میرزای شیرازی مرجع تقلید شیعه و صاحب حکم تحریم تنباکو در ایران

خواندنیزندگی نامه

- 97/08/03
میرزای شیرازی مرجع تقلید شیعه و صاحب حکم تحریم تنباکو در ایرانسید محمدحسن حسینی شیرازی مشهور به «میرزای شیرازی» و میرزای مجدد، مرجع تقلید شیعه ایرانی و صاحب حکم تحریم تنباکو بود. پس از فوت مرتضی انصاری دزفولی در سال 1243، مرجعیت عامه شیعه به او منتقل شد و نزدیک به 30 سال در این مقام به رفع مشکلات مردم و اداره حوزه‌های علمیه مشغول بود.
تاریخ تولد: 25 آوریل 1815، شیراز
تاریخ مرگ: 1896، سامرا، عراق
محل دفن: حرم علی بن ابی‌طالب، عراق

میرزای شیرازی در سال 1281 ق، بعد از رحلت شیخ انصاری، 23 سال منصب خطیر مرجعیت را عهده‏ دار گردید. اقدامات میرزای شیرازی در نشر معارف اهل بیت علیهم‏ السلام و دفاع از کیان اسلام، هر کدام نقطه عطفی در تاریخ مرجعیت تشیع به شمار می‏ آید. دفاع از شیعیان مظلوم افغانستان، تلاش برای ایجاد وحدت میان شیعه و سنی (با انتقال حوزه علمیه تشیع از شهر نجف به شهر سنی نشین سامرا، پرداخت شهریه و کمک های مالی به علماء و طلاب اهل سنت، از میان بردنموانع وحدت)، تربیت و اعزام مبلغ به مناطق محروم، جلوگیری از تجاوز یهودیان به مسلمانان همدان، جلوگیری از خرید سرزمین های شهر طوس توسط دولت روسیه، فرستادن آیه‏ الله سید عبدالحسین لاری برای مبارزه با عوامل انگلیس در جنوب ایران و حمایت از قیام آزادی خواهانه مردم آن سامان، برخی از این تلاشها است.

صفات و ویژگیها


- اخلاص و ریاست گریزی


هنگامی که بحث جانشینی شیخ انصاری به میان آمد و فقهای عصر به شایستگی میرزای شیرازی نظر دادند، او به شدت مخالفت کرد و گفت: فتاوی و نظریات من آماده نیست و در میان شما فقیهی همچون آقا حسن نجم آبادی است.
میرزای شیرازی همچنان در سر انکار بود تا اینکه یکی از میان جمع گفت: جناب میرزا! شما قائل به ولایت فقیه می‏ باشید؟ میرزا جواب مثبت داد. گوینده ادامه داد: آیا این عده را که الان در این جلسه حضور دارند فقیه می‏ دانید؟ میرزا بار دیگر پاسخ مثبت داد. گوینده ادامه داد: پس این فقها حکم می‏ کنند که پذیرفتن مرجعیت بر شما لازم است. اینجا بود که میرزای شیرازی در حالی که قطرات اشک بر صورتش می‏ لغزید و تمامی پهنای صورتش را فراگرفته بود گفت: به خدا سوگند هرگز فکر نمی ‏کردم این مسئولیت بزرگ را به عهده بگیرم و بار سنگین مرجعیت را به دوش کشم.

- تیزبینی و دوراندیشی


یکی از ساکنین سنی مذهب سامرا که از میرزای شیرازی رنجشی در دل داشت و به علل نامعلومی به آن رادمرد تاریخ، کینه می‏ ورزید، در یک فرصت مناسب میرزا محمد شیرازی فرزند ارشد میرزای شیرازی را مضروب ساخته و او در اثر ضربات وارده درگذشت. میرزای شیرازی در آن واقعه سکوت کرده و کمترین واکنشی نشان نداد.

-شجاعت و حق پذیری


میرزای شیرازی شخصیتی متواضع و فروتن بود. او در مقابل حق تسلیم می‏ شد و هیچگاه برای به کرسی نشاندن حرف خود تلاش نمی‏ کرد. شیخ آقا بزرگ تهرانی در این رابطه می‏ نویسد: مولی محمد هرندی شاگرد شیخ انصاری بود و در شهر خویش مرجعیت یافت. بعد از سال1300 ق برای زیارت به عتبات بازگشت و با میرزا ملاقاتی داشت و در میان آن دو بزرگوار در مسئله ه‏ای مباحثه درگرفت. بعد از مباحثه به کاظمیه رفت. پس از رفتن وی، میرزای شیرازی متوجه شد که حق با مولی محمد هرندی بوده است. دستور داد که نامه‏ای بنویسند و آن را با قاصدی سواره به سوی وی بفرستند و بگویند که حق بااو بوده است. قاصد در کاظمیه به او رسید و پیام میرزا به وی ابلاغ شد. پس از این ماجرا، میرزا گفت: مرحوم شیخ (شیخ انصاری) را چه شاگردانی از فحول است که در جای جای زمین پراکنده و مجهول مانده‏ اند
میرزای شیرازی مرجع تقلید شیعه و صاحب حکم تحریم تنباکو در ایران

- رسیدگی به محرومین


علامه سید حسن صدر در مورد شیوه رسیدگی به محرومین توسط میرزای شیرازی می‏نویسد: میرزای شیرازی بزرگ در هر شهر وکلایی از تجار داشت که فهرست اسامی فقرای آن شهر را برای آنان فرستاده بود و میزان کمک به آنها را نیز معین می‏کرد. این فقرا غیر از کسانی بودند که در هر ماه و سال پول دریافت می‏کردند. نه تنها تمام شهرهای عراق بلکه نقاط مختلف ایران مورد توجه میرزا بود و به تنگدستان آن شهرها به اندازه توان کمک می‏کرد. اگر در جایی عالمی بود که به او اعتماد داشت، هر سال مبلغی پول برایش می‏فرستاد تا بین تنگدستانی که در خورِ دستگیری بودند تقسیم کند.

