بررسی بازی The Legend of Zelda: Link's Awakening

علمی و تکنولوژیکنسول و بازی

- 98/07/03
بررسی بازی The Legend of Zelda: Link's Awakeningنینتندو با بازسازی The Legend of Zelda: Link's Awakening ثابت کرد که یکی از جواهرات دیرینه خود هنوز پس از دو دهه نه‌تنها می‌تواند یک الگوی بی‌نقص در ریمیک کردن محسوب شود، بلکه ماهیت اصلی یک «ویدیو گیم» را یدک بکشد.
The Legend of Zelda: Link's Awakening به‌‌عنوان اولین نسخه راه‌یافته از مجموعه افسانه زلدا روی کنسول‌‌های دستی نینتندو یعنی گیم‌ بوی در سال ۱۹۹۳ خودش را در دل طرفداران جای کرد. برخلاف نسخه‌های پیشین که داستان آن‌ها در دنیای هایرول جریان دارد، وقایع این نسخه در جزیره کوهولِنت اتفاق می‌افتد. پس از عملکرد فوق‌العاده این بازی، سازندگان نسخه رنگی آن را چند سال بعد روی کنسول نینتندو گیم‌بوی کالِر پورت و جزیره کوهولنت را بیش‌ازپیش زنده کردند. دنیای عجیب درکنار داستان غیرقابل‌پیش‌بینی این بازی کاری کرد که پس از چندین سال هنوز داستان بازی شما را حیرت زده کند. حال بعد از ۲۶ سال، نینتندو تصمیم گرفت که این شاهکار را با ظاهری مدرن به دست قشر جدید گیمرها برساند تا هم موقعیتی برای آن‌ها فراهم شود که طمع لذیذ آن را بچشند و هم طرفداران قدیمی خود را به یک شاهکار آشنا کنند.
بررسی بازی The Legend of Zelda: Link's Awakening
داستان بازی همانند نسخه اصلی از جایی شروع می‌شود که لینک حین سفر در دام طوفان سهمگینی می‌افتد و پس از یک رعد‌وبرق کورکننده، لینک راهی ساحل جزیره‌ای به نام کوهولنت می‌شود. در نظر داشته باشید که سازندگان یک میان پرده سینمایی فوق‌العاده با ظاهر انیمه‌ای برای این قسمت تدارک دیده‌اند که حال و هوای همان کات سین قدیمی را در خود نگه داشته است. پس از آن دخترکی به نام مارین شما را بی‌هوش پیدا می‌کند و به خانه‌اش می‌برد. رنگ و لعابی که جزیره کوهولنت در نسخه ریمیک The The Legend of Zelda: Link's Awakening به خود گرفته است، ستودنی است. خانه‌ها، اهالی دوست‌داشتنی روستای مابِی و دشمنان همانند نسخه اصلی در جایگاه‌ خودشان قرار گرفته‌اند و وفاداری سازندگان به نسخه اصلی را به رخ ما می‌کشند. در همان ابتدای بازی پیش از هر کاری با عجله به سراغ مارین می‌روید تا آواز دلنشین Ballad of the Wind Fish را با صدای آن گوش دهید و حین لذت بردن از صدای زیبای آن، بی‌صبرانه منتظر هستید محیط‌هایی را که در دوران کودکی ساعت‌ها کاوش می‌کردید، دوباره ملاقات کنید.

حس نیاز به پیش‌روی زمانی در شما به جوش می‌آید که با داستان بازی بیشتر آشنا می‌شوید و آن هم همان لحظه‌های ابتدایی بازی است. پیش از برداشتن شمشیرتان، جغدی در ساحل به سراغ شما می‌آید و راه فرار از این جزیره را با شما در میان می‌گذارد. برای اینکه لینک بتواند از این جزیره فرار کند و به سفر خود ادامه دهد، باید «ماهی باد» یا همان Wind Fish را از یک خواب طولانی بیدار کند. برای بیدار کردن این موجود افسانه‌ای باید به دانجن‌های این جزیره بروید و با شکست دادن دشمنان ساز‌های ربوده شده را جمع‌آوری کنید. بله، برای بیدار کردن «ماهی باد» باید آهنگی برای آن بنوازید؛ آهنگی که مارین همیشه در گوشتان زمزمه می‌کند. برای جلوگیری از لو رفتن داستان از پرداختن به آن خودداری می‌کنیم؛ چرا که برخلاف انتظارمان این بازی یک داستان پروپیمان و غیرقابل‌پیش‌بینی در آستین خود دارد.

