خشونت خانگی و راه مقابله با آن

سبک زندگیمهارت اجتماعی

- 98/03/04
خشونت خانگی و راه مقابله با آنخشونت خانگی به معنی رفتار خشونت‌آمیز و سلطه گرانه یک عضو خانواده علیه عضو یا اعضای دیگر همان خانواده است. بر اساس مطالعات جامعه‌شناسی، هدف اصلی خشونت خانگی کودکان خردسال هستند. دومین نوع خشونت معمول در خانواده، خشونت علیه زنان است. خشونت درون خانواده بازتاب الگوهای کلی‌تر رفتار خشن است. بسیاری از مردانی که زنان و کودکانشان را از نظر فیزیکی مورد تعرض قرار می‌دهند در زمینه‌های دیگر سابقه خشونت دارند. پذیرش فرهنگی شکل‌هایی از خشونت خانگی مانند تنبیه بدنی؛ از عواملی است که میزان خشونت خانگی را افزایش می‌دهد.

خشونت خانگی ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد، اما معمولا این مشکل نایده گرفته می‌شود یا حتی افراد آن را انکار می‌کنند. این سوءاستفاده محدود به قشر خاصی هم نمی‌شود؛ و قربانی‌های آن ممکن است در هر سن‌وسال، با هر جنسیت و در وضعیت‌های اقتصادی مختلفی باشند. اولین قدم برای پایان دادن به خشونت خانگی این است که به وجود نشانه‌های آن اذعان کنیم. اگر دچار خشونت خانگی هستید یا کسی را می‌شناسید که در چنین وضعیتی به سر می‌برد، حتما برای مبارزه با آن کمک بگیرید. هیچ‌کس نباید زیر سایهٔ ترس از کسی زندگی کند که دوستش دارد.

آزار و اذیت و خشونت خانگی چیست؟


وقتی از آزار و اذیت صحبت می‌کنیم، خیلی‌ها به خشونت خانگی فکر می‌کنند، اما آزار و اذیت شامل هرگونه اقدامی است که فردی در رابطهٔ صمیمانه یا ازدواج خود، و به‌منظور تسلط و کنترل بر دیگری انجام می‌دهد. آزار و اذیت و خشونت خانگی فقط و فقط یک قصد دارند و آن هم به دست آوردن و حفظ سلطهٔ کامل بر دیگری است. فرد آزاردهنده «جوانمردانه بازی نمی‌کند». او از ایجاد احساس ترس، گناه، شرمندگی و ارعاب، برای کوچک کردن طرف مقابل و تسلط بر وی بهره می‌گیرد.

خشونت خانگی و آزارواذیت، سن‌وسال و جنسیت نمی‌شناسند. ممکن است آزار و سوءاستفاده برای هر فردی، در هر سنی، با هر عقبهٔ قومیتی و سطح اقتصادی اتفاق بیفتد. بیشتر قربانی‌های خشونت خانگی زنان هستند، اما مردان هم گرفتار آزارواذیت می‌شوند؛ به‌ویژه به‌صورت زبانی و عاطفی. خلاصه اینکه رفتار توهین‌آمیز هرگز پذیرفته‌شده نیست، چه از سوی مردان باشد، چه زنان، چه نوجوانان و چه بزرگ‌سالان. هر فردی شایستهٔ احساس ارزشمندی، احترام و امنیت است.

آزارواذیت خانگی اغلب از تهدید و توهین زبانی آغاز شده و به خشونت کشیده می‌شود. آسیب‌های جسمی بارزترین خطر آشکار آزارواذیت خانگی هستند، اما عواقب عاطفی و روانی آن‌ها هم شدید هستند. روابط عاطفی برمبنای سوءاستفاده، ممکن است عزت نفس را از بین ببرند، منجر به اضطراب و افسردگی شوند و کاری کند که فرد احساس تنهایی و درماندگی کند. هیچ‌کس نباید چنین عذابی را تحمل کند و نخستین قدم برای رهایی از آن، اذعان به وجود این سوءاستفاده در رابطه است.

