چطور با ملاحظه با دیگران رفتار کنیم

سبک زندگیمهارت اجتماعی

- 98/04/11
چطور با ملاحظه با دیگران رفتار کنیمبا ملاحظه بودن و رعایت حال دیگران به ما کمک می‌کند که در عین رک بودن، به احساسات طرف مقابل‌مان هم احترام بگذاریم. زمانی که با ملاحظه با دیگران رفتار می‌کنیم، می‌توانیم روابط‌مان را‍ حفظ کنیم، اعتبار خود را بالا ببریم و نشان بدهیم که برای بقیه ارزش و اهمیت قائلیم.

با ملاحظه رفتار کردن دقیقا چیست؟


با ملاحظه رفتار کردن یعنی توانایی گفتن حقیقت، همراه با در نظر گرفتن احساسات و واکنش‌های دیگران. برای اینکه بتوانید بازخورد‌های منفی و نظرات حساس خود را به دیگران بگویید،بهتر است رفتار با ملاحظه‌ای داشته باشید. وقتی با ملاحظه رفتار کنید می‌توانید حرفِ درست را درست بزنید و به این ترتیب از روابط‌تان محافظت کنید. رفتار با ملاحظه شامل مجموعه‌ای از عوامل دیگر می‌شود؛ هوش هیجانی، احترام، احتیاط،خودآگاهی، بافکر بودن، شفقت، باریک‌بینی، صداقت، سیاست و نزاکت در این نوع رفتار نقش دارند.

چرا با ملاحظه بودن اهمیت دارد؟


قبل از هرچیز باید گفت که هروقت مجبور بودید خبر بدی را به گوش کسی برسانید یا بازخورد منفی به کسی بدهید، باملاحظه بودن اهمیت بسیاری پیدا می‌کند. جدا از این‌، با ملاحظه صحبت کردن باعث می‌شود اعتبارتان پیش دیگران بالا رود. شما می توانید با ملاحظه‌ی حال افراد، هم روابط فعلی‌تان را حفظ کنید و هم دوستی‌های تازه‌ای شکل بدهید. یک برخورد درایت‌مندانه و باملاحظه، شما را بالغ و حرفه‌ای جلوه داده و اخلاق‌مداری را نشان می‌دهد. همچنین با این رفتار به دیگران نشان می دهید که اخلاق و ارزش‌هایتان برای‌تان مهم است و همیشه به آنها پای‌بند مانده‌اید.

با ملاحظه بودن ادب شما را هم نشان می‌دهد. وقتی با درایت حرف می‌زنید و ملاحظه افراد را می‌کنید، از دیگران متمایز می‌شوید و توجه دیگران به شما جلب می‌شود. همه‌ی اینها می‌تواند به فرصت‌های شغلی هیجان‌انگیزی بینجامد.

سرانجام اینکه با ملاحظه بودن باعث می‌شود با سوءِتفاهم‌ها مواجه نشوید. می‌توانید راه‌حل‌هایی بیابید که برای هر دو طرف مناسب باشد و نگذارید کسی جلوی بقیه کنف شود و آبرویش برود. بنابراین وقتی پای مذاکره‌ها و حل کردن سوءِتفاهم‌ها در میان باشد، باملاحظه بودن می‌تواند امتیاز مهمی محسوب شود.

نکته ی اول :


با ملاحظه بودن شدیدا تحت تأثیر فرهنگ قرار دارد. بازخوردی که در یک فرهنگ به نظر منصفانه و صادقانه می‌رسد، ممکن است در فرهنگ دیگری شدیدا توهین‌آمیز باشد. مدیری که در فرهنگی بزرگ شده است که در آن باملاحظه بودن اهمیت ویژه‌ای دارد، ممکن است به چشم کارمندی که تربیت شده‌ی کشوری با افراد صریح‌تر است، ضعیف به نظر بیاید یا حتی اصلا به انتقادات و تذکراتش اهمیتی داده نشود. پس زمانی که می‌خواهید از کسی با زمینه‌ی فرهنگی متفاوت انتقاد کنید، اول مطمئن شوید که از تفاوت‌های فرهنگی‌تان با وی به اندازه‌ی کافی اطلاعات دارید. در پایان این مطلب، مثال‌هایی از رفتار باملاحظه آورده شده است. به یاد داشته باشید که آنها را متناسب با فرهنگ خودتان تغییر بدهید.