حماسه جاویدان تنباکو


ایران در دوران حکومت سلسله قاجاریه یکی از اسفبارترین دورانهای خود را می‏ گذرانید. هر روز به یکی از دشمنان این مرز و بوم امتیاز تازه‏ای واگذار می‏ شد و دست آنها برای سلطه این کشور گشوده‏ تر می‏ گشت. گاه این امتیازها آنقدر ظالمانه و نابخردانه بودکه از سوی دشمنان نیز «بخشیدن ایران توسط شاه» نام می‏ گرفت.نمونه آن امتیاز خرید توتون و تنباکو بود.
در تهران آیه‏ الله میرزا حسن آشتیانی و آیه الله شیخ فضل الله نوری ـ که هر دو از شاگردان برجسته میرزای شیرازی بودند ـ رهبری خیزش مردمی را به دست گرفته و با اشاره‏ های میرزای شیرازی، هجوم گسترده‏ای علیه شاه و هم دستانش آغاز کردند.
اما مرجع بزرگ شیعیان جهان در سامرا، حضرت میرزای شیرازی در دو نوبت با تلگراف به ناصرالدین شاه اعتراض خود را نسبت به واگذاری امتیاز تنباکو به عوامل بیگانه اعلام نمود و با شمردن مفاسد و پی آمدهای ننگین این گونه امتیازات، از او خواست به جای اعتماد به بیگانگان اسلام ستیز و دشمنان قسم خورده ملت ایران، به مردم مسلمان تکیه کند و کشور را به خارجیان نفروشد. وی تمام راههای لازم را در تنویر افکار دولت مردان ایران نسبت به فرجام ذلت آور این قرارداد طی کرد، ولی با کمال تأسف هیچگونه پاسخ مثبتی دریافت نکرد. تا اینکه به نیروی مقتدر مرجعیت و با عنایت و فضل پروردگار، فتوای جاودانه خود را بیان نمود:

الیوم استعمال توتون و تنباکو بِاَیِّ نحوٍ کان در حکم محاربه با امام زمان صلوات الله علیه است


این فتوای به ظاهر ساده و کوتاه، موج های آشفته را به طوفانی سهمگین تبدیل کرده و رژیم غفلت زده را در آستانه سقوطقرار داد. امواج آن، چنان سنگرهای دشمن را درنوردید که حتی شاه در خانه‏اش نیز از آن در امان نماند. هنگامی که ناصرالدین شاه در حرم سرای خود دستور آوردن قلیان را داد، هیچ کس اعتنا نکرد و چون از اطاق خود بیرون آمد، زنان را مشغول شکستن قلیان های سلطنتی دید.

حضرت امام خمینی رحمه ‏الله می‏فرماید: «ایشان یک سطر نوشت که تنباکو حرام است، حتی بستگان خود آن جائر هم وحرم سرای خود آن جائر هم ترتیب اثر دادند به آن فتوا و قلیان ها را شکستند. دربعضی جاها تنباکوهائی که قیمت زیاد داشت در میدان آوردند و آتش زدند و شکست دادند آن قرارداد و لغو شد یک هم چو چیزی را اینها دیدند که یک روحانی پیر مرد در کنج یک دهی از دهات عراق (سامره) یک کلمه می‏نویسد و یک ملت قیام می‏ کند و قراردادی که مابین شاه جائر و انگلیسی ها بوده است به هم می‏زند و یک قدرت این طوری دارد روحانیتبعد از صدور فتوا، شاه و عوامل استعمارگران به تکاپو افتاده و به دنبال راه چاره‏ای می‏ گشتند. جلسات متعدد و تهدیدهای بسیار و پیشنهاد رشوه و هدیه از طرف دربار به علما سودی نبخشید و آنان را به نادیده گرفتن فتوای مرجع تقلید وادار نکرد. بالاخره جمعیت مؤمن با اجتماع در مسجد بزرگ بازار تهران (مسجد امام) به طرف دربار حرکت کرد و عده ‏ای در اثر تیراندازی عوامل شاه به شهادت رسیدند.
قلیانها شکسته شد و استعمال و خرید و فروش تنباکو و توتون به وضع مخاطره ‏آمیزی افتاد و فشار بیش از حد ملت مسلمان ایران دولت ناصری را وادار به لغو قرارداد با کمپانی رژی کرد. به این ترتیب بود که نقشه گسترده استعمارگران انگلیس برای تسلط بر ایران، نقش بر آب شد و بار دیگر نقش مرجعیت در نجات ملت های مسلمان بر همگان آشکار گردید.

advertising