نشانه های رابطهٔ مبتنی بر آزار و اذیت


رابطهٔ مبتنی بر آزار و اذیت نشانه‌های زیادی دارد، که ترس از شریک زندگی، بارزترین آن است. اگر احساس می‌کنید مدام باید مراقب باشید که چه می‌گویید و چه می‌کنید تا دعوایتان نشود، احتمالا رابطهٔ شما ناسالم و سوءاستفاده‌گرایانه است. همسری که شما را کوچک می‌کند، سعی می‌کند کنترل‌تان کند و باعث احساس تنفر از خود، درماندگی و افسردگی شما می‌شود، از سایر نشانه‌های چنین روابطی هستند.
برای تعیین اینکه رابطهٔ شما مبتنی بر آزارواذیت است یا نه، به پرسش‌های زیر پاسخ بدهید. اگر در نهایت پاسخ‌های «بله» بیشتر بودند، احتمال اینکه چنین رابطه‌ای دارید بیشتر است.

آیا رابطهٔ شما مبتنی بر آزار و اذیت است؟



الف. افکار و احساسات درونی شما


_آیا بیشتر اوقات از همسرتان می‌ترسید؟
_آیا به‌خاطر ترس از عصبانی کردن همسرتان، دربارهٔ بعضی چیزها اصلا حرف نمی‌زنید؟
_آیا احساس می‌کنید هیچ کار خوبی برای همسرتان نمی‌توانید انجام بدهید؟
_آیا عقیده دارید باید مورد آزار و بدرفتاری قرار بگیرید؟
_آیا فکر می‌کنید طرف مشکل‌دار شما هستید؟
_آیا احساس کرختی و درماندگی می‌کنید؟

ب. رفتارهای تحقیرآمیز همسر


_آیا همسرتان شما را تحقیر کرده و سرتان فریاد می‌کشد؟
_آیا مدام از شما انتقاد کرده و کوچک‌تان می‌کند؟
_آن‌قدر با شما بدرفتاری می‌کند که خجالت می‌کشید دوستان و خانواده‌تان هم ببینند؟
_ایده‌ها و دستاوردهای شما را نادیده گرفته یا برایشان ارزشی قائل نمی‌شود؟
_شما را مقصر رفتار سوءاستفاده‌گرایانهٔ خودش می‌داند؟
_شما را صرفا دارایی یا ابزار جنسی می‌بیند، نه انسان؟

ج. رفتارهای خشونت آمیز یا تهدیدهای همسر


_آیا همسرتان خلق‌وخوی بد یا پیش‌بینی‌ناپذیر دارد؟
_آیا به شما آسیب می‌زند، یا تهدید به ضرب‌وشتم، یا حتی کشتن می‌کند؟
_به دور کردن بچه‌ها از شما یا آسیب به آن‌ها تهدید می‌کند؟
_تهدید می‌کند که اگر از منزل بروید، خودش را می‌کُشد؟
_شما را وادار به رابطهٔ جنسی می‌کند؟
_وسایل شما را از بین می‌برد؟

د. رفتار سلطه گر همسر


_آیا همسرتان بیش از حد غیرتی است و احساس مالکیت بر شما دارد؟
_هر جا می‌روید و هر چه می‌کنید کنترل می‌کند؟
_نمی‌گذارد دوستان و خانوادهٔ خود را ببینید؟
_دسترسی شما به پول، تلفن و خودرو را محدود می‌کند؟
_مدام شما را چک می‌کند؟

