حقیقت تناسخ

علمی و تکنولوژیعلمی

- 97/10/11
حقیقت تناسخبرمبنای تناسخ هستی واقعی یکیست و تمام هستیها پرتوی از آن هستی است و آن هستی یگانه همان برهمن است که همان عالم کبیر و روح جهان است و هر چیز جز او سایه‌ای از هستی اوست بر این اساس روح انسان عالم صغیر است که خود نیز پرتوی از روح برهمن است و رستگاری انسان در رهایی از تولد دوباره یا تناسخ اوست برپایه این اصل روح انسان تا قبل از تزکیه و پاکی کامل بارها در بدنهای مختلف وارد شده و به این جهان بر می‌گردد و کیفیت زندگی کنونی او بسته به رفتار و کردار نیک انسان در زندگی گذشته اش دارد و راه نجات او مدد از شهود و درونگرایی و توجه به حقیقت است تا بتواند به حقیقت مطلق بپیوندد. برای انسان هیچ عذابی دردناکتر از این نیست که تا پشت دربروی ولی تورا راه نداده و برت گردانند.

بطور کلی تناسخ یا انتقال روح انسان به موجودی دیگر 4 نوع است:
۱.نسخ یا انتقال روح انسان به انسان دیگر
2.مسخ: انتقال روح به حیوان
3.فسخ: انتقال روح به گیاه
4.رسخ: انتقال روح به جماد.

آیا همه‌ی ما ساکن کالبدی هستیم که زندگی‌های پیشینی را تجربه کرده است؟ این ایده‌ی فریبنده ای است که خیلی از مردم از جمله شرلی مک لینِ بازیگر و دالایی لاما(رهبر بوداییان تبت) به آن اعتقاد دارند. همانطور که انتظار می‌رود، اثبات علمی اینکه یک شخص زندگانی‌ای قبل از تولد داشته است، کار ساده ای نیست.
شواهد قابل استفاده باید به شکل اطلاعات و جزئیات ویژه ای دربارۀ زندگی های پیشین باشد که هیچ‌کس دیگری از آن‌ها اطلاع ندارد. حتی بهتر است شامل اطلاعاتی باشد که ابهاماتی را حل می‌کند. مثلا اگر شخصی ادعا می‌کند که آملیا ارهارت یا جیمی هوفا (یا سال‌ها بعد ناتالی هالووی) بوده است، باید معماهای پیرامون سرنوشت آنها را حل کند.
با اینکه میلیون‌ها نفر از مردم به تناسخ اعتقاد دارند اما افراد اندکی ادعا می‌کنند خاطراتی را از زندگی پیشینشان به یاد دارند. معمولا این تجدید خاطرات در طول یک تکنیک روان درمانی بحث برانگیز (و اصولا بی اعتبار) به نام “برگشت به زندگی گذشته”، اتفاق می‌افتد. در واقع بهترین نمونه‌ی تناسخ از این طریق پیدا شده است.

بردی مورفی


معروف‌ترین نمونه‌ی زندگی پیشین، بردی مورفی بود. بردی زنی ایرلندی در قرن 19 میلادی بود که ویرجینیا تای اهل کلرادا، ادعا کرد در زندگی پیشینش بوده است. ادعای شگفت انگیز وی در سال 1952 و در طول یک جلسۀ هیپنوتیزم غیرحرفه ای توسط موری برن استین، اتفاق افتاد. تای تحت هیپنوتیزم با یک لهجه‌ی ایرلندی- خاطراتی را مربوط به زندگی پیشینش در دهه‌ی 1800 در شهر کورک- ایرلند و شامل تولدش در 20 دسامبر 1789، زندگی، ازدواج و مرگش در سال 1864 بیان کرد. داستان تای در نگاه اول بسیار قانع کننده است؛ او هیچ وقت در ایرلند نبوده است و احتمالا نمی‌توانسته بسیاری از جزئیاتی را که به خاطر آورده است بداند مگر اینکه، یک قرن پیش آنها را زندگی کرده باشد. برن استین یک کتاب پرفروش در این مورد و بردی مورفی نوشت که تأثیر جهانی دربرداشت.

