوع چای وارداتی از چین و در دومی قهوه می پختند و به مشتریان می دادند. قبل از این که قهوه خانه وچایخانه به عنوان یک مکان عمومی در محیط بیرون از خانه و دربازار و کوی و برزن شکل بگیرد و مردان خانواده را از هر گروه ، لایه وقشر به خود جذب کند ، مردان ما در جامعۀ کشاورزی و کارگری آن زمان، جایی برای جمع شدن نداشتند. مردم حرفه های مختلف از تاجر و بازرگان گرفته تا صنعتگر و پیشه ور و کارگر معمولاً در خانه های یکدیگر یا بزرگ و نقیب صنف جمع می شدند. با شکل گرفتن قهوه خانه، این نهاد توانست محفل مناسبی برای جمع شدن افراد هر صنف جامعه بشود. اولین قهوه خانه های ایران در شهر قزوین و در زمان شاه تهماسب پدید آمد، و در اصفهان در زمان شاه عباس توسعه یافت. نخستین قهوه خانه ها در اصفهان بیشتر در ضلع شمالی میدان نقش جهان ، در سردر و در بازار قیصریه و زیر طاق نماهای آن بود.

چرا نام این محل یا نهاد را قهوه خانه گذاشتند؟


پیش از این که چای در ایران شناخته شود، قهوه شناخته شده بود. قهوه در جهان اسلام مصرف داشت. ایرانیانی که برای زیارت به مکه و اماکن مقدسه به کشورهای اسلامی و ترکیه عثمانی مسافرت می کردند، با قهوه آشنا شدند و آن را به ایران آوردند. در ابتدا قهوه نوشی در ایران عمومیت نداشت و مصرف آن فقط در دربار مرسوم بود. پس از آن اندک اندک قهوه نوشی میان برخی از اقشار مردم به ویژه نخبگان و اعیان رسم شد. به همین سبب مکان هایی که قهوه درست می کردند، به قهوه خانه معروف شدند. این را هم توجه داشته باشیم که در ترکیۀ عثمانی مکان های قهوه نوشی به نام قهوه خانه نامیده می شد. بعدها که چای به ایران آمد، ابتدا چای "ختایی" نوشیده می شد که گیاه آن را از ختای چین می آوردند. در دوره صفوی نخستین بار همان طور که گفتم اولئاریوس در سفرنامه اش به چای نوشی اشاره کرده است. بعدها که چای نوشیدن در قهوه خانه ها عمومیت پیدا کرد و ذائقه مردم با چای آشنا شد، کم‌کم چای جای قهوه را در قهوه خانه ها گرفت، اما نام قهوه خانه همچنان برروی این مکان باقی ماند. البته هنوز در بعضی جاهای ایران به قهوه خانه، چای خانه می گویند.