آزار و اذیت جنسی و جسمی


آزار و اذیت جسمی، یعنی وقتی نیرویی فیزیکی علیه شما استفاده شود، طوری که آسیب ببینید یا به خطر بیفتید. حملهٔ فیزیکی یا ضرب‌وشتم جرم است، چه داخل خانواده اتفاق بیفتد و چه خارج از آن. نیروی انتظامی اختیار و قدرت این را دارد که در مقابل حملهٔ فیزیکی از شما محافظت کند.
هر وضعیتی که طی آن مجبور به شرکت در فعالیت جنسی ناخواسته، غیرایمن یا تحقیرکننده شوید، آزار جنسی محسوب می‌شود. رابطهٔ جنسی اجباری، حتی با همسرتان هم، تجاوز و خشونت خانگی است. علاوه بر این، کسانی که همسرشان از نظر جسمی یا جنسی از آنها سوءاستفاده می‌کنند، ریسک آسیب جدی یا کشته شدن هم تهدیدشان می‌کند.

چنین شرایطی هم آزار و اذیت خانگی تلقی می شوند:


آزار جسمی موردنظر جزئی است.
یعنی حتی اگر در مقایسه با آزارواذیتی که درباره‌شان خوانده‌اید، در تلویزیون دیده‌اید یا از زبان دیگران شنیده‌اید جزئی تلقی می‌شود، باز هم آزارواذیت خانگی است. آزارواذیت جسمی «بهتر» و «بدتر» ندارد؛ به طور مثال هُل دادن ساده هم ممکن است منجر به آسیب‌های شدیدی بشود.
آزارواذیت جسمی موردنظر فقط یک یا دو بار اتفاق افتاده است.
مطالعات نشان داده‌اند که اگر همسرتان یک‌بار به شما آسیب زده، احتمال دارد حملهٔ فیزیکی را ادامه بدهد.
وقتی دیگر اهمیتی نداده‌اید، حملهٔ فیزیکی هم متوقف شده است.
اگر منفعل شده‌اید و از حق خود برای بیان آنچه در دل دارید، رفت‌وآمد، معاشرت و ملاقات با دوستان و خانواده گذشته‌اید، اگرچه حملهٔ فیزیکی متوقف شده باشد، اما شما هنوز قربانی سوءاستفاده و خشونت خانگی هستید. اینکه از حق خود به‌عنوان یک انسان و شریک زندگی گذشته‌اید تا آن خشونت متوقف شود، به هیچ وجه پیروزی محسوب نمی‌شود.
هنوز کار به خشونت فیزیکی نرسیده است.
خیلی‌ها از نظر عاطفی و زبانی مورد توهین قرار می‌گیرند. این هم به‌اندازهٔ خشونت فیزیکی دلهره‌آور است، اما اغلب متوجه آن نمی‌شوند

آزار و اذیت عاطفی: مشکلی بزرگتر از آنچه فکر می کنید


همهٔ روابط سوءاستفاده‌گرایانه لزوما دربردارندهٔ خشونت فیزیکی نیستند. صرف اینکه مورد ضرب‌وشتم قرار نگرفته‌اید، به این معنا نیست که سوءاستفاده‌ای هم نشده است. خیلی از مردان و زنان دچار آزار عاطفی هستند، که اثر تخریبی کمتری هم نسبت به شکل جسمی آن ندارد. متأسفانه آزار و اذیت عاطفی اغلب نادیده گرفته می‌شود؛ حتی توسط خود شخص قربانی.
هدف آزار و اذیت عاطفی، از بین بردن عزت‌نفس و استقلال در شماست و باعث می‌شود احساس کنید که راهی برای خروج از این رابطه وجود ندارد یا اینکه بدون طرف مقابل، شما چیزی نخواهید داشت.
_آزار و اذیت عاطفی، شامل آزار زبانی هم می‌شود
_آزار زبانی یعنی فریاد کشیدن، اسم گذاشتن روی دیگری، نکوهش، شرمنده کردن، منزوی کردن، تحقیر و کنترل رفتار طرف مقابل.
_آزاردهنده‌هایی که از شیوه‌های عاطفی و روانی استفاده می‌کنند
_اگر آن‌طور که می‌خواهند عمل نکنید، اغلب تهدید به خشونت فیزیکی یا سایر واکنش‌ها می‌کنند.
_زخم‌های آزارواذیت عاطفی، عمیق هستند
شاید فکر کنید آزار و اذیت فیزیکی خیلی بدتر از آزارواذیت عاطفی است، چون خشونت فیزیکی ممکن است کار را به بیمارستان بکشاند و زخم‌های ظاهری باقی بگذارد، اما آزارواذیت عاطفی هم آسیب‌های عمیقی وارد می‌کند؛ گاهی‌اوقات حتی عمیق‌تر از آزار جسمی.

