علامت بیماری اسکیزوفرنی و راه درمان آن

پزشکی و سلامتپزشکی

- 97/08/25
علامت بیماری اسکیزوفرنی و راه درمان آن

توهم و هذیان از مهم‌ترین علامت‌ بیماری اسکیزوفرنی


با اشاره به اینکه مهم‌ترین علامت بیماران اسکیزوفرنی‌ توهم و هذیان است، برخی از این بیماران تکلم آشفته دارند یعنی در صحبت‌های خود مدام بحث را عوض کنند و از این شاخه به آن شاخه می‌پرند و به مقصد خاصی نمی‌رسد؛ در گذشته بیماری کاتاتونیک نسبتا شایع‌تر بوده است، اما امروزه با روی کار آمدن داروها و تشخیص به موقع بیماری از پیشرفت آن جلوگیری شده و بیماران کمتری از نوع کاتاتونیک داریم.

با تاکید اینکه نوع دیگری از بیماری اسیکزوفرنی آشفته یا هبه فرنی است، این نوع بیماری بیشتر در جوان‌ها دیده می‌شود؛ رفتاری آشفته و نابسامان ، حماقت و گیسختگی آشکاری دارند، آنها بدون محرکی مناسب، به یکباره می‌خندند، شکلک در می‌آورند، رفتار آنها شاد و شنگول، ولی کاملا نامانوس و مضحک است، که این بیانگر حساسیت شدید به نشانه‌های درونی و عدم حساسیت شدید به نشانه‌های بیرونی است، آنها به همین نسبت حراف هستند و برای مدت طولانی به مکالمه بی‌معنی می‌پردازند.

در این گونه بیماران، بدبینی، هذیان و توهم زیاد است و اصولا اطراف خود را عجیب می‌بینند مثلا شب‌ها هنگام خواب، پرستار خود را به شکل شبح می‌بیند و یا به یک یا چند هذیان غیر عادی اشتغال ذهنی دارند یا در ارتباط با موضوع آزار و اذیت شدن توهمات شنیداری دارند، بدون اینکه گفتار یا رفتار آشفته‌ای داشته باشند، این توهمات معمولا با محتوای هذیان‌ها ارتباط دارد.

دلایل بیماری اسکیزوفرنی


وی با بیان اینکه بیماری اسکیزوفرنی دلایل و سبب شناسی‌های زیادی دارد، اظهار کرد: اسکیزوفرنی از مصرف زیاد دوپامین در مغز به وجود می‌آید؛ درمانی که پزشکان برای اینگونه افراد تجویز می کنند، مصرف داروهای تری هگزیفنیدیل، بی پریدین، رسپیریدون، کلوزاپین، اولانزاپین، کوتیاپین، زیپراسیدون است که فرد باید در طول حیات خود با تجویز پزشک مصرف نمایند.

زمانی که بیماری پیشرفت می کند درمان آن طولانی تر و مشکل است؛ بیماری اتیسم، در خودماندگی و توهم و هذیان زمانی که در افراد شدت پیدا می کند درمان آن سالیان سال بهطور می‌انجامد وفرد باید زیر نظر پزشک باشد.

۱- درمان اسکیزوفرنی از طریق دارو:


مهمترین درمان اسکیزوفرنی بالاخص در دوران حاد بیماری، درمان دارویی می‌باشد. داروها بیماری را درمان نمی‌کنند، بلکه آن را کنترل می‌نمایند. به همین دلیل، بدون صلاحدید پزشک نباید مصرف دارو را قطع و یا کاهش داد. با وجود مصرف دارو، استفاده از سایر روش‌های درمانی برای درمان اسکیزوفرنی ضروری است.

داروهای ضد روانپریشی را می‌توان به دو دسته تیپیکال (نسل اول) و اتیپیکال (نسل جدید) تقسیم کرد. داروهای تیپیکال بر روی نشانه‌های ایجابی از جمله توهم، هذیان و پریشانی موثر هستند و داروهای اتیپیکال، هم بر روی نشانه‌های ایجابی و هم نشانه‌های سلبی موثر می‌باشند و به نسبت، اثرات جانبی کمتری دارند.

