بررسی بازی Red Dead Redemption 2

علمی و تکنولوژیکنسول و بازی

- 97/09/08
بررسی بازی Red Dead Redemption 2بالاخره انتظارها پس از ۸ سال تمام شد و «Rockstar Games» دنباله‌ای، هرچند با 6 ماه تاخیر برای عنوان محبوب Red Dead Redemption که به تعبیر بسیاری بهترین بازی رایانه‌ای نسل هفتم بود، عرضه کرد. راکستار با عرضه RDR، تعاریف تازه‌ای برای عناوین «Open World» و نیز «Action-Adventure» ارائه کرد و به وضوح، استاندارهای جدیدی برای چنین عناوینی تعریف شد. با همه این تعاریف، توقع همگان از دنباله این بازی بسیار بالا بود ولی با وجود فعالیت‌های وسیع تبلیغاتی از سوی سازنده و انتشار مطالب ریز و درشت در مورد اطلاعات جزئی بازی، این احتمال وجود داشت که عنوان عرضه شده، کیفیتی به مراتب پایین‌تر داشته باشد و نتواند سطح انتظارات را برآورده کند. اما فقط چند ساعت تجربه این عنوان کافی است تا متوجه شوید با یکی از بهترین تجربه‌های دوران گیمری خود روبرو میباشید.
بررسی بازی Red Dead Redemption 2
Red Dead Redemption 2 روایت داستانی درام از شخصیت‌هایی است که در آخرین سال‌های عصر غرب وحشی زندگی می‌ کنند افراد یک دسته تبهکار که تحت رهبری «Dutch Van der Linde»، پس از انجام آخرین سرقتشان، از «Blackwater» می‌گریزند تا زندگی خود را در نقاط دیگری پیگیری کنند. شخصیت اصلی بازی که آرتور مورگان نام دارد، به عنوان یکی از اصلی‌ترین اعضای این گروه، باید در حفظ مال و منافع تمامی اعضای گروه گام بردارد و به نوعی هوای همگی را داشته باشد. همانگونه که مشخص است، روند داستانی RDR2، برخلاف نسخه قبلی که روایت‌کننده ماجرایی شخصی بود، این بار برمبنای روابط گروهی استوار است. روابط میان شخصیت‌های گوناگون، موردی است که راکستار تمرکز زیادی رویش داشته و با ارائه ویژگی‌ها و انتخاب‌های زیادی که در طول داستان برای مواجهه با موقعیت‌های ایجاد شده است، تنوع بسیار زیادی از بابت خطوط داستانی بوجود آمده. این تنوع تا حد زیادی مدیون متن بسیار عالی و پرحجمی است که پر است از دیالوگ‌های سنگین و ماندگاری که تا مدت‌ها در ذهن مخاطبان حک خواهند شد.

ارائه یک داستان چند لایه با توجه به جزئیات بسیار ریز و تمرکز بر روی رابطه کارکترها با یکدیگر، درام خوش‌ساخت و زیبایی را بوجود آورده است که علاوه بر داشتن المان‌های جدی و مهم در روایت داستانش، طنز همیشگی راکستار را نیز که با طعنه به مسائل سیاسی و اجتماعی آمریکا همراه است، در خود می‌بیند. جزئیات زیادی که در مواجهه با کارکترهای مختلف در حیث داستانی می‌بینیم حتی به شخصیت‌های اصلی بازی نیز محدود نشده است و تعداد بسیار زیاد NPCها، هرکدام ماجرای مخصوص به خود را دنبال می‌کنند و در گذشت خط زمانی موجود در آن،‌ به صورت پویا فعالیت‌های خود را انجام می‌دهند و در این بین بازی دست مخاطبان را برای تصمیم‌گیری در مورد اتفاقات مختلفی که با آن‌ها روبرو می‌شود باز گذاشته است و در موارد جالبی می‌توان تاثیر این انتخاب‌ها را بعداً در مورد همان شخصیت‌ها و واکنش‌های گوناگونشان در مورد تصمیمات قبلیمان مشاهده کرد. در روزگاری که بازی‌های رایانه‌ای به سمت تمرکز بر روی بخش‌های آنلاین چندنفره گام برداشته‌اند و بعضاً قسمت‌ کمپین داستانی را از کل بازی خود حذف کرده‌اند، پرداختن راکستار به بخش داستانی آن هم با چنین جزئیات باورنکردنی و دقیقی، تعهد بالای این سازنده موفق و هنر نویسندگی افراد توانمندش را بیش از پیش نشان می‌دهد.

