چگونه استعداد خود را کشف کنیم

سبک زندگیمهارت اجتماعی

- 97/10/25
چگونه استعداد خود را کشف کنیمکمی وقت بگذارید و شادترین خاطرات خود در دوران ابتدایی را به یاد بیاورید. چه چیزی آن لحظات را آنقدر لذت‌بخش می‌کرد؟ چه ویژگی‌های مشترکی وجود داشت؟ آیا وقتی 9 ساله بودید، فردی رقابتی بودید؟ شاید به فوتبال علاقه داشتید و هر روز بی‌صبرانه منتظرِ زنگ تفریح بودید. به عشق فوتبال زندگی می‌کردید و عاشق لحظه‌ای بودید که می‌توانستید بیرون بدوید و به زمین تمرین بروید و بازی را شروع کنید. یا شاید از کار کردن بر روی پروژه‌های گروهی بزرگ و رقابتی لذت می‌بردید؟ دوستان‌تان می‌خواستند که در گروه آنها باشید و استعداد زیادی در بالا بردن نمره‌ی کل گروه داشتید. بله شما از این فرصت‌ها لذت می‌بردید و برای‌تان هیجان‌انگیز بود.

در کنار فکر کردن به این خاطرات کودکی، به این مسئله نیز فکر کنید که در دوران بزرگسالی، چه فعالیت‌های مشابهی شما را هیجان‌زده می‌کند. شاید هنوز هم اهل رقابت باشید، ولی با این تفاوت که اکنون برای به دست آوردن مشتری‌های جدید برای استارتاپ‌تان رقابت می‌کنید. شاید هنوز هم پروژه‌های استراتژیک و پیچیده را دوست دارید، ولی با این تفاوت که اکنون این پروژه‌ها را برای یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی انجام می‌دهید.

ایده های تان را بنویسید.قرار نیست یک شاهکار ادبی بنویسید. فقط ایده های تان را به روی کاغذ بیاورید.در قدم اول کمیت مد نظر است. تا می توانید به شمار ایده های تان روی کاغذ بیافزایید. می توانید از سوال های زیر استفاده کنید:

چه کاری را به خوبی انجام می دهید؟لطفا فروتن نباشید و هر آن چه که در آن خوب هستید را بنویسید. آیا طرح های بازاریابی بسیار خوبی می سازید؟ هیچ کس مانند شما نمی تواند پولش را مدیریت کند؟ به گذشته تان رجوع کنید. آیا در کارهایی که به شما محول می شد خوش قول بودید؟

در دنیای ایده‌آل، همه می‌توانند هر روز در محل کار، از استعدادها و توانایی‌های خود استفاده کنند. ولی متاسفانه، برای بیشتر مردم اینگونه نیست. در واقع، طبق آمار موسسه‌ی گالوپ، 63 درصد از شاغلین در سراسر جهان، به کار خود علاقه ندارند. البته این رقم، 24 درصدی را که به طور جدی از شغل خود بیزار هستند، شامل نمی‌شود. اگرچه دلایل متعددی برای این مسئله وجود دارد، یکی از عوامل مهم این است که بیشتر شاغلین، به طور روزانه از استعدادهای طبیعی خود در محل کار استفاده نمی‌کنند.

ذاتا چه کاری را انجام می دهید؟اگر فکر می کنید هر کاری را که شما انجام می دهید بقیه نیز می توانند انجام دهند؛ اشتباه می کنید. مثلا اگر مهمانی های شما زبانزد همه است، حتما می توانید در ارتباط برقرار کردن با دیگران و برنامه ریزی مراسم ها به خوبی بدرخشید. این کار اگرچه آسان است اما یک مهارت محسوب می شود. یا مثلا برای این مشهورید که می توانید لباس های یک سفر ده روزه را درون یک چمدان کوچک جا دهید؟ آیا تا به حال در پارکینگ منزل تان نجاری کرده اید در حالی که همیشه برای شما یک سرگرمی بوده نه بیش تر؟

