افکاری که باعث کم شدن انگیزه در زندگی می شود

سبک زندگیمهارت اجتماعی

- 97/11/12
افکاری که باعث کم شدن انگیزه در زندگی می شودتصورات در واقع فرضیات هستند. براساس چیزی که فکر می‌کنید درست است، تصور می‌کنید که چیزی درست است. بدون هیچ سند و مدرکی. تصورات می‌تواند درمورد خودتان و دیگران باشد. بعنوان مثال، «او اینطور با من رفتار می‌کند چون ....»، یا «آنها تصور می‌کنند که من اینطور هستم چون ....»، «من همیشه اینکار را می‌کنم چون ....».چرا زندگی‌تان را نابود می‌کند: شما دردهای احساسی و فکری بی‌موردی را برای خودتان درست می‌کنید. مخصوصاً اگر همیشه بدترین‌ها را تصور کنید. تصورات باعث می شوند قضاوت‌های نادرستی درمورد بقیه پیدا کنید. این می‌تواند به روابط شما صدمه زده یا آنها را نابود کند.

باورهای ذهنی در ذات خود بسیار افراطی هستند. مجموعه الفاظ و کلمات ذهن درست مثل اعتقادات بسیار قوی هستند. بعنوان مثال، جملاتی مثل «دیگر هیچوقت نمی‌توانم درست حرف بزنم»، «آنها همیشه خیلی عجیب به من نگاه می‌کنند» و … اعتقادات هم درست مثل همه تله‌های ذهنی به طور ناخودآگاه در شما وجود دارند. ممکن است ریشه بسیار عمیقی در ذهنتان داشته باشند، طوریکه به ذهن هوشیارتان حمله خواهد کرد. مثال، «آدم‌های دیگر می‌خواهند به من صدمه بزنند.» یا «من واقعاً زشتم.»چرا زندگی‌تان را نابود می‌کند: اعتقادات ذاتی کورکننده دارند. اگر این اعتقادات اشتباه باشند، می‌توانند تاثیر منفی شدیدی بر شما داشته باشند. این اعتقادات به طرز زننده‌ای ترس در دلتان خواهند انداخت. درنتیجه زندگی شما بسیار محدود شده و ناراحت و افسرده خواهید شد.

مقایسه‌ها،این می‌تواند بین شما و دیگران باشد، مثلاً «او خیلی باهوش‌تر از من است». همچنین مقایسه می‌تواند بین شما و ایدآل‌هایتان باشد، مثلاً «من باید درست مثل فلان موقع، فلان طور شوم». نارضایتی چیزی است که موجب مقایسه کردن شما می‌شود. ما همیشه می‌خواهیم بهتر، کامل‌تر و بالاتر از دیگران باشیم. مقایسه همچنین موجب رقابت می‌شود. ما از آدم‌های دیگر و ایدآل‌هایمان بعنوان مقیاس و معیاری برای موفقیت استفاده می‌کنیم.چرا زندگی‌تان را نابود می‌کند: مقایسه کردن موجب حسادت و دشمنی می‌شود. همچنین موجب عصبانیت، درد و کلافگی می‌گردد. این بر روابط شما با دیگران فشار وارد کرده و معمولاً موجب نابود کردن دوستی‌هایتان می‌شود.

آرزو داشتن یعنی خواستن چیزی که ندارید. علت آن این است که ناراضی هستیم و احساس کمبود می‌کنیم. هیچ‌وقت هیچ‌چیز برایمان کافی نیست. خودمان هم کافی نیستیم. مثلاً، «می‌خواهم اینطور باشم اما نمی‌توانم.»، «دلم می‌خواهد او این ویژگی را داشته باشد اما اینطور نیست.» و از این قبیل. آرزوها رابطه نزدیکی با مقایسه‌ها دارند. ما خودمان را مقایسه می‌کنیم و نتیجه آن تمایل به داشتن چیزی بزرگتر و بهتر است.چرا زندگی‌تان را نابود می‌کند: یک اصل اولیه این است که آرزو مساوی با درد است. گاهی‌اوقات، آرزو منجر به حرص و طمع می‌شود و طمع موجب بت‌سازی و عقده‌های روحی است. نتیجه آن معمولاً درد است. به جنایاتی که در دنیا اتفاق می‌افتد فکر کنید -- دزدی‌، قتل‌‌، تجاوز، خیانت، … همه اینها بخاطر تمایلات و آرزوهای بشر است. وقتی چیزی را آرزو می‌کنیم که نداریم، نتیجه آن درد خواهد بود.