ساختار گیم‌پلی RDR 2 را می‌توان مجموعه‌ای از موارد تحول یافته‌ و همچنین بهبودیافته‌ای دانست که برخی از آن‌ها به شکل دیگری در عناوین قبلی راکستار موجود بودند. تحولات گیم‌پلی حتی به نحوه کنترل شخصیت نیز مربوط می‌شود. نخستین تغییراتی که به شکل مشهودی قابل مشاهده هستند، شامل نحوه دویدن، راه رفتن و اسب‌سواری می‌شوند. کنترل شخصیت به واقعی‌ترین شکل ممکن پیاده شده است؛ راه رفتن، دویدن و خسته شدن به شکل تاثیرگذاری در روند گیم‌پلی بازی نقش دارند و مکانیک به کارگیری آن‌ها نیز فرق چندانی با واقعیت ندارند. مهم‌ترین عامل دخیل در این موارد نیز اضافه شدن سیستم کامل سلامت و استقامت (Stamina) است که چه برای کارکتر اصلی و چه برای اسبش مستلزم توجه ویژه‌ای از جانب مخاطبان است. شخصیت بازی پس از مدتی گرسنه می‌شود و در عین حال در مواقعی که خود یا اسبش از کمبود سلامت و استقامت رنج می‌برند، نیازمند مصرف مواد گوناگونی هستند که باید آن‌ها را از طرق مختلف تهیه کرد. گرچه تا پیش از عرضه RDR 2 کمی از بابت واقع‌گرایی افراطی بازی نگرانی‌هایی داشتیم، اما تجربه چند ساعته بازی کافی است تا نشان دهد این واقع‌گرایی بی‌نظیر حتی اگر به قیمت سخت‌تر شدن تجربه RDR 2 در برخی مواقع شود، در اغلب اوقات چنان لذت‌بخش است که وجود آن به یکی از عوامل پررنگ و مثبت گیم‌پلی بازی بدل شده است. گرچه در سال‌های اخیر، عناوین داستان محور به بازی‌هایی بدل گشته‌اند که به جز «دسته جلو ضربدر» زدن کار دیگری از مخاطب برای پیشبرد مراحل بازی‌هایشان نمی‌خواهند، اما همچنان در استدیوهای بازیسازی راکستار، صدها نفر حضور دارند که جزئیات دقیقی از دنیایی عظیم را یک به یک طراحی می‌کنند و برای هرکدام از آن‌ها، مدت زمان زیادی را صرف می‌کنند تا حاصل کار، یک محصول ‌بی‌عیب و نقص باشد. البته لازم به ذکر است که وجود جزئیات بسیار زیاد در این حیث چندان حواستان را پرت نخواهد کرد و بازی نیز همواره نکات قابل توجه آن‌ها را به شما یادآوری می‌کند. علاوه بر موارد فوق، پولیش بودن RDR 2 نیز بسیار قابل توجه است؛ با توجه به اینکه وجود باگ‌های پرتعداد در بازی‌های Open World امری عجیب نیست، اما RDR 2 از این بابت نیز با دقت فراوانی پرداخته شده و نسبت به سایر بازی‌های ساخته شده توسط راکستار، باگ‌های کمتری را شامل می‌شود.

البته واقع‌گرایی بی‌‌ حد و حصر موجود در RDR 2 در برخی مواقع چندان هم خوشایند نیست. برای مثال، در یکی از مراحلی که باید گاری حامل سوخت را می‌دزدیدم، بار اولی که خود را به آن رساندم، به دلیل برخورد اسبم با مخزن حاوی سوخت، انفجاری رخ داد و مجبور شدم دوباره آن کار را تکرار کنم. (البته به طور کلی زیاد پیش خواهد آمد که به راحتی بمیرید یا به دلیل برخورد اسبتان با موانع، آن را از دست بدهید و مجبور شوید اسب دیگری تهیه کنید.) بار دوم پس از به‌دست آوردن گاری مذکور، در راه با سوارکاری برخورد کردم و اسب‌هایی که گاری را می‌کشیدند از بین رفتند! بار سومی که گاری دزدیدم، در عین ناباوری گاری در میان دو درخت گیر کرد و هیچ چاره‌ای جز خودکشی و انجام دوباره مرحله وجود نداشت! در آخرین تلاشم، وقتی که گاری را به سلامت به محل مورد نظر رساندم، متوجه شدم که اسبم به دنبالم نیامده و چون فاصله‌مان نیز خیلی زیاد است، سوت زدن نیز افاقه‌ای نمی‌کرد و حالا که باران شدیدی نیز گرفته بود، باید مسیر خود را از ناکجا آباد به سایر نقاط پیدا می‌کردم. در این میان برای اینکه مجبور نباشم کل راه را پیاده برگردم، چاره‌ای نمی‌دیدم جز اینکه اسب یا گاری فرد دیگری را بدزدم و شرافتم را زیر پا بگذارم. نزدیک بود که سازندگان بازی را بابت خلق چنین موقعیتی سرزنش کنم که دیدم گزینه‌ای وجود دارد تا از یکی از NPCها بخواهم مرا تا شهر برساند. لعنتی! راکستار کار خود را خوب بلد است!

