سبک هوی متال زیر گونه ای از موسیقی راک

مجلهموزیک

- 97/09/24
سبک هوی متال زیر گونه ای از موسیقی راکهِوی متال (به انگلیسی: Heavy metal) که گاه به‌سادگی متال خوانده می‌شود، زیرگونه‌ای از موسیقی راک است که به عنوان یک سبک تعریف‌شدهٔ موسیقی در دههٔ 1970 پا به عرصه گذاشت.

این سبک ریشه در موسیقی گروه‌های هارد راک انگلیسی و آمریکایی دارد که سال‌های پایانی دههٔ 60 و آغازین دههٔ 70 میلادی با الهام از بلوز راک و سایکدلیک راک و آمیزه‌ای از صداهای حجیم، خشن (دیستورشن) و تقویت شدهٔ گیتار، تک‌نوازی‌های طولانی گیتار الکتریک و ضرب‌آهنگ‌های سنگین، «موسیقی هوی متال» را آفریدند. سازهای استفاده شده در این سبک عمدتاً گیتار الکتریک، گیتار بیس و درامز هستند که در شاخه‌های مختلف سازهای دیگر همانند کیبورد، ویولن، ویولن‌سل و گیتار آکوستیک به این مجموعه اضافه می‌شوند.
پس از گذشت چند سال از تشکیل اولین گروه‌ها در این سبک، متال نه تنها به‌عنوان یک ژانر موسیقی، بلکه به‌عنوان شیوه‌ای جدید برای بیان عقیده‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی افراد که معمولاً ساختار اعتراضی داشت شناخته شد. گروه‌هایی هم‌چون بِلَک سَبَث، لِد زپلین، دیپ پرپل و بعدها جوداس پریست در شکل‌گیری و گسترش این شاخه موسیقی در اواخر دهه شصت و دهه هفتاد تأثیر زیادی داشتند.
اوج اقبال این گونهٔ موسیقی نزد مخاطبان در دهه‌های 70 و 80 میلادی بود و در این دوره شاخه‌های متعددی از هوی متال ایجاد شد که از بسیاری از آن‌ها صرفاً تحت عنوان «متال» یاد می‌شود. هوی متال در سرتاسر دنیا طرفداران بسیاری دارد که اصطلاحاً به آن‌ها «متال هد» و «هدبنگر» می‌گویند.

گونه‌ های هوی متال


«هوی متال» در حال حاضر دارای دومعنای مجزاست: یکی نام گونه‌ای از موسیقی به همراه زیرگونه‌های آن و دیگری سبکی است که گروه‌های اولیهٔ هوی متال در دههٔ 1970 داشتند که گاهی اوقات متال سنتی نیز نامیده می‌شود.

مشخصات هوی متال


مشخصه‌های اصلی هوی‌متال که آن را از راک جریان اصلی جدا می‌کردند عبارتند از
1- بهره‌گیری از ریتم و ریف‌های سنگین‌تر و خشن‌تر گیتار الکتریک،
2- به‌کارگیری ملودی و تک‌نوازی‌های گیتار لید (سولو) با زمانی طولانی،
3- استفاده از درون‌مایه‌های هارمونی سبک‌های کلاسیک و بلوز و شکستن قالب‌های راک‌اندرول
4- ریتم‌های سنگین‌تر و قوی‌تر با صدای کوبنده‌تر درامز و
5- آواز جیغ‌گونه و آزادتر نسبت به آواز راک؛ که باید تفاوت در محتوای ترانه‌ها را نیز به موارد پیش افزود. به گونه‌ای که وجود اعتراض، سیاه‌نمایی وضع موجود، ضدجنگ بودن، عرفان و فرقه‌گرایی مذهبی (در دهه 1970) یا ضدمذهبی (بعداً) از ضروریات آثار هوی‌متال در دهه‌های نخستین بود.

در زیرگونه‌های ساخته شده در دهه‌های بعدی برخی از این ویژگی‌ها از جمله تک‌نوازی گیتار لید یا استفاده از ریتم‌های سنگین کنار گذاشته شده‌است. برای مثال در ترش‌متال، دث‌مثال یا اسپیدمتال بر خلاف هوی‌متال بهره‌گیری از ریتم‌هایی با تمپو بسیار بالا و سریع جزو اصول اساسی است. یا در نومتال و دیگر نمونه‌های متاخر متال، دیگر خبری از ملودی و تک‌نوازی گیتار نیست.