آزار و اذیت اقتصادی یا مالی: یکی از شکل های نامحسوس آزار عاطفی


به خاطر داشته باشید که هدف فرد آزاردهنده، تسلط بر شماست و او اغلب، از پول برای این منظور استفاده می‌کند. آزارواذیت اقتصادی یا مالی عبارت‌اند از:
_کنترل شدید بده‌بستان‌های مالی شما؛
_گرفتن پول یا کارت‌های بانکی شما؛
_حساب و کتاب کردن ریال به ریالی که خرج می‌کنید؛
_منع شما از ملزومات اولیهٔ زندگی مانند غذا، لباس، دارو و سرپناه؛
_محدود کردن شما به مقدار مشخصی خرجی؛
_جلوگیری از کار کردن یا انتخاب مسیر شغلی‌تان؛
_دخالت و مزاحمت در کار شما، مانند اجبارتان به غیبت کردن یا تماس مداوم در محل کار؛
_دزدی از شما و گرفتن پول‌تان.

آزار و اذیت دیگران، یک انتخاب است


علی‌رغم آنچه خیلی‌ها عقیده دارند، خشونت خانگی و آزار و اذیت، به این خاطر رخ نمی‌دهد که طرف کنترل رفتارش را از دست داده است، بلکه رفتارهای سوءاستفاده‌گرا و خشونت، انتخابی عمدی برای به دست آوردن سلطه است. مجرمان از روش‌های گوناگونی برای کنترل و اعمال قدرت بر شما استفاده می‌کنند، از جمله:

۱. سلطه


فرد آزاردهنده، باید احساس تسلط بر رابطه داشته باشد. او برای شما و کل خانواده تصمیم‌گیری می‌کند، باید و نباید تعیین می‌کنند و انتظار دارد بی‌چون‌وچرا از او اطاعت کنید. آزاردهنده با شما مانند پیشخدمت، بچه یا حتی مثل یک وسیله برخورد می‌کند.

۲. تحقیر


فرد آزاردهنده، هر کاری بتواند می‌کند تا اعتماد به نفس شما را کاهش بدهد، یا احساس نقصان در شما به وجود بیاورد. اگر باور کنید که بی‌ارزش هستید و هیچ‌کس دیگری شما را نمی‌خواهد، بعید است آن رابطه را ترک کنید. توهین، اسم‌گذاری، خجالت‌زده کردن یا تحقیر در مقابل دیگران، همگی ابزارهایی هستند که طراحی شده‌اند تا شما را پیش خودتان کم‌ارزش کرده یا احساس ناتوانایی در شما ایجاد کنند.

۳. انزوا


فرد آزاردهنده، برای زیاد کردن وابستگی به او، شما را از دنیای بیرون جدا می‌کند. او نمی‌گذارد خانواده یا دوستان خود را ببینید، یا حتی نمی‌گذارد کار کنید و درس بخوانید. برای انجام هر کاری، رفتن به هر جایی یا دیدن هر شخصی، باید از او اجازه بگیرید.