نمونه داروهای نسل اول:
کلورپرومازین- هالوپریدول- پرفنازین- فلوفنازین- تریفلوپرازین- پیموزاید

نمونه داروهای نسل جدید:
رسپریدون- الانزاپین- کلوزاپین- کاریپرازین- برکسپیپرازول- آسناپین

۲- درمان روان‌شناختی اسکیزوفرنی:


پس از آنکه توسط دارو، نشانه‌های ایجابی اسکیزوفرنی (توهم، هذیان، پریشانی فکر) کاهش یافت، بایستی درمان اسکیزوفرنی از طریق روان‌شناختی را آغاز کرد. هدف درمان‌های روان‌شناختی در درمان اسکیزوفرنی ، توانمندسازی فرد در حوزه‌های مختلفی چون ارتباط، کار، مراقبت از خود و حل مسئله است.

توانبخشی: برنامه‌های توانبخشی به بیمار کمک می‌کند تا با کسب اعتماد به‌نفس لازم، مهارت‌های موردنیاز برای یک زندگی مفید، پربار و مستقل را کسب کند. آموزش مهارت‌هایی مانند: شغلی و استخدامی، پخت و پز، رفت و روب، بودجه‌بندی پول، خرید، تعامل و معاشرت اجتماعی، حل مساله و مدیریت استرس.

آشنا کردن بیمار با گروه‌های خودیاری که اعضای آن، خود با این بیماری دست و پنجه نرم کرده‌اند نیز به آموزش بیمار در نحوه مدیریت بیماری خود کمک می‌کند. آموزش مهارت به بیمار برای پیدا کردن شغل نیز از موارد مهم توانبخشی در درمان اسکیزوفرنی است.

آموزش روانی: آموزش روانی عبارت از آگاهی درباره بیماری، نحوه درمان، و نحوه شناسایی نشانه‌های اسکیزوفرنی برای متوقف کردن آنها و جلوگیری از شروع یک دوره حاد اسکیزوفرنی می‌باشد. آموزش روانی برای اطرافیان بیمار و کسانی که از بیمار مراقبت می‌کنند نیز مفید می‌باشد.

یادگیری تکنیک‌های کنترلی به بیمار اجازه به چالش ‌کشیدن باورهایش درباره تجربیات روان‌پریشانه را می‌دهد. استراتژی‌های انطباقی شامل موارد زیر می‌شوند:
۱- جابجایی تمرکز: این فرایندی است که در آن بیمار با جدیت، توجهش را از یک موضوع یا تجربه به چیز دیگری تغییر می‌دهد. در جلسه به بیمار آموزش داده می‌شود در زمان مناسب توجهش را از طریق تمرین تغییر دهد. برای مثال، اوقاتی بود که مریم هنگام بحث درباره صداها در جلسه نگران می‌شد، بنابراین روانشناس از مریم می‌پرسید تصویری که روی دیوار است را توصیف کند تا توجهش را تغییر دهد. به‌عنوان روشی دیگر، بیمار می‌تواند توجهش را روی مجموعه‌ای از تصاویر مثبت متمرکز کند. مریم از این استراتژی با به یاد آوردن تعطیلاتی که در سواحل اسپانیا گذرانده بود، استفاده کرد. او آموزش دید از یک تصویر بصری از ساحل الهام بگیرد و آن تصویر را با جزئیات توضیح بدهد. از او خواسته شد تجربه ساحل را توسط تمام حس‌هایش به‌یاد بیاورد. مریم مرتباً این خاطره را تمرین ‌کرد تا اینکه توانست به خواست خودش برای تغییر تمرکز از آن استفاده کند.

۲-آموزش آگاهی: این استراتژی شامل آموزش دادن به بیماران می‌شود تا نشانه‌های‌شان و به‌ویژه شروع آنها را بشناسند، و به آنها واکنش نشان ندهند یا گرفتار محتوای آن‌ها نشوند. با نظارت بر زمان و موقعیت‌هایی که نشانه‌ها در آنها بروز می‌کنند، بیماران می‌توانند از استراتژی‌های انطباقی از قبیل تغییر تمرکز برای کاهش تأثیر احساسی محتوای نشانه‌ها استفاده کنند. هدف در اینجا دو قسم است: کمک به بیمار برای جدا شدن ذهنی از محتوای نشانه‌ها و استفاده از نشانه‌ها به‌عنوان راهنمایی برای اقدام جایگزین.