درون مایه‌ های هوی متال


در هوی متال نیز مانند دیگر سبک‌های پرطرفدار موسیقی، تصاویر بخشی از موسیقی را تشکیل می‌دهد. گرچه جلد آلبوم و نمایش‌های صحنه‌ای هیچ‌گاه از خود موسیقی اهمیتی بیشتر نیافتند اما به اندازه خود موسیقی ابزاری برای نشان دادن محتوا شدند. بسیاری از هنرمندان از طریق هوی متال با هم همکاری می‌کنند تا مجموعه‌ای از تجربه‌های‌شان را در هر قطعه ارائه کنند و از این طریق تجربیات متنوع‌تری برای شنوندگان ایجاد کنند. در این رابطه هوی متال از دیگر انواع هنر که تنها یک روش برای ابراز خود داشتند از تنوع بیشتری برخوردار است. در حالیکه بایک تابلوی نقاشی از طریق تصویر ارتباط برقرار می‌شود یا یک سمفونی از طریق شنیداری درک می‌شود، ایماژ هوی متال و درون مایه عمومی که تمامی موسیقی آن‌ها را شامل می‌شود علاوه بر صدای موسیقی از طریق تصاویر روی آلبوم، اجرای صحنه، اشعار، لباس و آرایش گروه‌ها ابراز می‌شود.
مورخان موسیقی راک معتقدند تأثیر موسیقی پاپ غربی هویت فرار از واقعیت را از طریق اشعار عجیب و خیالی به موسیقی هوی متال داده‌است. در همین حال موسیقی بلوز سیاهان آمریکا با تمرکز بر خسران، افسردگی و تنهایی، واقعیت برهنه هوی متال را به آن می‌دهد.
اگر مولفه‌های فضا و درون‌مایه هوی متال عموماً واقعیت متأثر از بلوز است، مولفه تصویری آن عموماً تحت تأثیر خیالپردازی موسیقی پاپ است. درون مایه‌های تاریکی، پلیدی، قدرت و الهام مولفه‌های زبانی خطاب قراردادن مشکلات زندگی هستند. هوی متال در واکنش به «صلح و عشق» فرهنگ هیپی در دهه 1960، به عنوان یک ضد فرهنگ، نشان داد که تاریکی جای نور را می‌گیرد و واقعیت برهنه جایگزین پایان خوش پاپ شده و همه چیز پایان خوشی نخواهد داشت. در حالیکه برخی از طرفداران معتقدند که ابزار تاریکی پیام هوی متال نیست، منتقدان هوی متال این نوع موسیقی را متهم به ستایش جنبه‌های منفی واقعیت کرده‌اند.
درون مایه‌های هوی متال عموماً عمیق‌تر از درون مایه‌های پاپ دهه‌های 1950، 1960 و 1970 است؛ که توجه آن معطوف به جنگ، نابودی اتمی، مسائل زیست‌محیطی، و تبلیغات سیاسی یا مذهبی بود. لد زپلین اولین گروهی بود که با ساخت ترانه‌های حماسی و اسطوره‌ای نظیر immigrant song موسیقی راک را از فرم هنری به شکل اپیک و حماسی تغییر داد. «خوک‌های جنگی» اثر بلک سبت، «قاتل بزرگان» اثر آزی آزبورن، و عدالت برای همه‌ی متالیکا، «دو دقیقه به نیمه‌شب» اثر آیرن میدن و بسیار از آوازهای سیستم آو ا داون و اشعار گروه مگادث است. گاهی اوقات تفسیر بیش از حد ساده می‌شود چرا که واژگان شعری متال در اصل به دوگانگی تاریکی در برابر روشنایی، امید در برابر نومیدی یا خوب در برابر بد می‌پردازد و جایی برای سایه‌های پیچیده خاکستری باقی نمی‌گذارد