نکته ی دوم:


رعایت کردن حال دیگران خیلی خوب است. اما بلاخره باید حرف‌تان را هم بزنید و کاری کنید که حق خودتان هم زایل نشود. بنابراین هرگاه خواستید با ملاحظه رفتار کنید، حواس‌تان باشد که منفعل نباشید، بلکه قاطعانه رفتار کنید.

مثال هایی درباره با ملاحظه رفتار کردن با دیگران


برای روشن شدن موضوع، چند مثال از رفتار باملاحظه برای شما می‌زنم:

_رئیس‌تان از شما خواهش می‌کند که انجام دادن بخشی از کارهای او را به عهده بگیرید تا او بتواند چهارشنبه عصر زودتر برود. اما برنامه‌ی شما کاملا پر است و فکر نمی‌کنید بتوانید همه‌ی این کارها را سر وقت برسانید. اگر بخواهیم با ملاحظه باشیم، می‌شود در قبال این درخواست چنین جوابی داد: «ممنونم که واسه برعهده گرفتن مسئولیت‌هاتون به من اعتماد می‌کنین. ببخشید که نمی‌تونم این دفعه کمکتون کنم، آخه کارام خیلی زیاده. میتونم واسه کارای هفته بعدتون کمکی بکنم؟ اون موقع وقت بیشتری دارم.»

_یکی از اعضای تیم‌تان همیشه دیر سر کار می‌آید. تأخیرات صبحگاهی او بر عملکردش تأثیر منفی گذاشته است. یک بار دیگر هم موعد مقرر می‌گذرد و او پروژه را به موقع تحویل نمی‌دهد. این بار وسوسه می‌شوید که در جلسه جلوی همه به او تذکر بدهید. شاید این کار در کوتاه‌مدت حس خوبی بهِتان بدهد، اما کار بی‌رحمانه‌ای است. اگر بخواهید ملاحظه‌ی حال او را هم بکنید، شاید بهتر باشد خصوصی با او در مورد تأخیرهایش حرف بزنید. حتی می‌توانید خیلی ملایم حرف‌تان را شروع کنید. مثلا بگویید: «متوجه شدم که صبح‌ها نمی‌تونی به موقع سر کار برسی. کمکی می‌تونم بهت بکنم؟»
همین‌طور که می‌بینید، باملاحظه بودن نشان از هوش هیجانی دارد و احتمال رسیدن به نتایج مثبت را بالا می‌برد.

چگونه با ملاحظه تر بشویم


با استفاده از تکنیک‌های زیر می‌توانید با مراعات حال دیگران با آنها ارتباط بهتری برقرار کنید.

۱. فضای مناسبی خلق کنید، و قبل از حرف زدن کمی بیندیشید


چند بار شده که زود شروع کرده‌اید به حرف زدن و بعد از گفته‌هایتان پشیمان شده‌اید؟
در قدم اول، تمرین کنید که وقتی دیگران حرف می‌زنند، فعالانه گوش کنید. قدم بعدی این است کههمدلینشان بدهید و هوش هیجانی داشته باشید. این دو مهارت به شما کمک می‌کنند تا با دیگران ارتباط بگیرید و بتوانید از زاویه‌ی دید آنها به موضوعات نگاه کنید. سرانجام اینکه در دیگران اعتمادیبه خودتان به وجود بیاورید تا بدانند که قصد سوئی ندارید، صادقید و شفقت نشان می‌دهید.