۴. تهدید


فرد آزاردهنده، معمولا از تهدید به‌عنوان ابزار استفاده می‌کند تا مانع از این شود که آن رابطه را ترک یا او را مجبور به تغییر رفتارش کنید. فرد سوءاستفاده‌گر، شما، فرزندان، سایر اعضای خانواده یا حتی حیوانات خانگی‌تان را تهدید به جرح یا قتل می‌کند. شاید تهدید به خودکشی هم بکند یا شما را متهم به کارهای نکرده کند یا حتی دربارهٔ شما به نهادهای خاصی گزارش دهد.

۵. تحقیر


فرد آزاردهنده، از روش‌های گوناگونی برای تحقیر استفاده می‌کند که طراحی شده‌اند تا شما را بترسانند و وادار به اطاعت کنند. منظور از این روش‌ها، نگاه‌ها یا حرکت‌های تهدیدکننده، خُرد کردن وسایل جلوی شما، تخریب و آسیب رساندن به حیوانات خانگی است. پیامی که پشت این اقدامات نهفته، این است که اگر اطاعت نکنید، عواقب خشونت‌باری در انتظارتان است.

۶. انکار و مقصر تراشی


فرد آزاردهنده، عادت به بهانه‌تراشی برای کارهای نابخشودنی دارد. او تقصیر آزارواذیت و خشونت خود را بر گردن دوران سخت کودکی، روز بد کاری یا حتی شما و فرزندان می‌اندازد؛ یعنی همان قربانی‌های سوءاستفاده. او خشونت خودش را جزئی نشان می‌دهد یا حتی وقوع آن را انکار می‌کند. اغلب‌اوقات شما را مسئول این خشونت خانگی نشان می‌دهد؛ یعنی دلیل رفتار خشونت‌آمیز و آزارواذیت او، شما هستید.
آزاردهنده‌ها توانایی کنترل رفتارشان را دارند، آنها مدام این کار را انجام می‌دهند
آزاردهنده، فرد موردنظر را انتخاب می‌کند
او به تک‌تک کسانی که در زندگی‌اش هستند، توهین نمی‌کند، بلکه آزارواذیت را معمولا نسبت به کسانی اعمال می‌کند که به او نزدیک‌تر هستند؛ کسانی که ادعا می‌کند دوست‌شان دارد.
فرد آزاردهنده، زمان و مکان آزارواذیت را با دقت انتخاب می‌کند
او خودش را کنترل می‌کند تا زمانی که کسی دوروبرش نباشد و شاهدی برای رفتارهایش وجود نداشته باشد. او جلوی چشم دیگران طوری رفتار می‌کند که انگار همه‌چیز خوب است، اما به‌محض آنکه با او تنها شدید، آزارواذیت را آغاز می‌کند.
وقتی به نفعش نباشد، توانایی توقف آزارواذیت را دارد
بیشتر آزاردهنده‌ها کنترل‌ناپذیر نیستند. در واقع آنها وقتی به نفعش باشد، می‌تواند فورا از رفتار بد خود دست بکشد؛ به‌طور مثال، وقتی سروکلهٔ پلیس پیدا می‌شود یا رئیسش تماس می‌گیرد.
کسانی که مرتکب خشونت می‌شوند، معمولا ضربه را به جایی می‌زنند که اثرش معلوم نشود
خیلی از افراد پرخاشگر، لگدها و مشت‌های خود را جایی می‌زنند که کبودی و اثر آن معلوم نشود.

چرخهٔ خشونت خانگی



۱. آزار و اذیت


طرف آزاررسان، پرخاش، تحقیر یا رفتار خشونت‌آمیز انجام می‌دهد. این برخورد، بازی قدرتی است برای نشان دادن اینکه «رئیس کیست».

۲. احساس گناه


او بعد از آزارواذیت، احساس گناه می‌کند، البته نه به خاطر رفتارهایش؛ بلکه بیشتر نگران این است که گیر بیفتد و با عواقب خشونت خانگی مواجه بشود.

۳.بهانه تراشی


کارهایش را توجیه می‌کند؛ بهانه‌تراشی می‌کند یا شما را مقصر برآشفته کردن خود می‌داند؛ خلاصه هر کاری می‌کند تا مسئولیتی بر عهده نگیرد.