سیاست هوی متال


گروه‌های و اشعار زیاد هوی متال خوانده شده‌اند اما همه آنان به اندازه اشعار گروه مگادث نبوده‌است. اشعار مگادث اشعاری سیاسی است که به نمونه‌هایی از آنان اشاره می‌کنیم:
Sympothy Of Destruction
«سمفونی ویرانی» نام تک‌آهنگی از گروه ترش متال مگادث است که در سال 1993منتشر شد. این اثر اولین بار در آلبوم دابل پلاتینیوم شمارش معکوس برای انقراض در سال 1992منتشر شده بود.
«سمفونی ویرانی» از آثار مورد علاقهی هواداران گروه و بخش جدانشدنی کنسرت‌های مگادث است. وب گاه آل میوزیک از «سمفونی ویرانی» به عنوان یکی از موفق‌ترین آهنگ‌های آلبوم شمارش معکوس برای انقراض یاد کرده‌است. آهنگ با یک سمفونی خیلی کوتاه به همراه گروه کر شروع می‌گردد که با توجه نام آهنگ و محتوای شعری چندان نا مربوط نمی‌باشد.
متن آهنگ، سران سیاسی جهان را به رهبرهای ارکستری تشبیه می‌کند که «سمفونی ویرانی» اجرا می‌کنند و توده‌های مردم حکم بازیچه‌هایی را دارند که صرفاً مجبورند به آهنگ آن‌ها گوش کنند و با آن برقصند. دیو ماستین در مصاحبه‌ای در سال 1992دربارهی این ترانه گفته‌است: «سمفونی ویرانی در مورد تودهی مردمی است که توسط رهبرشان به سمت تباهی هدایت می‌شوند، رهبری که خود کمابیش عروسک خیمه شب بازی یک دولت شبح [مخفی] است. تقریباً تمام رهبران ما، به خصوص آن‌هایی که از مغزشان گلوله‌ای رد نشده، یک عروسک خیمه شب بازی سیاسی‌اند.» در واقع از گفته‌های ماستین این‌گونه می‌شود برداشت کرد رهبرانی که از دستان پشت پرده اطاعت نکند مطمئناً کشته خواهند شد. یا به قول دیو ماستین گلوله‌ای از مغزشان رد می‌شود. تا به امروز گروه‌ها و هنرمندان مختلفی «سمفونی ویرانی» را بازخوانی کرده‌اند که از میان آن‌ها می‌توان نایت ویش، آرچ انمی و ال جورگنسن به همراه ترنت رزنر را نام برد.
Hangar 18 آهنگ آشیانه ۱۸ دومین ترک از آلبوم شنیدنی بگذارید که آرام بخوابد(Rest In Peace) می‌باشد که در سال 1990به بازار موسیقی عرضه شد.
موضوع آهنگ به موجودات فضایی و آشیانه‌هایی بر می‌گردد که محل نگهداری اطلاعات نظامی بشقاب پرنده‌ها و هواپیماهای بیگانه می‌باشد، ولی در واقع اشاره ظریفی است به سیاست‌های دولت آمریکا برای منفعل کردن اذهان عمومی و توجه آنان به مسائلی که شاید هرگز وجود خارجی نداشته باشند. دیو ماستین در رابطه با این آهنگ گفته‌است که ایدهٔ اصلی آهنگ براساس گفته‌های فردی به نام نیک بوده که اعتقاد داشته مسیح نیز از مریخ آمده‌است.. آهنگ از نظر ساختاری شباهت فراوانی با آهنگ صلح به فروش می‌رسد(Peace Sells)از آلبوم صلح به فروش می‌رسد… اما کیه که بخره؟ (Peace Sells…But Whose Buying) دارد و از دو بخش تشکیل شده‌است، بخش اول که شامل ورسهای اصلی، کروز و سولوهای دلنشین میان آن‌ها و بخش دوم که با تغییر ریتم به گونهای بسیار زیبا و سولوهای پی در پی همراه است. این آهنگ در سال 1991برای بهترین اجرای متال نامزد جایزه گرمی شدو در نهایت این جایزه نصیب متالیکا شد.
بسیاری هوی متال را بیشتر با شیطان‌پرستی مترادف می‌دانند. با این‌حال استفاده از نمادهای شیطان‌پرستانه و ضدمسیح به مرور و پس از یکی دو دهه از آغاز به کار گروه‌های هوی متال، و بیشتر در زیرگونه‌های فرعی متال رایج است. بیشتر گروه‌های نخستین در دهه‌های هفتاد و هشتاد نوعی عرفان مسیحی را دنبال می‌کردند و استفاده از گردن‌بند و نشان صلیب به هنگام اجرای زنده یا حتی بر روی آلات موسیقی کاملاً معمول بود.
سبک هوی متال زیر گونه ای از موسیقی راک