۲. زمان مناسب را تشخیص بدهید


فرض کنید همکارتان باخبر شده که آخر این سال قرار است از کار بیکارش کنند. همزمان با این قضیه، رئیس‌تان هم به شما خبر داده که ترفیع گرفته‌اید. آیا الان برای حرف زدن در مورد این خبر خوب وقت مناسبی است؟ معلوم است که نه! باملاحظه بودن یعنی گفتن حرف مناسب در زمان مناسب. قبل از اینکه شروع کنید به حرف زدن، به موقعیت توجه کرده و احتیاط کنید. ببینید با چه کسی هستید و کجا هستید و متناسب با آن موقعیت حرف بزنید.

۳. کلمات تان را به دقت انتخاب کنید


انتخاب واژگان شما بر درک دیگران از مقصودتان تأثیر دارد. جملات‌تان را زیادی مستقیم و رک نگویید. اگر مثلا بگویید «واقعا باید دفعه‌ی بعد بهتر از این کار کنی»، ممکن است طرف مقابل حالت دفاعی به خود بگیرد. به جای آن می‌توانید از جملات ملایم‌تر و غیرمستقیم‌تر استفاده کنید. مثلا بگویید: «من فکر می‌کنم اگر دفعه‌ی بعد بیشتر برای تحقیق کردن وقت بذاری، ارائه‌ات قوی‌تر بشه.»

به‌خصوص در جر و بحث‌ها و زمان‌هایی که قصد انتقاد سازنده دارید، استفاده از جملات اول شخص خیلی اهمیت دارند. با این کار به جای سرزنش کردن دیگران، مالکیت احساسات خودتان را به عهده می‌گیرید. برای مثال می‌توانید بگویید: «من مسئله رو جور دیگه‌ای می‌بینم.» یا «من نیاز داشتم چند بار این قسمت از مطلبت رو بخونم تا مفهوم حرفتو بگیرم.»

زمان‌هایی که می‌خواهید مخالفت‌تان را نشان دهید، می‌توانید از «عبارت‌های نازبالشی» استفاده کنید. نازبالش‌ها عبارت‌هایی هستند که کمک می‌کنند جای طرف مقابل را اول کمی گرم و نرم کنید و بعد مخالفت‌تان را به او نشان بدهید. عبارت‌هایی مانند «متوجهم چی میگی»، «نظرت برام محترمه» و «می‌فهمم حرفتو» از این جمله‌اند. مثلا می‌شود جمله‌ای مانند «اشتباه می‌کنی، تیم ما ماه قبل عملکردش خوب بوده.» را به کمک نازبالش‌ها به این جمله تبدیل کرد: «عقیده‌ات برام محترمه. اما فکر می‌کنم که تیم ما ماه قبل عملکردش خوب بوده.»

سرانجام اینکه هروقت دیدید مکالمه در حال پرتنش شدن است، سعی کنید مختصر و مفید حرف‌تان را بزنید. وقتی آدم احساس ناراحتی می‌کند خیلی وسوسه‌کننده است که همین‌طور به صحبت کردن ادامه بدهد؛ اما اینطوری احتمالش بیشتر است که زیادی حرف بزنید و چیزی بگویید که بعدا از گفتنش پشیمان شوید. صادق باشید و قاطعانه برخورد کنید و فقط حرف‌های ضروری را بگویید.

۴.مواظب زبان بدن خود باشید


فرض کنیم رئیس‌تان به شما می‌گوید که کارتان در جمع‌آوری آمار فروش این ماه «خوب» بوده است. اما در حین گفتن این حرف نگاهش را از شما می‌دزدد و دست‌هایش را هم جلوی سینه به هم قفل کرده است. با وجود اینکه کلماتش بار معنایی خنثی دارند، زبان بدنش باعث می‌شود شما به حرفش شک کنید.