در سایر مکانیک‌های گیم‌پلی نیز راکستار تمامی نقاط قوت عناوین قبلی خود را به کار بسته است. سیستم بررسی اشیا حالتی مشابه همین مورد در عنوان «L.A. Noire» دارد، بخش Adventure تا حدی شبیه به شماره قبلی Red Dead است و از سمت دیگر، گان‌پلی بازی را باید حالتی بهبودیافته از «GTA V» دانست. البته بخش گان‌پلی، حالت وسترن Red Dead Redemption را بهترین حالت ممکن حفظ کرده است. همین حس و حال ویژه‌ موجود در این بخش ممکن است به خاطر سعی استدیوی سازنده در واقع‌گرایی هرچه بیشتر گیم‌پلی باشد. استفاده از تک‌ تک سلاح‌های متنوع بازی، که هرکدام گیم‌پلی مخصوص به خود را دارند، به صورت بسیار دقیقی پیاده شده‌اند. حتی استفاده از ضامن یا گلنگدن اسلحه‌ها نیز تاثیر مشخصی بر روی گان‌پلی RDR 2 گذاشته و حس و حال به کارگیری یک اسلحه خوش‌دست یا سلاحی سفت‌تر، در گیم‌پلی نیز به خوبی مشهود است. بنابراین به هیچ‌وجه نمی‌توان دقت بالای پیاده‌سازی چنین مواردی را به حساب خشک بودن گان‌پلی دانست چرا که در موارد دیگر و در استفاده از سلاح‌هایی مانند برخی رایفل‌ها، شاهد گیم‌پلی بسیار نرم و روان در میدان نبرد هستیم. همینطور در میان مبارزات بازی، تعادل بسیار خوبی از بابت استفاده از ویژگی‌های منحصر به فرد این فرانچایز نظیر قابلیت «Dead Eye» وجود دارد.

نبردهای تن‌ به تن نیز در این شماره حضوری پررنگ‌تر نسبت به قبل دارند و تنوع ضربات و انیمیشن‌ها، آن را نیز نه به عنوان یک بخش اذیت‌کننده و زاید، که بیشتر با حالتی تکنیکی به دیگر بخش‌های مبارزات مرتبط کرده است. سیستم سیال کاورگیری در شرایط گوناگون با شیوه‌های متنوع نیز به کمیت خلق موقعیت‌های تازه برای درگیری‌های متعدد بازی افزوده است و نوآوری راکستار برای جذابیت بیشتر مبارزات را سبب شده است. جدای مبارزات، صحنه‌های اکشن نیز با کارگردانی فوق‌العاده، «Set Piece»های زیادی را بوجود آورده است که با مخاطب را با دیدن آن‌ها به وجد می‌آورد. به راستی چه استدیویی به جز راکستار می‌‌تواند چنین مجموعه‌ای از بهترین صحنه‌های سینمایی را با هنری فوق‌العاده در هم آمیزد و آن‌ها را نه به عنوان میان‌پرده‌ها، که در طول جریان گیم‌پلی بازی به مخاطبان عرضه کند؟
شاید یکی از مهم‌ترین و پررنگ‌ترین قسمت‌های موجود در RDR 2، سیستم کرفتینگ، آپگریدها و شخصی‌سازی‌های پرشماری باشد که هرکدام با تنوع زیادی در بازی موجود هستند. محیط بازی پر است از آیتم‌های گوناگون. از پول و اشیای قیمتی گرفته تا انواع غذاها، تیرها و مواد خام دیگر، هر مکانی که در بازی وجود دارد به طور کامل محیط داخلی آن نیز ساخته شده و تمامی این موارد در آن‌ها یافت می‌شوند. کمدها و کشوها قابل باز شدن هستند و تقریباً می‌توان داخل هرچیزی را برای پیدا کردن مواد مورد نیاز گشت. تمامی افراد و دشمنانی که مرده‌اند نیز قابل لوت کردن هستند و می‌توان از منابعی که به همراه خود حمل می‌کنند استفاده کرد.

