قلعه دختر میانه استان آذربایجان شرقی
گردشگری › آثار تاریخی
- 97/08/24
تاریخچه قلعه دختر میانه
بعضی از مورخین ساختمان بنا را به اردشیر درازدست (پسرخشایارشاه هخامنشی) نسبت میدهند، درحالی که در تابلویی که اخیراً از طرف سازمان میراث فرهنگی در ابتدای ورودی نصب شده، تاریخ بنای قلعه، قرن هفتم هجری، نوشته شده است ولی با توجه به پایههای ساخت قلعه و مصالح به کار برده شده تخمین به اوایل دوره ساسانیان نیز زده میشود. به علت سرقت یا از بین رفتن کتبیه قلعه که در سردر ورودی اصلی قلعه نصب بوده و هنوز هم جای آن پیداست، تاریخ دقیق آن مشخص نیست و در این رابطه افسانههای پیرامون قلعه و پل دختر، که احتمالاً این نوع نگرش ریشه در فرهنگ مردم این خطه از میهنمان دارد، حقیقت و واقعیت تاریخی آن را پوشش داده است.

دستور تخریب قلعه را شاه عباس صادر کرده است به دلیل اینکه پناهگاه سارقین قطاع الطریقی بود که بر این کوهستانها استیلا داشتند. باستانشناسان بزرگی در قرنهای گذشته از میانه عبور کردهاند و این قلعه را ستودهاند و از اقدام شاهعباس در تخریب قلعه گله کردهاند. این قلعه از وسایل ایمنی و آب انبار برخوردار است و در آن کلیه تدابیر لازم برای زندگی طولانی در داخل این آن فراهم بوده است. چشم انداز زیبای این قلعه، مناظر چشم نوازی را به وجود آورده است.
معماری قلعه دختر میانه
شکل عمومی آن کثیرالاضلاع غیرمنتظمی است که دره های عمیق و قله های تیز قافلانکوه را زیر پوشش خود قرار داده است. این بنا با آجر و سنگ ساخته شده و بلندی دیوار (باروی قلعه) اطراف آن به ۴ متر می رسد. این قلعه دارای یک دروازه و یک راه خروجی به ارتفاع سه متر است که راه خروجی آن بیشتر به راه فرار شباهت دارد و به تخته سنگ ها و پرتگاه های خطرناک منتهی می گردد. قلعه دختر، ۱۶ یا ۲۴ برج دیده بانی مخروبه دارد که ۸ برج آن بر رودخانه قزل اوزن مشرف است. در میان قلعه، دو منبع آب به ابعاد ۱۵*۱۰ متر و ارتفاع ۱۰ متر وجود دارد که آب آن به وسیله برف و باران تامین می شده است. دیواره جلویی آبگیر بزرگ، به ضخامت حدود یک و نیم متر از سنگ و ملات ساروج ساخته شده و قسمت بیرونی آن همانند ورودی اصلی قلعه با سنگهای صاف و تراشیده شده، نما داده شده است، بطوریکه این دیواره علیرغم معماری حیرت انگیز با قوسهای قسمت بیرونی که کاملآ یکدست و دقیق هستند، در ارتفاع حدود 15 متری از سطح دره قراردارد. با عنایت به گنجایش و ظرفیت این آبگیر بزرگ که در احاطه بلندیهای کوه واقع شده و تاحدودی از تابش دراز مدت خورشید و گرمای آن در طول روز در امان بوده، چنین برمی آید که تامین بخش عمده آب مایحتاج ساکنین قلعه، از این آبگیر بوده است. دو ضلع قلعه از صخره های طبیعی و یک ضلع آن از سنگ های تراشیده شده تشکیل یافته است.

علاوه بر آن چاه های زیادی نیز در قسمت های مختلف قلعه وجود داشته که در مواقع حساس از آب آنها استفاده می شده است. در دیوار قلعه دو مدخل ساخته شده که هرکدام سه متر بلندی دارد و در بالای یکی از این مدخل ها کتیبه ای روی سنگ نوشته شده است. ساختار این قلعه به سه قسمت تقسیم می شود. الف : دیوار بیرونی که قطورتر ا ز دیگر قسمتها بوده که بوسیله ۲۴ برج دیدبانی ا ز قلعه پاسداری می شد. ب: دیوار داخلی که این دیوار حافظ قسمت اصلی قلعه یا قلب قلعه بوده. ج: قسمت داخلی قلعه که محل فرماندهی دژ محسوب می شود. ورودی و یا به عبارتی خروجی اضطراری در بلندتزین نقطه قلعه قرار دارد. باتوجه به آثار بجا مانده، ظاهرآ قلعه در سه طبقه ساخته شده که در اثر گذشت زمان و خرابی های ببار آمده، سقف های چوبی که هنوز هم آثار و سوراخهای تعبیه چوب در دیوارهای قلعه، بخصوص در قسمت کناری ورودی اصلی بطور مشخص دیده میشود، بداخل قلعه فرو ریخته است
در زمان حکومت شاه عباس صفوی، این قلعه محل تجمع و استراحت راهزنان و اشرار بوده که باعث ناامنی منطقه بودند لذا به دستور وی دیوارهای قلعه تخریب شده است.

