بیوگرافی محمد حسین جلیلی از شاعران معاصر کرمانشاهی

خواندنیزندگی نامه

- 97/10/02
بیوگرافی محمد حسین جلیلی از شاعران معاصر کرمانشاهیمحمدحسین جلیلی 1358-1297، متولد کرمانشاه، فرزند آیت‌الله شیخ هادی جلیلی و برادر آیت‌الله عبدالجیل جلیلی بود. مادرش افتخارالدوله دختر حسینقلی میرزا عمده‌السلطنه پسر علیقلی میرزا صارم‌الدوله پسر امام‌قلی میرزا عمادالدوله بود تخلص اولیه او جلیلی بود اما از سال 1319 آن را به بیدار تغییر داد.

تحصیلات محمد حسین جلیلی


وی برای ادامه تحصیلات به دارالفنون تهران رفت و بعد از شرکت در جلسات انجمن حکیم نظامی تهران با شاعرانی چون عبرت نایینی،جلال الدین همایی، تقی بینش، احمد گلچین معانی و سید کریم امیری فیروزکوهی آشنا شد. پس از پایان دارالفنون در بانک ملی کرمانشاه استخدام شد ولی بعد از مدتی به آموزش و پرورش منتقل گردید. وی پس از بازنشستگی به تهران مهاجرت کرد و در همان شهر در گذشت

سبک شعری محمد حسین جلیلی


دیوان بیدار بیشتر شامل غزل و قصیده است که در آن می‌توانیم پثیروی از اندیشه یا حتی وزن و قافیه شعرای متقدم و معاصر را به وضوح ببینیم. در اشعار او ابیاتی از رهی معیری، اسماعیل نواب صفا، رودکی، فرخی و انوری تضمین می‌شود. چند مثنوی به شیوه ساقی نامه و مغنی نامه هم در این دفتر شعری دیده می‌شودغلامرضا کیوان سمیعی دربارهٔ اقتباس او از شعر دیگران می‌نویسد: بیشتر اشعار او حتی آن‌ها که مضمونی مشابه مضامین شعرای دیگر دارند بیان کیفیت روحی و عواطف خودش هستند و می‌توان از لابلای همین اشعار حالات و خلق و خوی او را دریافت.

آثار محمد حسین جلیلی از زبان غلامرضا کیوان سمیعی


غلامرضا کیوان سمیعی در مقدمه دیوان بیدار آثار تألیفی و ترجمه‌ای وی را چنین ذکر می‌کند:
۱- دستور زبان فارسی برای دبیرستانها
۲- تاریخ ادبیات از صفویه تا مشروطه
۳- ترجمه زبدة النصرة و نخبة العصرة از بنداری رازی
۴- کرمانشاهان باستان (بخش دوم)
بیوگرافی محمد حسین جلیلی از شاعران معاصر کرمانشاهی

آثار محمد حسین جلیلی


کرمانشاهان باستان/تاریخ ایل و طایفه زنگنه/تاریخچه اوقاف در کرمانشاه/ تاریخ ادبیات ایران از صفویه تا مشروطیت/ یک دوره صرف و نحو و دستور زبان فارسی / ترجمه زبدة النصرة نخبة العصرة / تألیف بیداری اصفهانی که به نام «تاریخ سلسله‌ی سلجوقی» منتشر شده است. دیوان اشعارش را فاضل محقق و شاعر ارجمند ید اللّه عاطفی به چاپ رسانده است

نمونه شعر محمد حسین جلیلی


تا ساز دل به شور حسینی ترانه گوست‌ جان جهان به نغمه‌ی او گرم‌های و هوست
بگذر به کربلا که پس از قرن‌ها هنوز از بوی و موی کبر و عباس مشک بوست
داس خزان به باغ محمّد گلی نهشت‌ آری فلک به آل نبی سخت کینه جوست
طی کرد شاه دین ره اخلاص را به سر از سر قدم کنند مقیمان کوی دوست
زینب زبان به خطبه گشاده‌ست لاجرم‌ چشم حسین از سر نی مات روی اوست
سر را به سجده در دم آخر نهاد و گفت‌ از دوست هر بلا که به من می‌رسد نکوست
یادی ز قدّ اکبر و اشک حسین کرد «بیدار» چون بارید به سروی که طرف جوست
advertising