نگاهی دقیق تر


زمانی که روزنامه‌نگاران محقق برای بررسی این ماجرا به ایرلند رفتند، داستان بردی مورفی شروع به فروپاشی کرد. درحالی که برخی ادعاهای کلی اثبات شدند، اما واقعا هیچ مدرکی مطابق با اکثر خاطرات تای توسط محققان پیدا نشد. هیچ پیشینه یا نوشته ای مربوط به بردی مورفی که در آن تاریخ ها متولد شده و وفات کرده باشد، وجود نداشت. کسانی که تای به عنوان بردی مورفی با آنها مواجه شده بود از جمله همسرش و دیگران، هرگز وجود نداشته اند.
به نظر می‌رسد که برن استین و ناشرانش آنقدر برای استفاده از این فرصت برای شهرت و منافعشان اشتیاق داشتند که از بررسی تطابق ماجراهای مورفی با واقعیت‌های تاریخی، غافل شدند. بعدها مشخص شد که تای در دوران کودکی وقتش را با همسایه ای که یک مهاجر ایرلندی بوده( اتفاقا به نام بردی مورفی) می‌گذرانده و جزئیاتی در مورد ایرلند، با لهجه‌ی ایرلندی دریافت می‌کرده است.
برخی معتقدند که تای عمدا این داستان را ساخته بود. اما احتمال قوی تر این است که او به صورت ناخودآگاه آن را با استفاده از تصورات و قسمت هایی از خاطراتش به وجود آورده بود. ده‌ها سال تحقیقات روان شناسی نشان می‌دهد که انسان تحت هیپنوتیزم می‌تواند به صورت واقعی، به تفصیل و به عنوان اول-شخص، وقایعی را نقل کند که هرگز تجربه نکرده است. دانشمندان نشان داده اند که اعتقاد به تناسخ احتمالا با اشتباهات حافظه مرتبط میباشد.
افراد اغلب تحت تأثیر ترغیبات اشتباه درمانگر به باور تصورات خود می‌رسند. همین روش ِ روان شناختی به توضیح بسیاری از داستان‌های مربوط به “شاهدان عینی ربایندگان توسط بیگانگان” نیز کمک می‌کند. به همین صورت اگر هر روح یا کالبد بین نسل ها در قرون متمادی حرکت کند و جابه جا شود، کمی ریاضیات ساده نیز به باور زندگی های پیشین پایان می‌دهد. بهترین ارزیابی این است که در حال حاضر حدود 7 میلیارد انسان روی کرۀ زمین زندگی می‌کنند. در حالی که در حدود سال 1800 کمتر از 1 میلیارد انسان زندگی می کرده است. پس 6 میلیارد روح جدید در طول 200 سال گذشته از کجا آمده اند؟
آیا هر انسان در زمان پدربزرگِ پدربزرگ های ما 6 روح در خود داشته است؟ اگر “بهترین نمونه‌‌ی تناسخ” توسط بررسی های دقیق کنار گذاشته می شود، به نظر نمی‌رسد ادعای خانم های خانه دار امروز مبنی بر ژاندارک یا کلئوپاترا بودن در گذشته، اعتبار بیشتری داشته باشد. یک صنعت روستایی پیرامون تناسخ وجود دارد که در آن “کارشناسان” در مورد این موضوع کتاب هایی می‌فروشند، سمینار برگزار می‌کنند و “بازگشت به زندگی گذشته” را به مشتریان ساده دل پیشنهاد می‌دهند! پس به نظر می‌رسد تا زمانی که ارواح در رفت و آمدند، داستان های تناسخ همچنان با ما خواهند بود!
advertising