تأثیر فرهنگی هوی متال


جنبه‌های برخوردی و پرسروصدای هوی‌متال باعث شده‌است در بسیاری از کشورها، میان جامعه جاز میانه و طرفداران آن شکاف ایجاد شود. این اختلاف از آنجا ناشی می‌شود که افکارعمومی به ویژه در جوامع محافظه‌کار بر این باورند که فرهنگ فرعی هوی‌متال، مروج لذت‌گرایی و گاهی احساسات ضدمذهبی است. به عنوان مثال در سال 2001در اردن کلیه آلبوم‌های متالیکا برای همیشه ممنوع اعلام شدند. در اروپا و آمریکا طرفداران هوی‌متال را پسران سفیدپوست بین 10تا 20سال تشکیل می‌دهند[نیازمند منبع] بسیاری از این افراد جذب ترانه‌های ضداجتماعی و در عین‌حال عجیب و غریب هوی‌متال و صدای بلند و ضرب شدید آن شده‌اند. بدین ترتیب تصویر کلیشه‌ای نوجوان هِدبَنگِر که با گوش کردن به موسیقی‌های گوش‌خراش و شوم، جنون طغیانگری خود را تخلیه می‌کند شکل گرفت. این تصویر با شوهای تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی همچون بیویس و بات‌هد و کله‌بادی‌ها درفرهنگ عامه شاخص‌تر شده‌است. افراط‌کاری‌های پرزرق‌وبرق گروه‌های هوی‌متال اغلب مورد هجونگاری قرار گرفته که از مشهورترین این موارد می‌توان به فیلم «این شیر نخاع است» اشاره کرد. (همچنین رجوع کنید به پدیده اوملات هوی‌متال).
بسیاری از سبک‌سازی‌های هوی‌متال، کاربردهای روزمره پیدا کرده‌است؛ به عنوان مثال علامت‌های دستی «شاخ شیطان» که رونی جیمز دیو آن را باب کرده، در بسیاری از کنسرت‌های راک به یک صحنه متداول تبدیل شده‌است. گفته می‌شود رایج شدن علامت‌های دستی «شاخ شیطان» در اصل به خاطر جلد آلبوم «تفنگ عشق» کیس بوده‌است. طی دهه‌های هفتاد و هشتاد وررفتن با درون‌مایه‌های جادوگری توسط هنرمندانی همچون بلک سبث، آیرن میدن، کیس، جوداس پریست، لد زپلین، موتلی کرو، آزی آزبورن و آلیس کوپر باعث شد تأثیرات شیطانی توسط بنیادگرایان مسیحی در هوی‌متال شکل بگیرد. در آن زمان یک برداشت رایج این بود که در آلبوم‌های هوی متال نوعی پیام مخفی نهفته‌است که شنونده را به پرستش شیطان یا خودکشی ترغیب می‌کند (رجوع کنید به جوداس پریست و پیام روبه عقب و اتهامات شیطان‌پرستی در فرهنگ عامه).
چیزی که کمتر از آن یاد شده، تأثیر ساختار پیچیده موسیقی هوی‌متال بر سبک پیشگام موسیقی کلاسیک در موسیقی پیچیدگی نو است که پیشگامان آن برایان فرنی‌هاف، مایکل فینیسی، جیمز دیلون و پس از آن‌ها آهنگساز آمریکایی جیسون اکارت می‌باشند.
در یورو ویژن 2006برای اولین بار در تاریخ این رقابت‌ها یک گروه هوی‌متال برنده جایزه اول شد. این گروه که لردی نام داشت اهل فنلاند بود و ترانهٔ آن‌ها هارد راک هله لویا نام داشت. با توجه به اینکه در رقابت‌های یورو ویژن، هر ساله ترانه‌های پاپ و بالادها جایزه می‌گرفتند، این امر نقطه عطفی در تاریخ یورو ویژن به‌شمار می‌آمد. به علاوه این اولین باری بود که یک گروه فنلاندی برنده رقابت‌ها می‌شد و این در حالی بود که بهترین رتبه‌ای که فنلاندی‌ها تا آن زمان کسب کرده بودند مقام ششم بود.
advertising