وقتی که رفتارتان همراه با ملاحظه و مراعات طرف مقابل باشد، زبان بدن‌تان با حرفی که بر زبان می‌آورید تطابق دارد. هنگام گفت‌وگو با دیگران بی‌ریا و صمیمی جلوه می‌کنید، حتی اگر همان لحظه خبر بدی به طرف مقابل داده باشید. برای اینکه باملاحظه جلوه کنید، می‌توانید تماس چشمی برقرار کنید، پاهایتان را روی هم نیندازید، دست‌هایتان را به‌هم قفل نکنید، با انگشت‌تان اشاره نکنید و برای درست ایستادن تمرین داشته باشید. زبان بدن صمیمانه و یک تُنِ صدای مؤدبانه، خلوص نیت شما را نشان می‌دهد و به طرف مقابل می‌گوید که شما به همراهی و همکاری با وی علاقه‌مندید.

۵. احساسی برخورد نکنید؛ هیچوقت!


وقتی آدم عصبانی و ناراحت باشد، سخت می‌شود باملاحظه رفتار کرد. قبل از اینکه جلو بپرید و جواب طرف مقابل را بدهید، برای آرام شدن به خودتان زمان بدهید. یاد بگیرید تا در محیط کار هیجاناتتان را تحت کنترل نگه دارید. وقتی موقعیت استرس‌آوری برای‌تان پیش می‌آید، از آن مکان بیرون بیایید. پیاده‌روی بروید، از تکنیک‌های تنفس عمیق استفاده کنید و خلاصه هر کار لازم است بکنید تا آرامش‌تان را بازیافته و به خودتان مسلط شوید.

علاوه بر این، بهتر است هر چیزی را که باعث بی‌ملاحظه رفتار کردنتان می‌شود، شناسایی بکنید. این عوامل می‌تواند هرچیزی باشد؛ کلمات بخصوص، مسئله ‌ها و موقعیت‌های خاص و یا افراد مختلف می‌توانند باعث بی‌ملاحظگی شما شوند. آخرین باری که از عصبانیت کنترل‌تان را از دست دادید کی بود؟ آیا چیزی گفتید که بعدا از گفتنش پشیمان شده باشید؟ چرا چنین واکنشی نشان دادید؟ دقیقا چه چیزی باعث شد کنترل خودتان را از دست بدهید؟

وقتی که متوجه شدید چه چیزی باعث می‌شود ماشه‌ی هفت‌تیر بی ملاحظگی در درون‌تان کشیده شود، بهتر می‌توانید هیجانات‌تان را کنترل کنید یا اگر لازم بود از آن موقعیت دور شوید.

مثال هایی از موقعیت های روزمره


در ادامه، می‌خواهیم چند مثال از موقعیت‌هایی که در زندگی روزمره می‌توانند پیش بیایند، بزنیم. دقت کنید که کمی باملاحظه بودن در این شرایط چقدر می‌تواند در تصویری که از آن تجربه پیدا می‌کنیم، تفاوت ایجاد کند.

۱. اخراج کردن کارمندان


اخراج کردن اعضای تیمی که مدت‌ها با آنها کار کرده‌اید، هیچ‌وقت راحت نیست. در چنین موقعیت‌هایی معمولا با احساسات مردم سر و کار دارید و اوضاع می‌تواند حسابی پرتنش شود. برای همین است که باملاحظه بودن در این موقعیت‌ها خیلی اهمیت پیدا می‌کند.

صحبت را با توصیف اوضاع شروع کنید. واضح و شفاف توضیح بدهید که چه اتفاقی در شرف وقوع است. گفتن این مطلب سخت است و بسیار ناخوشایند؛ اما همکارتان حق دارد که از طرف شما صداقت ببیند. اگر به احساسات‌تان اجازه بدهید که بر نحوه‌ی اطلاع دادن‌تان به او تأثیر بگذارند، ممکن است شروع کنید به لاپوشانی و ظاهرِ قشنگ دادن به قضیه و در نهایت به جایی برسید که اصلا طرف منظور اصلی‌تان را متوجه نشود.

