تکنیک های فراموشی و کم رنگ کردن خاطرات بد و آزار دهنده

پزشکی و سلامتروانشناسی

- 98/02/16
تکنیک های فراموشی و کم رنگ کردن خاطرات بد و آزار دهندهممکن است برای هر انسانی در زندگی اتفاقات بدی بیفتد که خاطرات بد آن اتفاق تا آخر عمر همراه آن شخص باشد و باعث آزار و ناراحتی فرد شود. فکر کردن و یادآوری مداوم این خاطرات بد باعث افسردگی و تضعیف روحیه شخص می شود و اگر طولانی مدت باشد خطرناک است. بنابراین شخصی که دچار چنین مشکلاتی شده است باید به خود کمک کند و سعی کند خاطرات بد گذشته را فراموش کند.
در اینجا روش ها و تکنیک هایی برای کم رنگ کردن و فراموش کردن خاطرات بد در ذهن آورده شده است.

تکنیک های کم رنگ کردن خاطرات بد


تکنیک اول
از بین بردن تمام آثار بیرونی خاطرات بد مثلا فراموش کردن آن است. به طور مثال در صورتی که فرد از یک تصادف خاطره بدی در ذهن خود دارد، باید خودرویی که با آن تصادف کرده را بفروشد. لباس‎ ها و لوازم را تعویض کند و عکس ها را از بین ببرد؛ اگر این خاطره بد در ارتباط با فردی دیگر به وجود آمده، تا حد ممکن باید از دیدار و گفت وگو با آن فرد خودداری شود.

تکنیک دوم
عدم پرورش افکار منفی است، به گونه ای که نباید با یادآوری خاطرات بد، آن ها را گسترش داد. متاسفانه برخی افراد عادت دارند افکار مزاحم را پرورش دهند.

تکنیک سوم
از راه های اهمیت ندادن به افکار منفی این است که فرد در مواقع هجوم آن ها به ذهن، سریع ذهن خود را متوقف کند و با ایجاد حالت تنبیه، آمار ورود این افکار به ذهن را کاهش داد.

تکنیک چهارم
با نوشتن آن خاطره بر روی کاغذ و پررنگ کردن هر خاطره ای هرچند بد، نکات مثبت آن را در نظر گرفت؛ از جمله نکات مثبت هر خاطره بد می توان به هوشیاری، آگاهی، تجربه و درس عبرت برای افراد اشاره کرد.

تکنیک پنجم
از مهم ترین کارها این است که افکار مثبت جایگزین افکار منفی شوند، این امر تمرکز قوی و تلاش مداوم فرد را می طلبد.

تکنیک و روش کنترل ذهن


برای در دست گرفتن کنترل بدن، باید بر ذهنتان کنترل داشته باشید. با تغییر دادن رنگ، فاصله، اندازه، حرکت، صدا و شفافیت تصویر می توانید اثر تک تک خاطرات بد را که در ذهنتان جای گزین شده از بین برده و به طور کامل به آرامش روانی برسید.

رنگ:
تصاویر ذهنی به صورت رنگی در مغز ذخیره می شوند. حال شما باید آن تصویر ذهنی بد را که به صورت رنگی در مغزت ذخیره شده است، تبدیل به تصویری سیاه و سفید بکنید؛ به این شکل احساست نسبت به آن فکر عوض می شود. حالا چشم هایتان را ببندید و به آن خاطره فکر کنید. وقتی خوب در ذهنتان نقش بست، رنگ آن را تبدیل به سیاه و سفید کنید.

فاصله:
وقتی یک تصویر ذهنی را در مغزتان، از خودتان دور کنید، تأکید و تأثیر آن بر ذهن شما کم تر می شود و حس می کنید که آن مشکل در یک زمان دور برایتان اتفاق افتاده است و دیگر ناراحتتان نمی کند.

اندازه:
تصویر ذهنی که در مغز شما ثبت شده اگر بزرگ باشد؛ احساس بدی خواهید داشت و اعتمادبه نفستان هم نسبت به آن موضوع کم می شود. سعی کنید آن تصویر را در ذهنتان کوچک و کوچک تر کنید؛ می بینید که بعد از این کار آن تصویر دیگر برایتان اهمیتی ندارد.

حرکت:
اگر تصویر بدی در ذهنتان مدام مثل یک فیلم حرکت می کند؛ حرکت آن را هر بار کم تر کنید، تا کُند شود و در نهایت تبدیل به تصویری ثابت مثل یک عکس بشود. حالا آن احساس بد ساکن و کم می شود.

صدا:
تصویر ذهنیتان اگر صدا دارد و مدام با تکرار صدایش آزارتان می دهد، صدای آن را خاموش کنید؛ یعنی فکر کنید مثل رادیو با زدن دکمه ی خاموش، صدای بلندگوی ذهنتان هم بسته شده و آن تصویر بی صدا می شود.

شفافیت:
اگر تصویر ذهنیتان شفاف و واضح باشد، اثرش در ذهن ماندگارتر می شود. پس باید آن را تار و مبهم کنید. تصور کنید جلوی این تصاویر، یک شیشه ی مات و کدر می گذارید و آن را محو و تاریک می کنید. با این روش آن حس بد کم رنگ تر می شود.

تکنیک NLP برای فراموش کردن خاطرات بد


اصول کلی این تمرین تمرکز بر تغییر مسیرهای عصبی است که بر اثر یک حادثه یا اتفاق، ذهن ما بصورت منفی شرطی میشود.
پس از شرطی شدن منفی ذهن، هرگاه فرد در موقعیت مشابه قرار گیرد، دچار حمله های عصبی میشود. در ابتدا به میزان شدت خاطره پرداخته می شود و سئوال می شود اگر قرار باشد بین صفر تا 10 عددی به این خاطره بدهید، چه عددی را میگویید
پس از این مرحله بصورت ذهنی با استفاده از time line یا خط زمانی فرد به زمانی میرویم که حادثه اتفاق افتاده است.به عنوان مثال این روش برروی فردی انجام گرفت. در این تمرین فرد در زمانی که 6 سال داشت، شاهد تصادف خانواده خود بود که طی آن پدرش به شدت دچار آسیب دیدگی شده است. برای اینکه تمرین بخوبی اجرا شود باید با استفاده از تغییرات کیفیت فرعی احساسات (یعنی تغییر تصاویر، صداهای اطراف و…) خاطره را زنده کرده گویی فرد اکنون درون آن خاطره است.
ریچارد بندلر یکی از پدید آورندگان NLP اعتقاد دارد هرگونه رفتاری که در ذهن ما شکل گرفته است نوعی یادگیری است اما گاهی این یادگیری ها بصورت منفی هستند و انرژی زیادی را از ما تلف می کنند. همچنین او اعتقاد دارد وقتی یک حادثه برای ما اتفاق می افتد، در چند ثانیه این تصاویر و صداها در ذهن ما ثبت میشوند و سالها ما را آزار میدهند. پس اگر ذهن با این سرعت ترس را یاد میگیرد، چرا نباید درمان آن به سرعت اتفاق بیفتد؟
از اینرو نام دیگر ان ال پی تغییرات سریع فردی است زیرا از آنجایی که ذهن زود یاد می گیرد، میتوان از این مشخصه آن استفاده کرد و درمان را بخوبی صورت پذیرد.
advertising