پس از بدست آوردن مواد مختلفی که در محیط بازی پیدا می شوند، بوسیله سیستم کرفتینگ موجود می‌توان موارد مختلفی اعم از مواد غذایی مختلف برای آرتور و اسبش، موادی برای بازیابی سلامت و استقامت و یا تیرهایی برای اسلحه‌های گوناگون ساخت. این بخش که با برپایی کمپ در هرکجای بازی قابل دسترسی است، مکانی برای آپگرید کردن و شخصی‌سازی اسلحه‌ها نیز محسوب می‌شود. به طور کلی راکستار تاکید بسیار زیادی بر روی قسمت کاستومایز کردن وسایل مخنلف دارد که شامل مواردی در راستای شخصی‌سازی ظاهر شخصیت اصلی و لباس‌های قابل خرید برای آن می‌شود و غیر از آن نیز، تنوع بسیار بالایی برای وسایل مختلفی می‌شود که در فروشگاه‌های موجود در بازی قابل دسترسی هستند. تمامی موارد یاد شده در کنار یکدیگر نه تنها خسته‌کننده نیستند، که به عمیق‌تر شدن مکانیک گیم‌پلی بازی نیز کمک شایانی کرده‌اند.

ماموریت‌های موجود در RDR 2، شامل طیف وسیعی از موقعیت‌های متنوعی می‌شوند که هرکدام به شکل منحصر به فردی مخاطب را درگیر می‌کنند. این امر باعث شده تا در طول بیش از ۱۰۰ مرحله اصلی و ده‌ها مرحله جانبی، به ندرت پیش بیاید که در طول روند داستانی، به ماموریت‌هایی تکراری و مشابه با یکدیگر برخورد کنید. علاوه بر ماموریت‌های اصلی بازی که به شکل باورنکردنی جذاب هستند، راکستار مانند دیگر عناوین خود، در RDR 2 نیز مجموعه‌ای کامل و بسیار بزرگ از فعالیت‌های قابل انجام گنجانده است. تفریحات مختلف و متنوعی در کنار بازی‌های سرگرم‌کننده و ماموریت‌های جانبی جذاب، همگی باعث می‌شوند تا RDR 2 ارزش تجربه ساعت‌های زیادی از وقتمان را داشته باشد. خصوصاً بخش‌هایی مانند شکار و ماهی‌گیری که راکستار تمرکز زیادی روی آن‌ها داشته، با وجود اطلاعات بسیار زیادی که در پس تعداد پرشمار گونه‌های جانوری موجود در بازی، وجود دارند، عمق فوق‌العاده‌ای را از نظر تاریخچه‌ای به مخاطبان عرضه می‌کند. این اطلاعات حتی به حیوانات نیز خلاصه نشده و می‌توان از بخش «Compendium» به معلومات غنی و متعددی دست‌یافت که سازندگان آن‌ها را در بازی گنجانده‌اند.

به بخش بصری بازی که برسیم چیزی جز ستایش و تحسین برای ادا کردن پیدا نخواهد شد. جلوه‌های گرافیکی در بهترین حالت خود قرار دارند، به کارگیری موتور قدرتمند RAGE نه تنها در زمینه‌های تکنیکی فوق‌العاده عمل کرده‌ است، که قسمت‌های هنری را بیشتر به تابلوهای نقاشی فوق‌العاده زیبایی بدل کرده. مطمئناً در طول تجربه RDR 2، بارها پیش خواهد آمد که به سمت مناظر طبیعی بروید و اسکرین‌شات‌های متعددی را از این صحنه‌ها ثبت کنید. این جلوه‌ها روی Xbox One X و با وضوح ۴K بسیار چشم‌نوازتر نیز هستند، اما تجربه آن بر روی وضوح Full HD نیز چیزی از زیبایی و شکوه کم ندارد. همچنین تمامی مدل‌های ساخته شده در بازی (اعم از شخصیت‌ها، حیوانات، مناطق طبیعی، ساختمان‌ها و…) در بهترین حالت ممکن طراحی شده‌اند و جزئیات باورنکردنی را شامل می‌شوند. با وجود تمامی این موارد، کارگردانی هنری خارق‌العاده موجود در RDR 2، مجموعه بصری را به یکی از لذت‌بخش‌ترین تجربه‌های تاریخ بازی‌های کامپیوتری بدل می‌کند.