3- تکنیک‌های برانگیختگی‌‌زدایی: سطوح بالای برانگیختگی به آسیب‌شناسی اسکیزوفرنی ربط دارند و اغلب هم پیش از تجربیات روان‌پریشانه و هم به‌عنوان پاسخ به تجربیات روان‌پریشانه رخ می‌دهند. آموزش‌ مختصر ریلکسیشن و تمرینات تنفسی به بیمار می‌تواند از تحریک و برانگیختگی ناشی از تجربیات روان‌پریشانه بکاهد.

۴-افزایش سطوح فعالیت: بیماران روان‌‌پریش، به‌ویژه مستعد انزوا و فعالیت‌های اجتماعی محدود هستند، بنابراین تمرینات منظم و استاندارد فعالیت‌ها به‌ویژه اگر در آغاز بروز نشانه‌ها باشد، می‌تواند استراتژی انطباقی قدرتمندی باشد.

۵-مشارکت و عدم‌مشارکت اجتماعی: اگرچه برای بسیاری از بیماران، تحمل تعاملات اجتماعی دشوار است، لیک باید به بیماران آموزش داد که سطوحی از عدم مشارکت اجتماعی وجود دارد که می‌توان از آن برای کمک به تحمل تحریکات اجتماعی بهره برد. برای مثال، مریم پس از یک دوره بهبودی، به‌تدریج به محل کارش بازگشت (دو بار در هفته). زمانی‌که احساس می‌کرد در محل کار بیش از حد برانگیخته شده است، محل کار را ترک می‌کرد و کمی قدم می‌زد و سپس دوباره به محل کارش بازمی‌گشت (او بر سر وقفه‌های منظم میان کار با رئیسش به توافق رسیده بود). استفاده از این روش می‌تواند به بیماران کمک کند تا احساس کنند بر محیط اجتماعی‌شان کنترل دارند و می‌توانند اعتماد‌ به نفس‌شان را برای آغاز تعامل‌های اجتماعی بیشتر کنند. این روشی برای کاهش تأثیر نشانه‌های آنها است.

۶- ایجاد توضیحات جایگزین: اهداف این بخش، کمک به بیمار جهت در نظر گرفتن حداکثر توضیحات بالقوه‌ای است که می‌توان برای یک موقعیت یا تجربه متصور شد و نیز کمک به بیمار برای آنکه افکار خود را به‌عنوان باور در نظر بگیرد و نه یک حقیقت. افراد مبتلا به توهم در افکار، در حیطه پردازش اطلاعات سوء‌برداشت نشان می‌دهند، بنابراین در نظر گرفتن جایگزین‌ها در وسعت بخشیدن به تفکر بیماران مهم است. بیماران تشویق می‌شوند باورهایشان را به محض بروز زیر سؤال ببرند: «چرا من فکر می‌کنم اون مرد داره به من نگاه می‌کنه، وقتی من تا حالا اونو ندیدم؟» به همین نحو، می‌توان آنها را تشویق کرد به‌دنبال تناقضات باشند و از آنها برای به چالش کشیدن باورهای‌شان استفاده کنند. مریم برای صداهایی که می‌شنید توضیح جایگزینی نداشت، جز اینکه آن صداها معرف موجودات مبهم و تعریف‌نشده و قدرتمندی بودند و یا نشانه عدم‌ تعادل شیمیایی در مغز او هستند. پس از چند پرسش، درمانگر به مریم پیشنهاد کرد که ممکن است صداها، افکار خودش باشند یا تراوشی از حافظه‌ به آگاهی، که او قادر نیست تشخیص ‌دهد زاییده افکار خودش هستند. به همین دلیل صداها اغلب بازتاب ترس‌ها یا نگرانی‌ها و یا شاید جنبه‌هایی از گذشته او بودند.