اولین تغییر استادانه‌ای که در ریمیک لینکز اویکنینگ نظر شما را به خودش جلب می‌کند، نحوه عوض شدن یا همان اسکرول شدن صفحه‌های بازی است. در نسخه اصلی باتوجه‌به محدودیت پردازشی کنسول گیم‌بوی، دنیای این بازی در صفحه‌های مجزا قرار می‌گرفت و شما باید منتظر می‌ماندید که صفحه بعدی بارگذاری شود. اما حال این موضوع کاملا برطرف شده است و در راحت‌ترین حالت ممکن می‌توانید جزیره کوهولنت را زیر و رو می‌کنید. البته نگران نباشید موضوع دوربین و انتقال صفحه‌ها در سیاه‌چال‌ها کاملا رفتار قدیمی و کلاسیک به خود گرفته است تا به تجربه دانجن‌ها که یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این بازی به شمار می‌رود، صدمه وارد نشود. از آن‌جا که در این قسمت به تغییر صفحه‌ها و دوربین‌ بازی پرداخته‌ایم، بگذارید اشاره‌ای به افت فریم ثابت داشته باشیم. در ابتدای وارد شدن به ریجن یا مناطق متفاوت، نرخ فریم بازی به مدت تنها چند ثانیه از ۶۰ به ۳۰ فریم بر ثانیه کاهش پیدا می‌کند. این موضوع برای بارگذاری محیط و دشمنان جدید در نظر گرفته شده است که بلافاصله بعد از دو یا سه ثانیه حل می‌شود. گفتنی است که این افت فریم به هیچ وجه به تجربه بازی آسیب وارد نمی‌کند اما شاید در چندین جای بازی آن را احساس کنید. البته این موضوع تنها در دنیای بازی بین صفحه‌های مناطق اصلی دیده می‌شود و در دانجن‌ها خبری از افت فریم نیست.

اگر احساس کرده‌اید که پازل‌های Breath of the Wild (که البته امکان ندارد!) یا حتی بازی‌های اخیری که تجربه کرده‌اید، شما را به چالش نکشیده‌اند، اصلا نگران نباشید. Links Awakening به جرات یکی از سخت‌ترین بازی‌های پازل-محور است که در تاریخ بازی‌های ویدیویی ساخته شده است و قرار است حسابی رُس شما را بکشد. درکنار معماهایی که در دنیای این بازی حل می‌کنید، دانجن‌های وحشتناک انتظار شما را می‌کشند. البته خود این سیاه‌چال‌ها ترسناک نیستند، بلکه پازل‌هایی که سازندگان برای شما طراحی کرده‌اند، وحشتناک به نظر می‌رسند. این موضوع زمانی عجیب‌تر می‌شود که شما یادتان می‌آید که این پازل‌ها ۲۶ سال پیش طراحی شده‌اند و شما را چند ثانیه به سکوت فرو می‌برند.

تمرکز اصلی نسخه گیم بوی Links Awakening درکنار ساختار اصلی سری زلدا یعنی ماجراجویی بودن آن روی پازل‌ها بوده است. اما سازندگان در نسخه مدرن لینکز اویکنینگ با اضافه کردن درجه سختی «قهرمان» سعی کرده‌اند با سیستم مبارزه‌ای بهبود یافته کاربران را بیش‌ازپیش با گیم پلی بازی نیز درگیر کنند. برخی از دشمنان در این نسخه رفتارهای جدیدی از خود نشان می‌دهند که شما با نگه داشتن سپرتان در زمانی دقیق می‌توانید ضربات آن‌ها را دفع کنید و به آن‌ها حمله کنید. سازندگان با کمی تغییرات در آیتم‌هایی نظیر قلب و غیره که در بازی به‌طور شانسی روی زمین می‌افتند، توانستند نشان دهند که در این راه کاملا موفق بوده‌اند. البته از طرفی سازندگان ظرفیت قلب‌های لینک را به ۲۰ عدد افزایش داده‌اند که به‌طور کلی روند بازی را تا حدودی آسان می‌کند. پس اگر از طرفدارای قدیمی «تاپ داون» زلدا هستید پیشنهاد می‌شود حالت «قهرمان» را برای آغاز سفرتان در جزیره کوهولنت انتخاب کنید.

طراحی هنری The Legend of Zelda: Link's Awakening را می‌توان یکی از بامزه‌ترین و زیباترین آرت استایل‌ها درکنار تمامی آثاری که تا به امروز از مجموعه زلدا منتشر شده است، دانست. لینک در زیباترین و بامزه‌ترین حالت خودش در این بازی ظاهر شده است و این موضوع در رابطه با تمامی کاراکترها و دشمنان نیز رعایت شده است. تماشا کردن طراحی هنری بازی از دنیای آن گرفته تا کاراکترها و حتی علف‌های آن آرامشی غیر‌قابل وصف به شما القا می‌کند. با این اوصاف طراحی کارتونی، بهترین جایگزین برای پیکسل‌آرت بازی به حساب می‌آید.