در قدم بعدی به او توضیح دهید که چرا این تصمیم را گرفته‌اید. سرانجام با او همدلی کرده و کمی دلگرمی به او بدهید. صداقت داشتن در چنین موقعیت‌هایی اهمیت بسیاری دارد، در این شرایط می توانید مهربان و حمایت‌گر هم باشید.

۲. بازخورد دادن


بازخورد دادن به کارمندان کار سختی است؛ مخصوصا اگر بازخورد منفی باشد. کلید ارائه‌ی بازخوردهای مؤثر این است که اولا به طور مداوم آنها را عرضه کنید و ثانیا باملاحظه باشید. یک راه خوب این است که بازخورد سازنده یا منفی را مثل سوسیس، وسط دو نان باگت از جنس بازخورد مثبت بگذارید. وقتی با نکات مثبت حرف‌تان را شروع می‌کنید، طرف مقابل کمی آرامش پیدا می‌کند و یادش می‌افتد که کارش خوب است. در پایان هم وقتی یک نکته‌ی مثبت دیگر رو می‌کنید، از ناراحتی ناشی از گرفتن بازخورد منفی می‌کاهید و باعث می‌شوید که فرد مقابل با حس بد به حال خود رها نشود.

نکته‌ی مهم این است که بازخورد منفی را در لابلای یک توده‌‌ی عظیم از نکات مثبت نچپانید! اگر زیادی تحسین و تمجید کنید ممکن است طرف حرف‌تان را کاملا اشتباه متوجه شود و اصلا به بخش منفی توجهی نکند. همچنین حواس‌تان باشد که از این روش زیادی استفاده نکنید؛ چرا که ممکن است همکاران‌تان دیگر بازخوردهای مثبت‌تان را از بیخ باور نکنند، چرا که فکر می‌کنند حتما در ادامه یک انتقاد منفی قرار است رو کنید.

۳. رد کردن دعوت ها


اگر جایی دعوت‌تان کنند و شما در جا با یک «نه» رک و راست، درخواست دعوت را رد کنید، ممکن است فکر کنند آدم بی‌نزاکت و بی‌ملاحظه‌ای هستید و بهِشان بربخورد. برای این که این اتفاق نیفتد، پروسه‌ی رد کردن دعوت را با یک اظهار نظر مثبت شروع کنید: «مرسی که یاد منم بودی. مطمئنم که قراره حسابی خوش بگذره.» بعد خیلی با ملاحظه جواب منفی را بدهید: «ببخشید که من نمی‌تونم بیام.» و سر انجام با جمله‌ی مثبتی کار را تمام کنید: «امیدوارم دفعه‌ی بعد برنامه‌م اینقدر قره‌قاطی نباشه و بتونیم با هم وقت بگذرونیم.» در مطلب چگونه بدون اینکه طرف مقابل را ناراحت کنیم، به او نه بگوییم می‌توانید در مورد استراتژی‌های بیشتری بخوانید که برای رد کردن درخواست دیگران به کار می‌آیند. به کمک آنها می‌توانید جواب منفی‌تان را با مراعات طرف مقابل، بدهید و در عین حال رابطه‌تان با او هم خراب نشود.

۴. جلوگیری از حرف زدن پشت سر دیگران


فرض کنید همکاری دارید که مشهور است به خدای غیبت کردن در شرکت. با او در یک اتاق هستید و او شروع می‌کند به شایعه‌پراکنی در مورد یکی دیگر از همکاران. با داشتن برخوردی باملاحظه، می‌توانید بحث را منحرف کرده و غیبت کردن او را متوقف کنید.