قهوه خانه چه کارکردی داشت؟


قهوه خانه از آغاز شکل گیریش تا امروز نقش وکارکردهای اجتماعی و فرهنگی و هنری گوناگونی در جامعه سنتی ایران داشته است. در آغاز قهوه خانه محل جمع شدن شعرا، ادبا، و نویسندگان یعنی یک محفل ادبی بود. اگر کسی شعری یا نوشته ای داشت به این محفل شاعرانه می آمد و شعر خود را در جمع آنها می خواند و ساعاتی را در آنجا می گذراند. نصرآبادی درکتاب تذکرۀ خود که در دوره صفویه نوشته است، درمورد جمع شدن اهل فضل و ادبا درقهوه خانه ها توضیح می دهد و از شاعران و موسیقیدانان و عارفانی که در این محفل ها جمع می شدند و شعرهایشان را می خواندند، نام می برد. در عصر ناصری هم برخی قهوه خانه ها در تهران مانند قهوه خانۀ یوزباشی در پشت شمس العماره، میعادگاه شعرا و محل شعر خوانی آنها در جمع شاهزادگان و درباریان و بزرگانی بود که در قهوه خانه جمع می شدند. بسیاری از قهوه خانه چی ها نیز شاعر، هنرمند و موسیقی شناس بودند و ساز می نواختند. نصرآبادی از شمس تیشی صحبت می‌کند که در چهارباغ اصفهان قهوه خانه داشت. او را مردی موسیقیدان توصیف می کند که ترتیب صوت و عمل را خوب می دانست. مردم بیشتر به جهت شعرا، شعر خوانی و صاحب ذوق بودن قهوه خانه داران جذب قهوه خانه های آنها می شدند. ازاین رو، یکی از نقش ها و کارکردهای اولیۀ قهوه خانه را می توان توسعه واشاعۀ شعر و ادب و موسیقی دانست. قهوه خانه بعداً محفلی شد برای پاتوغ گرفتن هنرمندان کوچه و بازار. نقالان، قصه گویان، تقلیدچی ها، نوازندگان دوره گرد، نقاشان، خیمه شب بازان و بازیگران روحوضی که پیش از برپایی قهوه خانه جای خاصی برای ارایۀ هنر خود نداشتند، بتدریج قهوه خانه را که محل تجمع اقشار مختلف از هر صنف بود، مکانی مناسب برای هنرنمایی هایشان یافتند. این چنین بود که رفته رفته قهوه خانه شد پاتوغ صنوف مختلف از اهل صنعت و پیشه تا اهل طرب. افراد از هرگروه و صنف می آمدند و در آنجا می نشستند و با هم ساعت ها گفت وگو می کردند و مسائل صنفی و شغلی شان را حل و فصل می کردند. برخی کاریابی می کردند و برخی هم کارهای دیگران را راه می انداختند. قهوه خانه به همه تعلق داشت، چه اشخاصی از گروه صنعتگران و پیشه وران ماهر وهنرمند وچه کارگران بی کار و در پی کار. قهوه خانه مرکزی بود برای معرفی صاحبان هر حرفه و پیشه وصنعت. مردمی که اگر کار ساختمانی داشتند و به معمار، بنا، نقاش، نجار، توفالکوب، گچکار و مانند آنها نیازمند بودند، می دانستند برای تأمین نیازهای خود به کدام قهوه خانه های شهر و محله مراجعه کنند. درنتیجه هر قهوه خانه مرکز و پاتوغ یک یا چند گروه از اهل پیشه وصنعت وهنرمند بود. بنابر این قهوه خانه می توانست نقش اجتماعی و کارراه اندازی مهمی در جامعه ایفا کند. اینها جدا از کارکردهای اجتماعی و فرهنگی و هنری دیگر این نهاد بوده است. قهوه خانه ها نقش سياسی و اجتماعی هم داشتند. زمانی كه راديو نبود در قهوه‌خانه نقال‌ها می‌آمدند و خبرهای سياسی و اجتماعی روز را می‌دادند. درنقل های خود از حکومت ها و روش های نا صواب آنها و ستمگری هایشان نیز به جد و طنز انتقاد می کردند. بسياری از قهوه‌خانه‌دارهای استخواندار ما گرايش‌ها سياسی داشتند. مثلاً حاج حسین شمشيری چلوکبابی، ابتدا قهوه‌خانه‌دار بود و قهوه‌خانه‌اش در پشت مسجد شاه، پشت مبالی قرار داشت و به «قهوه‌خانۀ مبال آبادی» معروف بود. خود او را هم حسين مبال آبادی می‌گفتند. بعدها، زمانی كه قهوه خانه اش بسته شد، به ضلع شرقی سبزه ميدان آمد و در آنجا يك قهوه‌خانه بازکرد. بعد از چندی آنجا را چلوپزخانه كرد که شهرت بسیار پيدا كرد.