انتظار داشتن یعنی داشتن این فکر که چیزی باید اتفاق بیفتد یا اتفاق خواهد افتاد. انتظارات معمولاً توسط ذهنی خشک و سخت ساخته می‌شوند که وقتی به چالش کشیده شود، دچار آشفتگی و پریشانی خواهد شد. مثلاً ناخودآگاه فکر می‌کنید، «با من مودبانه برخورد خواهد کرد» اما این اتفاق نمی‌افتد و شما بلافاصله بخاطر انتظاری که داشته‌اید ناامید می‌شوید. انتظارات درنتیجه قطعیت‌ های نادرست ساخته می‌شوند و اینها نشانه‌ رفتارهایی است که به دنبال حفظ امنیت هستند. همچنین ممکن است این انتظارات در قبال خودتان باشد، مثلاً به طور ناخودآگاه تصور می‌کنید «صورتم سرخ شده و به تته پته خواهم افتاد» و بلافاصله این اتفاق خواهد افتاد.

چرا زندگی‌تان را نابود می‌کند: انتظار رفتارهایی خاص از دیگران داشتن معمولاً منجر به ناامیدی، سردرگمی، کلافگی و عصبانیت خواهد شد. توقعات فشار زیادی بر روابط شما وارد خواهند کرد. از طرف دیگر، انتظار داشتن از خودتان هم مسائل زیادی برایتان ایجاد خواهد کرد. توقعات شما با از پیش تعیین کردن اینکه نتیجه چیزی خوب خواهد شد یا بد، بر نتیجه کار اثر می‌گذارد. مثلاً اگر توقع دارید خسته شوید، در 99.9 درصد از موارد خسته خواهید شد. این تاثیر شدیداً منفی بر زندگی‌تان خواهد داشت.

شاید به اندازه‌ی آدم موفق دیگری که می‌شناسید، قوی نباشید، ولی مجبور هم نیستید باشید. شما درون خود نیرویی دارید که منتظر رها شدن است. نیرو وقتی می‌آید که “چرایی” خودتان را به روشنی تشخیص داده‌ باشید دلیل این‌که چرا به دنبال یک رویا می‌روید. وقتی از شرایط‌تان چشم‌پوشی می‌کنید و روی هدف‌تان تمرکز می‌کنید، قوی‌تر می‌شوید.اگر به گذشته‌ی خیلی از آدم‌هایی که آنها را قهرمان می‌دانیم‌، مثل استیو جابز، الن ماسک، بیل گیتس، و خیلی‌های دیگر نگاه کنید، داستان غلبه بر شکست را خواهید دید. هر کسی شکست را تجربه می‌کند، ولی همه مثل هم با آن کنار نمی‌آیند. اجازه ندهید شکست‌های قبلی شما را از موفقیت‌های آینده بازدارد. شما می‌توانید به شکست‌ غلبه کنید و غلبه خواهیدکرد، ولی تنها در صورتی که انتخاب شما این باشد.

اگر زندگی مثل فیلم‌ها بود، آسان‌تر بود، ولی نیست. زندگی سخت و پیچیده‌است. اوضاع همیشه همان‌طور که می‌خواهید پیش‌نمی‌رود، ایجاد تغییرات اساسی و دنبال کردن رویاها سخت است. مستلزم تحمل رنج، عزم راسخ، و غلبه بر باورهای خودمحدودکننده است. سخت‌کوشی به شما کمک می‌کند رویای‌تان را باور کنید و آن را به واقعیت تبدیل کنید. وقتی رویای‌تان را به واقعیت تبدیل کردید آن را بستایید.تغییر هراس‌انگیز است. اطرافیان‌تان را می‌هراساند چون همه‌ی ما می‌ترسیم از منطقه‌ی امن خود خارج شویم. ما شرطی شده‌ایم که بیش‌تر عمر خود را در یک مسیر معین بمانیم، بنابراین وقتی از آن منحرف می‌شویم، آدم‌های اطراف‌مان سعی می‌کنند ما را متقاعد کنند که مثل بقیه باشیم. شاید نیت‌شان خوب باشد، ولی آنها جای شما نیستند. این زندگی شما است، و شما باید برای خودتان زندگی کنید.

زندگی کوتاه است. همه‌ی ما ممکن است خاطره‌ای را به یاد بیاوریم و حس کنیم انگار همین دیروز بود، ولی درواقع سال‌ها پیش بوده‌است. زندگی با سرعت از کنار ما می‌گذرد. این تصور که وقت داریم مانند پوست خربزه است. هرآنچه داریم امروز است، و باید هرروز طوری زندگی کنیم که انگار روز آخر است.“اگر می‌خواهید موفق باشید آن را تبدیل به هدف نکنید. فقط هرآنچه را عاشقش هستید و باور دارید انجام دهید، و سپس موفقیت به‌طور طبیعی خواهدآمد.”
advertising