۴. رفتار «عادی»


هر کاری بتواند می‌کند تا دوباره کنترل را به دست بگیرد و مطمئن شود که شما این رابطه را حفظ خواهید کرد. فرد مهاجم طوری رفتار می‌کند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده؛ چه‌بسا «دلبری هم می‌کند». این مرحله به شما امید می‌دهد که او این بار واقعا تغییر کرده است.

۵. خیال بافی و طرح ریزی


سوءاستفاده‌گر شروع به خیال‌بافی دربارهٔ تکرار آزارهایش می‌کند. زمان زیادی را صرف فکر کردن دربارهٔ این موضوع می‌کند که شما چه کار اشتباهی انجام داده‌اید و او چگونه می‌تواند تلافی کند. بعد هم طرحی می‌ریزد که خیال را به واقعیت تبدیل کند.

۶. دام گذاری


او شما را به دام می‌اندازد و طرحش را اجرایی می‌کند؛ موقعیتی را فراهم می‌کند که بتواند این خشونت خانگی علیه شما را توجیه نماید.
او عذرخواهی می‌کند و رفتارهای عاشقانه‌اش، ترک رابطه را برای شما دشوار می‌کند. کاری می‌کند که باور کنید تنها فردی هستید که می‌توانید کمکش کنید، که او رفتارش را تغییر خواهد کرد، که واقعا شما را دوست دارد. اما خطرات ماندن در چنین رابطه‌ای بسیار زیاد است.

نمونه ای از چرخهٔ کامل خشونت خانگی


مردی همسر خود را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهد. او بعد از کتک زدن زن، احساس خودخواستهٔ گناه می‌کند. می‌گوید: «ببخشید که زدمت»؛ اما چیزی که به زبان نمی‌آورد، این است: «عذرخواهی می‌کنم، چون ممکن است دچار دردسر شوم». سپس با متهم کردن طرف مقابل به داشتن رابطهٔ خارج از عرف، رفتارش را منطقی جلوه می‌دهد. او به همسرش می‌گوید: «اگر تو کمی عفت داشتی، مجبور نمی‌شدم بزنمت». بعد هم طوری رفتار می‌کند که همسرش مطمئن شود چنین اتفاقی دوباره نخواهد افتاد. اما در ادامه خیال‌بافی کرده، دربارهٔ آزارهای قبلی فکر کرده و تصمیم می‌گیرد دوباره وی را مورد ضرب‌وشتم قرار بدهد. او تصمیم می‌گیرد همسرش را به فروشگاه بفرستد، زمان شلوغی را هم انتخاب می‌کند. همسرش در ترافیک گیر می‌کند و چند دقیقه دیرتر از زمان موردنظر به خانه می‌رسد. مرد در ذهن خود، آزار و اذیت همسر را به خاطر رابطهٔ خارج از عرف با فروشنده توجیه کرده و در واقع همسرش را به دام انداخته است.

تشخیص نشانه های هشدارآمیز خشونت خانگی


تشخیص دقیق اینکه پشت درهای بسته چه اتفاقی می‌افتد، غیرممکن است، اما نشانه‌هایی از خشونت خانگی و سوءاستفادهٔ عاطفی وجود دارند که از این طرف و آن طرف شنیده می‌شود. اگر شاهد این نشانه‌ها در دوست‌تان، یکی از اعضای خانواده یا همکارتان هستید، قضیه را کاملا جدی بگیرید.

کسانی که مورد آزار قرار می گیرند، معمولا:


_برای راضی کردن همسرشان، ترسان و مضطرب هستند؛
_هر کاری همسرشان بگوید و بکند، همراهی می‌کنند؛
_اغلب به همسرشان اطلاع می‌دهند که کجا هستند و چه می‌کنند؛
_مدام تماس‌های تلفنی آزاردهنده از همسرشان دریافت می‌کنند؛
_دربارهٔ تندمزاجی، غیرتی شدن یا احساس سلطهٔ همسرشان صحبت می‌کنند.