بهبود‌های قابل‌توجه‌ای ضمیمه نسخه ریمیک The Legend of Zelda: Link's Awakening شده است که در ابتدا به کنترلرهای روان و ویژگی‌های جدید آن می‌پردازیم. یکی از آزاردهنده‌ترین ایرادات نسخه گیم‌بوی این بازی مربوط‌به مدیریت آیتم‌ها و رفت‌و‌برگشت مدام به منوی بازی می‌شد. از آن‌جا که نسخه گیم‌بوی تنها دو کلید برای انجام بازی داشت، کاربران برای تغییر آیتم‌های خود مدام به منوی بازی می‌رفتند. این مشکلات در نسخه ریمیک کاملا برطرف شده است و حتی سازندگان برای بهبود بخشیدن به روند بازی برخی از قابلیت‌های بازی را روی کلید‌های شولدر پیاده کرده‌اند. یکی از مشکلات دیگری که در نسخه مدرن این بازی برطرف شده است مربوط‌به اخطار‌های بازی می‌شود. در نسخه قدیمی بازی کافی بود که شما سنگ‌ها را لمس کنید و با نوشته و اخطار طولانی بازی مواجه می‌شدید که شما را از برداشتن یا هول دادن آن‌ها منع می‌کرد. این موضوع اینجا کاملا برطرف شده است و شما با زدن کلید A می‌توانید از توضیحاتی که بازی برای‌تان در نظر گرفته است، مطلع شوید. البته موردی که در نسخه مدرن شاید به مذاق عده‌ای خوش نیاید مربوط‌به توضیحات بازی در رابطه با برداشتن آیتم‌هایی شود که چندین و چندین بار در بازی با آن آشنا شده‌اید؛ به‌طوری که برخی اوقات از برداشتن آیتم‌های نیروزایی که برای مدتی کوتاه میزان آسیب شمشیر یا زره شما را ارتقا می‌دهد، خودداری می‌کنید تا با توضیحات تکراری سازنده‌ها رو‌به‌رو نشوید.

مینی‌گیم‌های شیرین The Legend of Zelda: Link's Awakening با ساختار جدیدشان در نسخه مدرن حاضر شده‌اند تا پاداش‌های ارزشمندی را برای کاربران به ارمغان بیاورند. درحالی‌که در نسخه‌ی قدیمی، مینی گیم Trendy یا همان دستگاه چنگکی صرفا یک عروسک یوشی در جوایز خود داشت، اما در نسخه جدید شاهد اضافه شدن پاداش‌های مختلف هستیم. البته درکنار آیتم‌ها، شاهد تغییر محیط بازی نیز هستیم؛ به‌طوری که برخی از آیتم‌ها روی سطوح مختلف مدام در حال حرکت هستند تا روند شکار را برای شما دشوار کنند. همچنین آیتم‌های این فروشگاه هر روز تغییر پیدا می‌کند و این موضوع باعث می‌شود حتی اگر در آن سوی نقشه هستید به روستای مابی برگردید و سری به آیتم‌های جدید این مینی‌گیم بزنید و با دست پر از شهربازی کوچک خارج شوید. این موضوع در بازی ماهیگیری نیز رعایت شده است. آیتم‌های مخفی در پشت جلبک‌ها و همچنین سیستم متفاوت ماهی‌گیری درحالی‌که در زاویه دید خاطره‌انگیز دوبعدی نسخه اصلی بازسازی شده است، همچنان شما را به صید ماهی‌های بزرگ‌تر وادار می‌کند. در انتها هم اشاره‌ای به بازی River Rapid بکنیم که از گذشته بزرگتر شده است. جهان باز لینکز اویکنینگ میدان دید گسترده‌تر به دنیای بازی بخشیده است و همین باعث شده است که حین سواری با بورد در رودخانه این مینی گیم بتوانید بهترین راه را برای جمع‌آوری آیتم‌ها انتخاب کنید.

موسیقی Links Awakening درحالی‌که دقیقا از نت‌ها و گام‌های نسخه قدیمی تنظیم و بازنوازی شده است اما باز با شنیدن اولین صدا خاطرات‌مان را زنده کرد. همه قطعه‌های موسیقی این بازی در بهترین حالت ممکن با ساز‌های سمفونی تنظیم شده است. با قدم گذاشتن در دانجن‌های آشنا، موسیقی آن همچون نام بازی شما را بیدار می‌کند تا همراه لینک به صدای دلنشین سازهای این بازی گوش دهید.