چرا قهوه خانه ها درگذشته خیلی رونق داشت و پاتوغ بیشتر صنف ها بوده اما به نظر می رسد، این نقش امروزخیلی کم رنگ شده است؟


بهترین دورۀ رونق و شکوفایی قهوه خانه در ایران، دورۀ قاجار به ویژه دورۀ ناصرالدین شاه بود. قهوه خانه از این دوره تا دورۀ پهلوی اول بسیار کارآمد و فعال و پاتوغ اقشار ولایه های مختلف اجتماعی بود. یکی از لایه های اجتماعی قهوه خانه رو، ورزشکاران زورخانه کار بودند. زورخانه محلی بود برای ورزیدن تن. درقدیم، زور خانه ها صبح های زود برای ورزش باز می شد. ورزشکاران پیش از رفتن به زورخانه اگر ناپاک بودند، ابتدا حمام می رفتند و تطهیر یا غسل می کردند، و بعد به زورخانه وارد می شدند و در گود گام می نهادند. زورخانه، به خصوص گود زورخانه قداست داشت و جایگاه مقدسی به شمار می رفت. ورزشکاری که ناپاک بود، اجازه نداشت به زورخانه وارد شود. این اعتقاد تمام ورزشکاران سنتی وپهلوانان بود. ورزشکاران پس از ورزش که خسته می شدند، به قهوه خانه می رفتند و می نشستند و با خوردن چای و گپ زدن باهم و گوش دادن به نقل نقال خستگی از تن در می کردند. بعد از آن به سر کارهای خود می رفتند. آن زمان، صبح ها قهوه خانه ها فعال بودند و بُروبیای فراوانی داشتند. نقالان وشاهنامه خوان های مشهور هم صبح ها در قهوه خانه های معروف شاهنامه می خواندند و نقل می گفتند. بعد ها ساعات کار قهوه خانه ها به تدریج تغییر کرد و به شب ها و زمانی که مردم معمولاً دست از کار روزانه می کشیدند، افتاد. شب ها بیشتر قهوه خانه های معتبر و پر مشتری نقال داشتند. ناگفته نماند که در گذشته زورخانه، حمام، قهوه خانه و تکیه چهار نهادی بودند که با هم ارتباط نزدیک داشتند. این نهادهای چهارگانه حرمت و قداست خاصی میان همۀ مردم مسلمان ایران، به ویژه ورشکاران و پهلوانان داشتند. قهوه خانه روها از هر قشر که بودند حمام را محل تطهیر، زورخانه را محل پروردن تن و اندام و تقویت مرام و اخلاق پهلوانی، و قهوه خانه را محل به خود اندیشی و با دیگران هم آمیختن و پرورش روح ملی و پهلوانی با داستان های شاهنامه می دانستند. محرم، صفر و ایام سوگواری که پیش می آمد، پای توق نشین های قهوه خانه از بزرگان، ریش سفیدان، لوطی ها و پهلوانان گرفته تا صنعت گران، پیشه وران و جوانان و بچه های محل، به کمک هم تکیه و حسینیۀ محلشان را می بستند و درآن به عزاداری می نشستند.

توغ قهوه خانه نشانۀ قداست بود وقهوه خانه ای که توغ داشت، آن قهوه خانه مبارک و مقدس به شمار می آمد. بسیاری از پهلوانان ، لوطیان و بزرگان قهوه خانه محل تجمع شان بود. وقتی به آنجا می رفتند، پای توغ قهوه خانه می نشستند و اصطلاحاَ پاتوغ می کردند. مریدان و افراد دستۀ هر پهلوان و یاران باوفای او هم دورش پای توغ جمع می شدند. هر محله چند تا قهوه خانه و چند تا توغ داشت. در محرم، افراد دستۀ هرمحل توغ قهوه خانۀ محلۀ خود را برمی داشتند و در محله ها راه می افتادند و عزاداری می کردند و به حسینیه یا تکیۀ محل می رفتند. از این رو مشاهده می کنیم که چگونه حمام، زور خانه، قهوه خانه وتکیه باهمدیگر ارتباط داشتند.
advertising