کسانی که مورد آزار و اذیت فیزیکی قرار می گیرند، معمولا:


_همیشه روی بدن‌شان جای ضرب‌وشتم است و بهانه‌شان هم «اتفاقات روزمره» است؛
_در محل کار، دانشگاه یا قرارها مدام دیر می‌کنند و توضیحی هم ندارند؛
_لباس‌هایی می‌پوشند که جای کبودی‌ها یا زخم‌ها را بپوشانند؛ به طور مثال در تابستان‌ها لباس‌های آستین‌بلند می‌پوشند یا داخل اتاق عینک دودی می‌زنند.

کسانی که به اجبار همسرشان منزوی شده اند، معمولا:


_نمی‌توانند خانواده و دوستان‌شان را ببینند؛
_به‌ندرت پیش می‌آید که بدون همسرشان در انظار ظاهر بشوند؛
_دسترسی محدودی به پول، کارت‌های بانکی یا خودرو دارند.

کسانی که مورد سوءاستفاده قرار می گیرند، معمولا:


_اعتمادبه‌نفس بسیار پایینی دارند، حتی اگر قبلا اعتمادبه‌نفس‌شان زیاد بوده است؛
_تغییرات شخصیتی زیادی دارند؛ به‌طور مثال فرد معاشرتی، منزوی می‌شود.
_افسرده، مضطرب یا مشکوک به خودکشی هستند.

اگر مشکوک به سوءاستفاده یا خشونت خانگی یکی از اطرافیان تان هستید، به کمک او بیایید
اگر مشکوک هستید که یکی از آشناهایتان مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد، سریعا اقدام کنید. اگر تردید دارید، و به خودتان می‌گویید که ربطی به شما ندارد، یا شاید اشتباه می‌کنید، یا شاید آن فرد نخواهد در این باره صحبت کند، به خاطر بیاورید که بیان نگرانی‌هایتان، به آن فرد می‌فهماند که شما به او اهمیت می‌دهید و چه‌بسا زندگی‌اش را هم نجات بدهید.

با آن فرد در خلوت صحبت کنید و به او بفهمانید که نگرانش هستید. نشانه‌هایی را که دیده‌اید و نگران‌تان کرده، با او در میان بگذارید. به او بگویید هر وقت آمادهٔ صحبت بود، از او حمایت می‌کنید. به او اطمینان بدهید که هر چه می‌گوید بین خودتان می‌ماند، و هر طوری بتوانید به او کمک خواهید کرد.

به خاطر داشته باشید که آزاررسان‌ها در کنترل کردن قربانی‌هایشان بسیار خوب عمل می‌کنند. کسانی که از نظر عاطفی یا جسمی مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند، اغلب افسرده، بی‌رمق، ترسیده، شرمنده و سردرگم هستند. آنها برای خروج از آن وضعیت، به کمک نیاز دارند، اما همسرشان آنها را از خانواده و دوستان دور کرده است. اگر به نشانه‌های هشدارآمیز دقت و از او حمایت کنید، می‌توانید کمکش کنید از این وضعیت رها شده و شروع به بازسازی خودش بکند.

بایدها و نبایدها در برخورد با فرد قربانی


این کارها را نباید بکنید:
_صبر نکنید تا او پیش‌قدم بشود؛
_او را قضاوت و نکوهش نکنید؛
_به او فشار نیاورید؛
_او را نصیحت نکنید؛
_برای حمایت‌های خود شرط نگذارید.

این کارها را باید بکنید:
_بپرسید آیا مشکلی دارد؛
_نگرانی خود را ابراز کنید؛
_گوش کنید و او را تأیید کنید؛
_پیشنهاد کمک بدهید؛
_از تصمیم‌های او حمایت کنید.
advertising