خلاصه ای از زندگی دکتر علی شریعتی

خواندنیزندگی نامه

- 97/08/10
خلاصه ای از زندگی دکتر علی شریعتیدکتر شریعتی در سال 1312 چشم به جهان گشود پدرش نام او را علی نهاد وسپس بعد از گذراندن دوران کودکی به دبستان رفت علی شریعتی شش سال بعد به دبیرستان فردوسی رفت و سپس دانشسرای مقدماتی را در مشهد به پایان برد. همه آنهائی که علی شریعتی را از نزدیک می شناختند به این واقعیت اعتراف دارند که میان علی جوان 19 ساله با دیگر جوانان هم سن و سالش تفاوتی قابل درک وجود داشت.
علی شریعتی بر خلاف دیگر جوانان علم و آگاهیش به آموخته هایش در دوره دبیرستان و دانش سرا محدود نمی شد، وی با شوقی بسیار در محضر پدر فاضلش به کسب علم واقعی پرداخته و در آن سن وسال به آگاهی های چشمگیر دست یافته بود که تحصیلات درسی اش اعتبار چندانی در برابر آن آموخته ها نداشت.علی شریعتی با پایان کار دانشسرا به آموزگاری پرداخت و به کلاس درس قدم گذارد و به کاری پرداخت که در تمامی دوران زندگی کوتاهش سخت به آن شوق داشت و با ایمانی خالص با تمامی وجودش آنرا دنبال کرد.
علی شریعتی در سال 1334 به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشکده مشهد وارد گشت ورشته ادبیات فارسی را برگزید.سال 1335 سالی است که با آن مرحله خاصی در زندگی علی شریعتی آغاز می شود. در این سال علی همسری برمی گزیند و با یکی از همکلاسان خود بنام، پوران شریعت رضوی ازدواج می کند. علی شریعتی ازآن تاریخ با بهره مند بودن از صمیمیت فداکاری، گذشت و جنبه های انسانی همسرش، دغدغه خاطری از بابت زندگی خانوادگی نداشت تا جائی که عمده بارمسئولیت زندگی بر دوش همسر فداکارش بود.

خلاصه ای از زندگی دکتر علی شریعتی


سفر دکتر علی شریعتی به خارج از ایران


علی شریعتی در سال 1337 پس از دریافت لیسانس در رشته ادبیات فارسی چون شاگرد اول رشته شده بود، برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شد.او جزء معدود دانشجویانی بود که به جا و به موقع برای ادامه تحصیل و برخورداری از امکانات وسیع علمی روانه غرب شدند.
علی شریعتی که اندوخته ای به نسبت وسیع از فرهنگ ملی و اسلامی در حد یک انسان با تجربه و صاحب نظر با دنیای پرتلاطم و اقیانوس بیکران فرهنگ غرب برخورد نمود و با قدرت لازم توفیق آن یافت را تا به یاری بینش وسیع و موشکافش آنچه را که نمی دانست بیاموزد و بضاعت و شناخت علمی خود را درزمینه های مختلفی چون، جامعه شناسی، مبانی علم تاریخ ، تاریخ و فرهنگ اسلامی و بسیاری زمینه های دیگرغنی سازد و با برخورداری از محضراستادانی صاحب مکتب و متفکرانی آزاد اندیش پا ازحریم تحصیلات کلاسیک دانشگاهی بیرون نهاد و قدرت اندیشه اش را تعالی بخشید.


بازگشت به وطن


دکترعلی شریعتی پس از بازگشت به ایران مستقیماً به زندان رفت و بعد از چند ماه به خراسان زادگاه خویش رفت جایی که جمع فراوانی از دوستان و پیروان مکتب پدر ارجمند او، انتظارش را می کشیدند. دکتر علی شریعتی به دانشگاه مشهد پیوست و شوق وشوری ناگفتنی در بین دانشجویان بوجود آورد.


دکتر علی شریعتی در حسینیه ارشاد


سال 1348 را باید سالی مهم در تاریخ زندگی دکتر علی شریعتی و در تاریخ حوادث و رویدادهای سالهای اخیر وطنمان به شمار آورد.در این سال است که درهای حسینیه ارشاد به عنوان یک مرکز فرهنگی اسلامی، به روی همه مردم و به خصوص جوانان گشوده می شود و بعد از سالهای دراز سکوت وسکون موج دوست داران علم و جویندگان حقیقت به سوی این محفل سرازیر می گردد. در این محل است که دکتر علی شریعتی با قدرت و نیروی کم نظیری هرهفته ساعت ها به گفتارمی نشیند و درمباحث مختلف سخن می گوید.


دوران سکوت و زندان دکتر علی شریعتی


دکتر علی شریعتی با تلاش خستگی ناپذیر شب ها تا صبح سرگرم خواندن و نوشتن بود و روزها بعد از مدت کمی استراحت به سخن گفتن می پرداخت.زمانی بعد از ادامه سخنرانیهای دکتر علی شریعتی در حسینیه ارشاد ممانعت به عمل آوردند و کمی بعد حسینیه ارشاد را تعطیل ساختند تا دیگر مردم امیدی به شنیدن سخنان دکتر شریعتی نداشته باشند.دکتر علی شریعتی که دور از مردم بودن و در خاموشی بسر بردن برایش زجری بزرگ بود، با تمام این ناراحتی ها ساخت و خود را با نوشتن هر چه بیشتر مشغول داشت، ولی بداندیشان ودشمنان مردم را این همه بس نبود و سرانجام در مهر ماه سال 1353 به زندانش افکندند و مدت 18 ماه او را در سلولی کم نور زندانی کردند

دیدار مجدد و سفر ابدی دکتر علی شریعتی


دکتر علی شریعتی در 25 اردیبهشت ماه 1356 تهران را به سوی اروپا ترک گفت به این امید که به زودی با پیوستن همسر و فرزندانش ، به او دوران جدیدی از زندگیش را آغاز کند و بتواند به خلق آثاری بیشتر، قوی تر و روشنگرتر بپردازد.
سرانجام روز یکشنبه 29 خرداد ماه 1356 فرا رسید. با وجود بی تابی های دکتر شریعتی برای دیدن همسر و فرزندانش ،هواپیما فرود آمد اما دکتر شریعتی تنها در برابر خود دو دختر سیزده و چهارده ساله اش یافت که تنها بدون مادر و فرزند کوچک خانواده آمده بودند. همسر و فرزند کوچک دکتر شریعتی اجازه خروج از فرودگاه را نیافتند وبه عنوان گروگان در ایران نگاه داشته شدند.

علی رطوبت بازمانده از اشکهای فشانده بر گونه های فرزندان دلبندش را در هنگام بوسیدن آنها احساس کرد . و سرانجام در 29خرداد 1356 دکتر شریعتی به طرز مرموزی دیده از جهان فرو بست و چراغ پر فروغ زندگی پربارش درزمانی که می رفت تا از آن پس در اوج پختگی و توانائی فکری و عملی سالیان دراز به خلق آثار شگرف بپردازد و به ملت و سرزمین و فرهنگ خویش صادقانه خدمت کند، خاموش گشت و یاران وفادارش را در غم ازدست دادن عزیزی چون او سوگوار ساخ
advertising