۷-بررسی شواهد: بیماران می‌توانند بیاموزند برای به چالش کشیدن باورهایشان درباره نشانه‌ها، شواهدی را بررسی و جمع‌آوری کنند که مبنی بر عدم ‌تأیید آنها باشد. جایی‌که صداها قادر مطلق و حقیقی انگاشته می‌شوند، می‌توان شواهد را بررسی کرد تا دید آیا آنها در گذشته، درست بوده‌اند یا غلط. برای مثال، صداهایی که مریم می‌شنید به او می‌گفتند او نادان و بی‌فایده است. با توجه به این که باور داشت در آستانه اخراج شدن از محل کارش است، او نتیجه گرفت صداها باید درست باشند. با وجود این، زمانی‌که شواهد بررسی شدند، مریم دریافت اصلاً اخراجی در کار نیست و برعکس، رئیس او بسیار نگران حال او بوده است. این امر به مریم کمک کرد تا ایده‌های خودش را (اینکه او نادان است) با زیر سؤال بردن آنها به چالش بکشد. بیماران در ترکیب با این استراتژی می‌توانند جملاتی را تمرین کنند تا تجربه روان‌پریشانه خودشان را زیر سؤال ببرند، جملاتی از قبیل: «این صداها واقعی به نظر می‌رسه، امّا اینا فقط افکار خودمه» می‌توانند انتساب دوباره به این صداها بدهند. بیان شفاهی چنین جملاتی بسیار موثر است.

جلوگیری از عود بیماری


نشانه‌های اولیه
عود به ندرت بدون هیچ پیش‌آگهی رخ می‌دهد. معمولاً نشانه‌های مقدماتی دارد که می‌توانند چند روز، چند هفته یا ماه‌ها طول بکشند، اگرچه دوره مقدماتی معمولاً حدود چهار هفته است. هیچ نشانه یا عامل راه‌اندازی به تنهایی منجر به عود نخواهد شد. شناسایی نخستین نشانه‌های هشداردهنده بیمار می‌تواند زمان لازم برای دسترسی به درمان را کوتاه کند. به این منظور می‌توان از بیمار خواست تا نشانه‌ها و علائم دوره‌ها یا عودهای روان‌پریشانه قبل را به‌خاطر آورد. صورت‌‌بندی مشکل مراجع و اطلاعات اخذ شده از اعضای خانواده و مراقب‌ها می‌تواند به بیمار در شناسایی نشانه‌های هشداردهنده و راه‌اندازهای بالقوه عودهای آتی کمک کند. هرچقدر درمان اسکیزوفرنی در مراحل ابتدایی‌تر صورت پذیرد، امکان بهبود افزایش می‌یابد.

نشانه‌ها عبارتند از:
بی‌تفاوتی نسبت به موقعیت‌های مختلف
افت عملکرد در مدرسه یا محیط کار
عدم توجه به بهداشت شخصی و ظاهر خود
تغییر شخصیت از جمله تغییرات خلق، عصبی بودن و کم تحمل شدن
کناره‌گیری از اجتماع
پاسخ‌های غیرمنطقی، خشمگینانه و ترس‌آور به افراد نزدیک خود
بدخوابی
عدم تمرکز
رفتارهای عجیب
مشغولیت ذهنی زیاد با امور مذهبی و یا اسرارآمیز
کم شدن میزان غذا
بیان جمله‌هایی که معنایی ندارد
افکار خودکشی
بدون دلیل خندیدن

باید آگاه بود که عدم مصرف داروها، بزرگترین دلیل عود بیماری است. داروها باید به‌طور منظم مصرف شوند.

از مصرف الکل و مواد باید به‌شدت احتراز کرد، زیرا می‌تواند علت شروع و عود بیماری شود. الکل و مواد نشانه‌های بیماری را نیز شدت می‌بخشند.

از جمله عوامل دیگر در عود بیماری، استرس است. بیمار باید راه‌های ریلکس کردن خود و یا دوری از موقعیت استرس‌زا را فرا بگیرد.

انجام روزانه ۳۰ دقیقه تمرینات ورزشی نیز به جلوگیری از عود بیماری کمک می‌کند.

خواب مناسب و به اندازه کافی نیز در پیشگیری از عود موثر است. انجام تمرینات ورزشی، نخوردن کافئین، تماشا نکردن تلویزیون پیش از خواب و … در کیفیت خواب موثر هستند. (به مقاله ۴ روش برای داشتن خوابی آرامتر مراجعه کنید)

و نکته انتهایی آنکه:
اگرچه درمان اسکیزوفرنی به‌طور قطعی در حال حاضر ممکن نمی‌باشد، اما می‌توان با مدیریت کردن بیماری و از بین بردن نشانه‌های آن، زندگی نرمالی داشته و از زندگی لذت برد.
advertising