طراحی محیط‌ها و نقشه‌ها نیز به خوبی انجام گرفته و تعادل بسیار خوبی از بابت مکان‌های شهری و خارج شهر بوجود آمده است. تقریباً هر نوع پوشش طبیعی در بازی حضور دارد که هرکدام از آن‌ها نیز به طور کامل و زیبایی پیاده‌سازی شده‌اند. در کنار گرافیک فوق‌العاده زیبا، انیمیشن‌های RDR 2 را باید به نوعی انقلابی دانست. حرکت شخصیت‌ها در موقعیت‌های گوناگون مانند مبارزات بی‌نظیر است. برداشتن اشیای مختلف، گشتن جنازه‌های دشمنان، برداشتن حیوانات شکار شده و… همگی دارای انیمیشن‌های زیبایی هستند که فوق‌العاده بودن جلوه‌های بصری RDR 2 را کامل می‌کنند. در کنار این موارد، تخریب‌پذیری عالی آبجکت‌های مختلف نیز قابل توجه هستند. زخمی شدن شخصیت‌ها و حتی جنازه‌ها نیز فرای تصورات ما از نسل فعلی بازی‌های کامپیوتری هستند. برای امتحان دقیق بودن تخریب‌پذیری در موارد جزئی، پس از پایان یکی از درگیری‌ها، با تفنگ خود به یکی از کلاه‌هایی که روی زمین افتاده بود شلیک کردم و سپس آن را برداشتم و روی سرم گذاشتم. نتیجه غیرقابل باور بود؛ کلاه مذکور سوراخ شده بود!

قطعاً اگر شما نیز از طرفداران پر و پا قرص Red Dead Redemption باشید، صحنه به یاد ماندنی حرکت جان مارستون به سمت مکزیک را با موسیقی فوق‌العاده Far Away به یاد دارید. RDR 2 نیز پر است از موسیقی‌های گوشنواز که در هر موقعیت، بیانگر بهترین حس و حال ممکن در صحنه‌های مختلف بازی هستند و موی مخاطبان را به تن سیخ می‌کنند. قطعات این شماره را این بار به طور کامل «Woody Jackson» ساخته است که در عناوین پیشین راکستار نیز همواره حضور داشته. علاوه بر موسیقی عالی بازی، صداگذاری‌‌ها و افکت‌های صوتی مانند تمامی ساخته‌های راکستار خوب هستند، اما دوبله RDR 2 را باید یک اثر فوق‌العاده دانست. متون پرتعداد بازی، آن هم با لحن‌های متنوع، بارها توسط صدا پیشگان RDR 2 ضبط شده‌اند و منتقل کننده بهترین حس در صحنه‌های بازی هستند.
راکستار حرکت انقلابی و رو به جلویی را که ۸ سال پیش آغاز کرده بود به بهترین شکل ممکن ادامه داده است، آن‌ها با عرضه Red Dead Redemption 2 ثابت کرده‌اند که از تجربه‌های جدید هراسی ندارند و ترجیح می‌دهند به جای استفاده از فرمول‌های موفق قبلی به عنوان رکن اصلی بازی‌هایشان، دست به خلق موقعیت‌هایی بزنند که تا قبل از آن نمی‌توان نمونه مشابهی مانند آن‌ها را یافت. دنیای بزرگ RDR 2 با وجود جزئیات بی‌نظیر مجموعه‌ای را ارائه کرده است که علی‌رغم اینکه ممکن است واقع‌گرایی آن در مواقعی به مذاق همگان خوش نیاید، اما چیزی از انقلابی بودن تحول ایجاد شده توسط راکستار کم نمی‌کند. RDR 2 شاهکاری است که در تمامی زمینه‌ها خوش درخشیده و صرفاً اثری ماندگار برای یک سال و یا یک نسل بازی‌های کامپیوتری نیست، قطعاً یکی از بهترین بازی‌های تاریخ بازی‌های کامپیوتری، عنوانی است که راکستار با دقت فراوان ساخته و می‌تواند ساعت‌ها، روز‌ها، ماه‌ها و سال‌ها ما را درگیر خود کند.
advertising