به دنبال الگوها بگردید.حالا که همه ی مهارت های تان را نوشته اید با نگاهی دقیق، متوجه ربط داشتن برخی به برخی دیگر می شوید. آن ها را به بهترین نحوی که می توانید، گروه بندی کنید. مثلا در چهار گروه زیرجای دهید:
مهارت هایی که دوست دارم انجام دهم
مهارت هایی که پول خوبی می توانم از آن ها بدست بیاورم
مهارت هایی که باید بهبود دهم
مهارت هایی که سال هاست انجام نداده ام

اگر بار اولی است که چنین کاری می کنید احتمالا به سرعت به الگوهای لازم دست پیدا نمی کنید. ایده های تان را در جایی قرار دهید که هر روز چشم تان به آن ها بخورد و اگر چیزی به ذهن تان رسید آن را یادداشت کنید. ترس، شما را از نگه داشتن آن کاغذها منع می کند اما با گذاشتن شان در جیب یا روی میز آن را شکست دهید. ممکن است این کار برای بعضی ها عجیب باشد اما شما اهمیت ندهید. حتی می توانید از برنامه های تلفن هوشمند تان استفاده کنید؛ اما به یاد داشته باشید قدرتی که نوشتن روی کاغذ دارد قابل مقایسه با نوشتن در تلفن همراه تان نیست.

هدف از یافتن الگوها، شفاف کردن مهارت هایی است که دارید. برای مثال اگر 10 مهارت دارید و 9 مورد آنها در گروه «مهارت هایی که در کار کنونی ام استفاده نمی شوند» باشند؛ باید به فکر کار جدیدی باشید که از بیش تر مهارت های تان در آن استفاده شود. یا باید مهارت های تان را با کارتان درآمیزید و یا این که مهارت های مورد نیاز کار تان را فرا گیرید.

تکرار مکررات امید زیادی می طلبد. در ابتدای مسیری مانند این، به آسانی دل سرد می شوید و شاید فکر کنید هیچ مهارت کاری ندارید. در اینجاست که امید به شما کمک می کند.دومین هدف، آگاهی است که در فهمیدن مهارت های جدیدی که برای کارتان لازم است به شما کمک می کند.چه بخواهید در کار کنونی تان پیشرفت کنید و یا کار جدیدی بیابید؛ به مهارت های جدیدی نیازمندید.

در طول تاریخ بشر هیچ زمانی برای شروع انجام ماموریت زندگی‌تان، ساده‌تر از همین الان نبوده است. آیا عاشق نوشتن هستید؟ این خیلی خوب است، می‌توانید برای خود یک وبلاگ ایجاد کنید. آیا بهتر از هر کسِ دیگری قلاب‌دوزی می‌کنید؟ این عالی است. چند شال و روسری اضافه ببافید و آنها را در سایت‌های خرید و فروش کالا، به فروش برسانید. آیا حتی فکر کردن در مورد ملاقات و برقراری ارتباط با افراد جدید، شما را بی‌نهایت خوشحال می‌کند؟ برای مثال می‌توانید برای مدیران محلی در شهر خود، جلسه‌ای غیررسمی ترتیب بدهید. آیا از هر سه کار لذت می‌برید؟ در این صورت می‌توانید برای وبلاگ‌نویسانِ قلاب‌دوزی حرفه‌ای، جلسه‌ای ماهیانه برگزار کنید.

برای شما درک این مسئله که در جایی هستید که نمی‌توانید از استعدادهای‌تان استفاده کنید، دردناک و ناراحت‌کننده خواهد بود. خوشبختانه زندگی یک سفر است و یک روز منفرد و مجزا نیست. دست‌کم یک راه کوچک برای دوباره بازگرداندن بعضی از شادی‌های دوران کودکی‌تان پیدا کنید. مثلا در یک روز پنجشنبه، در کار مورد علاقه‌تان غرق شوید و زمان را فراموش کنید یا بر کاری که آرزوی انجام آن را دارید تمرکز و آن را شروع کنید.
advertising