باس‌های بازی با اینکه همان الگو‌های رفتاری اصلی‌شان را حفظ کرده‌اند اما سازندگان با اضافه کردن حرکت‌های جدید توانسته‌اند آن‌ها را قوی‌تر از گذشته جلوه دهند. یکی از دوست‌داشتنی‌ترین باس‌های بازی یعنی همان Angler Fish که برای نابود کردن شما کاری زیاد از دستش برنمی‌آمد اما اینجا الگوهای رفتاری بیشتری آموزش دیده است تا قهرمان سبزرنگ ما را به چالش بکشد. سازندگان با اضافه کردن جزئيات ریز و درشت در باس‌های بازی سعی کرده‌اند یک نسخه کامل‌تر از Legend of Zelda: Link's Awakening را به دست ما برسانند.

مورد دیگری که بسیار نظر ما را به خودش جلب کرد این است که سازندگان به دیالوگ‌ها و گفت‌و‌گوهای بازی دست نزده‌اند. حین بازی شما با دیالوگ‌های طولانی رو‌به‌رو نمی‌شوید و با صحبت‌های کوتاه و به‌یاد‌ماندنی از سرعت ماجراجویی شما در بازی کاسته نمی‌شود. همه گفت‌و‌گو‌ها در ذهن شما نقش می‌بندند و همیشه آن‌ها را در ذهن‌تان مرور می‌کند؛ از شوخی باس‌ها گرفته تا گپ صمیمی اهالی روستای مابی. سازندگان صرفا می‌توانستند با اضافه کردن صحبت‌های طولانی شما را با یک بازی طولانی‌تر رو‌به‌رو کنند، اما ترجیح داده‌اند که همان گفت‌و‌گو‌های نسخه گیم بوی را به شما نشان دهند و به ریشه‌های اصلی وابسته بمانند.

دامپه، کاراکتر نیمه خواب ما در نسخه ریمیک پا در جزیره کوهولنت گذاشته است تا یک تجربه Mario Maker مانند به ما برساند. حالت جدید Chamber Dungeon به بازی اضافه شده است تا ما بتوانیم به سلیقه خودمان دانجن‌های مختلفی را طراحی کنیم. البته این بخش در ادامه شما را با پازل‌های مختلف به چالش می‌کشد. اما باز برخلاف ماریو میکر، دانجن‌هایی را که در این قسمت طراحی ‌کرده‌اید، نمی‌توان با دیگر کاربران به‌صورت آنلاین به اشتراک گذاشت و تنها راهی که می‌توانید آن را به دوستان‌تان نشان دهید ازطریق مجسمه‌های آمیبو است. این قسمت از صفحه لمسی کنسول نینتندو سوییچ نیز پشتیبانی نمی‌کند. از آن‌جا که این حالت به‌صورت یک مرحله فرعی در بازی ظاهر شده است نمی‌توان انتظار زیادی از آن داشت اما امیدوار هستیم که در آینده بتوانیم یک بخش کامل و مجزا از زلدا میکر ببینیم تا بتوانیم دوستان‌مان را با یکی از اصلی‌ترین المان‌های زلدا یعنی دانجن‌ها دعوت کنیم.

نقشه جزیره کوهولنت هم از نظر بصری در بهترین حالت ممکن ظاهر شده است و سازندگان همانند Breath of the Wild و برخلاف نسخه کلاسیک به شما اجازه می‌دهند که در نقشه نشانه‌گذاری کنید. البته باتوجه‌به طراحی فوق‌العاده محیط‌ها، سازندگان کاری کرده‌اند که نیازی به این قابلیت نداشته باشید؛ چرا که نقشه در ذهن شما نقش می‌بندد. طی تجربه این بازی حتی یک باز نیز از این قابلیت استفاده نشده است. سازندگان در طراحی محیط‌ها سنگ تمام گذاشته‌اند و کاری می‌کنند که نقشه بازی را حفظ کنید.

جزئيات دیگر همچون اضافه شدن نقاط بیشتر برای تلپورت و آیتم‌های پنهانی درکنار جزئيات بی‌شمار دیگر کاری کرده است نسخه ریمیک Links Awakening نه‌تنها به یکی از بهترین بازی‌های مجموعه زلدا تبدیل شود، بلکه به جرات می‌توان گفت که یکی از بهترین بازی‌های کنسول نینتندو سوییچ با عرضه این بازی متولد شده است.
advertising