برای مثال می‌توانید نکته مثبتی در مورد شخص غایب بگویید: «شاید آمار فروش آرمین خوب نشده باشه، اما خیلی آدم سخت‌کوشیه.» یا می‌توانید از همکارتان بخواهید که دیگر به این موضوع نپردازد: «من نمی‌خوام در این مورد حرف بزنم، مخصوصا که ما نمی‌دونیم حقیقت چی بوده. بیا به جاش در مورد این شرکته که قراره با شرکت ما ادغام بشه صحبت کنیم.» یا می‌توانید بگویید: «من نمی‌خوام پشت سر مردم حرف بزنم»، یا «بیا وقتی در مورد این قضیه حرف بزنیم که آرمین خودش اینجا باشه، تا او هم از این مشکلات باخبر بشه و رفعشون کنه».

۵. سر و کله زدن با اختلاف نظرها


باملاحظه بودن از همه بیشتر برای حل اختلاف‌نظرها به درد می‌خورد؛ چرا که می‌تواند تنش بین افراد را از بین ببرد، مانع از سرزنش اشخاص شود و نگذارد جلوی بقیه کنف شوند. مثلا تصور کنید که با همکارتان سر اینکه چه کسی باید پروژه‌ی بعدی را مدیریت کند، جر و بحث کرده‌اید. مدیریت دو پروژه‌ی قبلی با همکارتان بوده، ولی از آنجایی که موضوع این پروژه در حوزه تخصص اوست، می‌خواهد مسئولیت این یکی را هم برعهده بگیرد.

قبل از اینکه دو پایتان را در یک کفش کنید و بر گرفتن پروژه اصرار بورزید، سعی کنید از دید همکارتان هم به موقعیت نگاه کنید. او پروژه‌های قبلی را خیلی حرفه‌ای و با مهارت تمام مدیریت کرده است. این پروژه‌ هم انگار درست برای او ساخته شده؛ شاید شما در مدیریت آن دچار مشکل شوید چرا که تجربه و تخصص او را ندارید.

اگر بخواهیم برخورد باملاحظه‌ای با این اختلاف نظر داشته باشیم، می‌توانیم در جواب این همکار بگوییم: «راست میگی، تو باید مسئول این پروژه بشی چون در حوزه تخصص توئه. منم برای اینکه نقش مدیریت تیم رو خوب ایفا کنم یه کم تمرین لازم دارم؛ پس نظرت چیه که تو این پروژه من دستیارت باشم ولی پروژه‌ی بعدی رو من به عهده بگیرم؟»

۶. با ملاحظه بودن در جلساتِ ارائه


تصور کنید رئیس‌تان از شما خواسته که برای گروهی از شاغلان حوزه‌ی صنعت ارائه‌ای آماده کنید. همه فعالانه در بحثی که در مورد ارائه شکل گرفته شرکت می‌کنند، اما یکی از افراد به نظر زیاد در باغ نیست. او تازه وارد این حیطه‌ی شغلی شده، و شما حدس می‌زنید که احتمالا برای پرسیدن سوال‌هایش اعتماد به‌نفس ندارد؛ چرا که نمی‌خواهد مورد تمسخر دیگران قرار بگیرد.

برای اینکه هنگام ارائه دادن مطالب، باملاحظه‌تر رفتار کرده باشید، سعی کنید از اصطلاحات فنی و تخصصی استفاده نکنید و کلمات طولانی که مخاطب را کمی گیج می‌کنند، به کار نبرید. مباحث پیچیده را واضح و شفاف توضیح دهید تا مخاطبان‌تان نیازی به شفاف‌سازی بیشتر نداشته باشند. هرگاه لازم بود، کمی خودتان را دست بیندازید و از عیب خود بگویید تا بقیه کمی احساس راحتی بیشتری داشته باشند. سرانجام اینکه وقت فراوانی را به پرسش و پاسخ اختصاص دهید تا همه بتوانند جواب سؤالات‌شان را بگیرند و وقتی از جلسه بیرون می‌آیند، احساس کنند چیزی به اطلاعات‌شان اضافه شده است.
advertising