داستان ها و افسانه های قلعه دختر
در سیاحتنامه شارون چنین نقل شده است
قلعه دختر که اردشیر آن را بنا نموده در قله کوهستان قلعه مخروبهای است که ایرانیان آن را قلعه دختر مینامند و حکایت میکنند که اردشیر این دژ را برای بازداشت شاهزاده خانم اصیل و عالی تباری بنا کرده است.
داستانی دیگری نیز در میان مردمام محلی است:
شاهزاده خانمی زیبا كه از بشر متنفر و گریزان بود به حالت انزوا و برای کنارهگیری از مردم فرار كرده و در این كوهستان خالی از سكنه به ساختن قلعه پرداخت. پس از برپا ساختن این كاخ بلند كه همانند آشیانهی عقاب بود راه وصول به آن را خراب كرد و به طوری که هیچیک از پهلوانان معروف و دلاوران مشهور حتی رستم دستان هم به آن دست نیافت.از قضا روزی چوپانی كه جوانی خوش سیما بود، گوسفندان خود را در پای كوه به چرا سر داد و خود به مشاهده قلعه پرداخت ناگاه دوشیزه زیبایی را دید كه در بالای بام قلعه میخرامد و به مناظر اطراف مینگرد. چوپان از دیدن او مبهوت و از خود بیخود گردید و تلاش کرد که به كاخ نزدیکتر شود ولی راه عبور را مسدود دید بنابراین بیاختیار متوسل به نی خود گردید و به نواختن آهنگهای جانسوز و غمانگیز مشغول شد. خلاصه چوپان جوان و عاشق دلباخته همهروزه به دامنه كوه میآمد و به نواختن نی و نالههای جانسوز میپرداخت. شاهزاده خانم سنگ دل چون همه روزه نالههای این جوان را میشنید رفتهرفته حس ترحمی در قلبش پدیدار گشت و از آواز نی چوپان خوشش میآمد و همه روزه در بالای بام خود را پنهان كرده به نالههای او گوش میداد تا اینكه فصل بارندگی فرا رسید و آب رودخانه طغیان كرد و چوپان نتوانست بار دیگر به دامنه كوه آید .بنابراین شاهزاده خانم فرمان داد تا پلی بر روی رودخانه بسازند تا چوپان بتواند به قلعه نزدیك شود به همین مناسبت پل ساخته شده، به پل دختر موسوم شده است.

روایت دیگری نیز وجود دارد:
بازرگانی برای در امان ماندن دختر خود از دست مغولان برای دختر خود در این منطقه قلعه میسازد ولی به مرور زمان و حسن روابط و پس از مرگ بازرگان دختر وی برای توسعه تجارت بازرگانان آذربایجان با دیگر کشورها این پل (پل دختر) را میسازد.
برخی معتقدند كه قلعه دختر به یكی از سرداران معروف بابك خرم دین بنام ساسان متعلق بود و روزگاری بنام قلعه ساسان معروف بوده است.
واقعیت بنای قلعه دختر
عقیده باستان شناسان بر این است که این قلعه مانند قلعه دخترهای دیگر، به یاد ایزدبانوی ناهید یا آناهیتا شاخته شده است. پرستشگاه های این ایزدبانو را اغلب در بلندی ها می ساختند و حاکمان و بازرگانان و کشاورزان هر ساله با هدایای نفیس عازم این پرستشگاه ها میشدند چرا که الهه آناهیتا مظهر نعمت و فراوانی آب و باران، در اقتصاد، بویژه کشاورزی پشتیبان این مرز و بوم بود. این قلعه ها بیشتر در کنار رودخانه های عظیم و دریاها سا خته می شده است.

مسیر دسترسی
آدرس : آذربایجان شرقی٬ میانه - 2 کیلومتری پل دختر - بالای کوههای قافلانکوه
برای رفتن به قلعه دختر، باید از جاده کناری هلال احمر که در سمت راست جاده و روبروی قهوه خانه و پل دختر هست به سمت بالای جاده حرکت کرده تا به جایی که دکل فشار قوی برق در سمت راست جاده قرار دارد، در راه خاکی بیفتید و با ادامه آن از بالای تپه قلعه روبروی شما نمایان است.